زایش تاریخی دو ملت-دولت مغضوب و حتی فراموش شده؛ آن هم وقتی تقریباً تمام دنیا با ما مخالف بود

0
250

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

کردها با بیش از 50 میلیون و فلسطینیان با بیش از 12 میلیون جمعیت، بزرگترین ملت های بدون دولت در جهان بودند؛ “اما دیگر نه”. در سال 2012 در حالی که تقریباً تمامی کشورهای قدرتمند جهان با پذیرش رسمی فلسطین به عنوان یک کشور در سازمان ملل مخالفت بودند، ما آن را در مجمع عمومی تصویب کردیم و دیروز کشور کردستان را با وجود مخالفت تقریباً تمام جهان متولد کردیم؛ تا ملت های جهان بدانند که آنان می توانند “حقوق شان را وجود تمامی کارشکنی های رسمی و غیررسمی جهان”، تعقیب و کسب کنند.

البته وضعیت دو کشور فلسطین و کردستان یکسان نبود. فلسطین با وجود تشکیلاتی که قرارداد اسلو آن را تضمین می کرد، یک کشور شمرده نمی شد. کردستان تا حد زیادی برعکس با وجود تقریباً تمامی حقوق و اختیارات یک کشور مستقل، از منظر حقوقی و رسمی یک کشور نبود و این در حالی بود که هر دو ملت کرد و فلسطین سال هاست برای آن مبارزه و مجادله می کردند. با همه پرسی دیروز مردم کرد، از نظر حقوقی کشور کردستان را ثبت و اعلام کردند، ولی از منظر رسمی هنوز راهی در پیش است که باز با درایت و طی بازی های حساب شده عملی خواهد شد. این را هم بیافزایم که کشور فلسطین -برخلاف کشور کردستان- تحت اشغال است و نیاز به مذاکره و توافقی چند جانبه است که از اشغال “به شکلی مسئولانه” خارج شود. البته کردها نیز با تبدیل تصمیمات کشور عراق از مکانیسم “اجماع” به “رأی اکثریت” (یعنی عملاً تبدیل دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت به جای دموکراسی) متوجه شدند که با تداوم این وضعیت عملاً دیگران خواسته های خود را تصویب و تحمیل می کنند و آنان باید به عنوان قانون بپذیرند و عمل کنند!؟ همان گونه که مقامات کرد به مقامات غربی به درستی گفتند عراق مدتی است به “کشوری فرقه گرا” بدل شده که هر چه می گذرد و بر غلظت آن بر علیه اقوام و اقلیت افزوده می شود و سخنان دولتمردان بی طرف و غیر فرقه گرایشان –همچون فواد معصوم و عبادی- کمتر و کمتر تأثیرگذار است و مزدوران سپاه قدس و سپاه بدر هستند که نفوذشان گسترش می یابد و اگر وضع همین گونه ادامه یابد، عملاً آنان نیز تبدیل به مشتی “خالی بند” همچون مقامات میانه رو ایران می شوند که آنچه می گویند تنها سخنان گل و بلبل پیرامون یک کشور و ملت خیالی است که از تریبون های رسمی خوانده می شود و کارکردش نیز تنها ماله کشی خرابکاری های نیروهای شبه نظامی شیعی و مزدور است تا با تبعات تنبیهی کمتری از طرف دیگران و جهانیان مواجه شوند.

