بحران هائی که به براندازی رژیم منجر خواهند شد؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
425

یکی از مهم ترین قوانین در مماشات اجتماعی میان مردمان جهان، که تردیدی در صحیح بودن و رخ دادن آن هم نیست؛ قانون بسیار مهم « عمل و عکس العمل » می باشد!

این پدیده، رخدادی است که بشر هیچ نقش مستقلی در قبال آن ندارد؛ و ناگزیر به پذیرفتن این قانون نا نوشته اجتماعی در هر شرایطی است!

بر اساس همین استدلال، پاسخ یک عمل نیک و منطقی نیز ، دریافت کردن بازتاب های مثبت آن( عکس العمل های آن ) از سوی کسانی است؛ که چنین کنشی را از آن فرد دیده اند. و از نتایج خوب آن برخوردار گشته اند!

عکس این پدیده نیز در قاموس روابط عادی در میان مردم دنیا صادق و جاری است. هیچ « عمل » بد و ناهنجاری وجود ندارد؛ که بدون دریافت نمودن « عکس العملی » مشابه و همانند آنچه که خود عامل انجام داده است باقی بماند. و بازتاب واکنش های منفی مخالفان خودش در ارتباط با کنشی که نسبت به آنها ارائه نموده را از آنان نستاند!

طی حدود چهل و پنج سالی که از استیلای رژیم ملاها در ایران می گذرد. همواره شاهد بدترین کنش های ضد بشری آنها در باره مردم میهن مان، و نیز کنش های غیر منصفانه آنها در بیرون از مرزهای کشور بوده و هستیم!

بدیهی است که « عکس العمل » حق طلبانه ملت ایران در مقابل اعمال نادرست و سبوعانه حاکمان بر دیارشان، عصیان آزادیخوهانه آنها، علیه بیدادگری های این حکومت ظالم باشد. و مردم کشور ما، جهت ستاندن حقوق انسانی خویش از ضایع کنندگان آن، به خیزشی ملی بپردازند و به پا خیزند!

هر قدر اعمال ظالمانه ستمگران فجیع تر و مغایر با رعایت حقوق افراد در یک سرزمین باشد؛ به همان اندازه « عکس العمل » طبیعی آحاد آن جامعه، در قبال کردار ضد بشری حاکمیت در سرزمین ایشان نیز وسعت می یابد؛ و آنان را به مقابله با بدکاران حاکم بر دیارشان مصمم تر می کند!

این موضوع، قضیه « دو دوتا چهار تاست » ؛ یعنی هیچگاه از ضریب دو با دو، نتیجه ای غیر از « چهار » عاید ریاضی دان نمی شود!

بنا بر این، آخوند خامنه ای و سودجویان مزدورش، باید در انتظار ستاندن « عکس العمل » آزادیخواهانه ملت ایران، در مقابل عملکردهای مسدود کنندگان حقوق انسانی ایشان باشند. تردیدی هم وجود ندارد، که ساکنان این سرزمین، نسبت به کنش های ضد بشری حاکمان کنونی در میهن شان، یک گام به عقب بر نخواهند داشت!

به خامنه ای جلاد و ایادی جانی و نا انسان او تاکید می کنم: آگاه باشند و بدانند، که نتیجه به دست آمده از ریاضیات ایستادگی مردم ستمدیده ایران، در برابر ستمگران حاکم بر دیارشان، واکنشی جز نابود کردن سلطه اهریمن در میهن ایشان نیست و نخواهد بود. و تحقق بخشیدن به این امر حیاتی برای آنها و میهن شان ، وظیفه ی ملی آنان جهت نجات دادن کشورشان، از سلطه اشغالگران آنجا است. و مردم حق طلب میهن مان موظف به انجام دادن چنین امر مهمی می باشند!

در کشوری که عملکرد حاکمیت آنجا این است؛ که بیشترین درآمدها از منابع طبیعی آن سرزمین را، به نیروهای امنیتی ، صنایع نظامی و نهادهای مذهبی خودش اختصاص بدهد؛ و هشتاد درصد از مردم آنجا را، دچار چنان فقر اقتصادی نماید؛ که نتوانند در طول سال، یک وعده خوراک دارای پروتئین حیوانی مانند گوشت قرمز و مرغ و ماهی بخرند و بخورند. پاسخ و عکس العمل منطقی آن ملت، در برابر اعمال قدرت پرستانه و ضد ملی آن حکومت اشغالگر، خیزش آزادیخواهانه ظلم دیده ها جهت رساندن پیام معترضانه شان به آن ظالمان خواهد بود!

در سرزمینی که حاکمیت آنجا، با اتکاء به برنامه های اتمی و موشکی اش، و حمایت های نظامی و مالی از گروه های نیابتی و تروریست هایش در منطقه، برای بقای حکومت پلیدش در میهن اشغال شده ما می نماید. « عکس العمل » و پاسخ منطقی و حق طلبانه ساکنان ستمدیده میهن ما، در برابر چنین ظالمان خودکامه حاکم بر سرزمین ایشان چه خواهد بود؟!

رژیمی که به خاطر قدرت پرستی عاملان آن، فاقد هرگونه حقانیتی می باشد؛ و با اتکاء به دستگاه سرکوبگر سپاه پاسدارانش بر سر پا ایستاده است. تا که مقاومت و دادخواهی مردم در مقابل بیدادهایش را منتفی سازد؛ و همه تلاش خود را جهت اثبات کردن موجودیت بی هویت و نا مطلوب حکومت رسوایش در برون از مرزهای ایران زیر سلطه خویش نیز اعمال نماید. بدیهی است که پاسخ و « عکس العمل » ملت حق طلب و آزادیخواه ایران، در برابر عملکردهای منافی انسانیت اشغالگران میهن شان، مبارزه پیوسته و بی پایان ایشان با جانیان حاکم بر دیار خودشان باشد؛ و تا ستاندن آنچه که حکومت آخوندها از ایشان سلب نموده است؛ به مبارزه شان با دیوان و ددان و فرمانبران اهریمن تبار آن ادامه بدهند. و تا باز ستاندن میهن اهورائی خویش از حاکمان پلید میهن خود به راه شان ادامه بدهند!

خودکامگان حاکم بر کشور ما، در آن حد از شعور هم نیستند که تشخیص بدهند. مصادف شدن ایام نوروزی امسال ما ایرانیان، با ماه رمضان تازیان، آن هم رمضانی بر آمده از تفکرات پرستندگان سنگ های درون کعبه ( خانه خدای شان ) ، که ارتباطی با ما و آئین یکتاپرستانه مردم ایران ندارد. فقط یکی از ماه های اسلامی ایشان است؛ که معتقدان به این آئین، چنانچه به هر دلیلی( بیماری ، سالخوردگی ، سفر و یا موارد دیگر ) نتوانند؛ در این ماه « روزه » بگیرند. طبق فقه اسلامی می بایست، با چند کار دیگر به جبران نمودن آن بپردازند!

یا « برده ای » ( غلام و کنیزی ) را بخرند و آزاد کنند. یا در ماه های دیگر « قضای » آنرا به جا آورند و روزه بگیرند؛ و یا معادل آنچه که دین مبین شان! تعیین کرده است؛ به مستحق های داخل کشور پول بدهند. تا اینگونه