اگر هستند کشورهایی که فلسطین را به رسمیت نمی شناسند، هستند کشورهایی که اسرائیل را نیز به رسمیت نمی شناسند –که اتفاقاً تعدادشان نیز بیشتر است- اما وقتی از منظر حقوقی واژه “رسمی” و “قانونی” را به کار می بریم، باید مرجع رسمیت بخشنده نیز در قانون مشخص شده باشد که در مورد به رسمیت شناخته شدن به مثابه “یک کشور” این تنها سازمان ملل و کمیسیون ها و نهادهای زیربط اند که تصمیم می گیرند و کشورهای دیگر تصمیم گیرنده پیرامون رسمیت یافتن و قانونی شمردن کشورها نیستند و تنها می توانند که اگر مایل نبودند، با آن ارتباط نداشته باشند و آن از منظر حقوقی و قانونی کوچکترین ربطی به کشورهای دیگر ندارد. اهمیت آن touch down در این بود که تندروهای اسرائیلی –و نه صلح طلبان اسرائیلی- استراتژی شان این بود که با وقت کشی و فشار از طرق مختلف به فلسطینیان و شهرک سازی در زمین های فلسطینیان، آنان و جامعه جهانی را در مقابل کار انجام شده بگذارند و در هر مذاکرات بعدی نیز ابتدا مذاکره کنندگان فلسطینی را از قدس شرقی منصرف و به پذیرش در حد یک خودمختاری محلی در سایر نقاط مجبور سازند و سپس تر و به تدریج با توسعه هر چه بیشتر شهرک سازی عملاً ادغام آن با کشور اسرائیل و محوشان را تحمیل کنند. اما با مصوبات گام به گام ما -پیرامون حقوق کشور فلسطین و فلسطینیان- در سازمان ملل و کمیسیون های مربوطه، نه تنها کشور فلسطین را تثبیت کردیم –که هر شهرک سازی در سرزمین های فلسطینی از نظر حقوقی و قانونی اشغال محسوب می شود -و حتی هر نوع استفاده و برداشتی که از منابع طبیعی سرزمین فلسطین داشته یا هر نوع زیانی به آن رسانده باید توسط خودش جبران گردد- که دست مذاکره کنندگان فلسطینی را برای هر توافق صلحی باز و توانا ساختیم؛ که آخرین موردش عضویت در اینترپل بود که با وجود کارشکنی های اسرائیل، آن نیز عملی شد و مقامات و نظامیان متخلف اسرائیلی بهتر از هر کسی می دانند که معنایش چیست. خوشبختانه مقامات فلسطینی مدتی است که به سیاستمداران واقعی و حرفه ای بدل شده اند که خوب می دانند که راه ملت شان به سوی آزادی و استقلال را علارغم تمامی محدودیت ها و دشواری ها و کارشکنی ها پیش برند. حتی حماس نیز پخته تر از گذشته شده و از تعدادی جوان تندرو و عصبانی که تهدید می کردند و برنامه ریزی برای ترور می نمودند، تغییر کرده و گفتگو و توافق می کنند و آن را نه تنها عار نمی دانند که به نفع ملت فلسطین می بینند و در مورد ترور نیز ترورهای سازمان نیافته فلسطینیان علیه مردم اسرائیلی را تنها با اعلامیه ای تأیید می کنند که البته آن نیز شراکت در جنایت است و باید در آن مورد نیز خود را تغییر دهند و اصلاح کنند (و گرنه حتی اگر کشور فلسطین را بدست آورند، آخرت شان را می بازند). انعطاف هایی نیز که حماس برای تشکیل دولت وحدت ملی در غزه به خرج داده نشان از تغییرات مثبت دارد که امیدواریم فواید آن برای مردم در تنگنای غزه ملموس گردد. امیدوارم که مقامات اسرائیلی نیز همان گونه که از حقوق کردها و تشکیل کشوری برای شان دفاع کردند، حقوق فلسطینیان و کشوری از آن شان را محترم شمرند و طرحی برای همزیستی مسالمت آمیز با آنان بریزند و نه محو فلسطینیان و کشور فلسطین؛ وگرنه همان حمایت شان از تشکیل کشور کردستان تنها نوعی تحریک علیه کشورهای منطقه به شمار می رود و نه حسن نیت در حمایت از کردها.

در کنار هیاهوی همه پرسی استقلال کشور کردستان در عراق، ما پیروزی های بزرگی را برای ملت کرد در سوریه نیز داشتیم که “پیروزی های نظامی با کمترین تلفات نظامی و انسانی” و “پیروزی های دموکراتیک در انتخابات محلی و اداره مشارکتی” نه فقط ملت کرد که اقوام و اقلیت های دیگر پیرامونشان نیز. آنان نیز با پشتیبانی مسئولانه ای که از کشور کردستان عراق در مقابل تهدیدات کردند، نشان دادند که بسیار از کینه توزی های سیاسی بدورند و امروز از هر زمان دیگری برای همبستگی و همراهی دو دولت کرد مناسب تر است و باید کنگره ای را که می خواستند پیرامون کردهای سراسر جهان برگزار کنند و با فشار مقامات ترک به مقامات اقلیم کردستان عراق به تأخیر افتاده بود، هر چه زودتر بر پا سازند.

اگر مدتی قبل مقامات کردستان عراق برخی از تصمیمات عجولانه گرفتند، اما هر چه که به همه پرسی نزدیک شدیم، آنان پخته تر و حساب شده تر و با درایت تر عمل کردند و به خصوص در این اواخر –ساعتی قبل از همه پرسی و اولین نطق پس از همه پرسی- آقای بارزانی آنقدر پخته سخن گفت و موضع گیری کرد –که باید بگویم من واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم- که معمولاً از سیاستمداران بسیار کار کشته و دموکرات و متمدن تنها ساخته است و در خاورمیانه نایاب یا بسیار کمیاب است. او نشان داد رهبری است که می تواند -از طرق مختلف- ملت اش را به حقوق و خواسته های مشروع اش برساند و برخلاف تبلیغات “هوچی ها” درباره اش، متأسفانه او تصمیم ندارد پس از این مأموریت تاریخی اش در قدرت باقی بماند؛ اما تصورم این است که او به توانایی و پخته گی نادری رسیده که اینک از دست دادن سیاستمدارانی چون او برای هر ملت و کشوری –چه رسد در خاورمیانه- یک خلاء و فقدان محسوس خواهد بود. به هر روی تصمیم گیرنده اوست و امیدوار آنچه صلاح است برای مردم کرد و همه ملت های خاورمیانه تحقق یابد.

مقاله قبلیدروغ های کوچک خطرناک تر هستند! بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیمسعود بارزانی تحت پیگرد قضایی قرار گرفت
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.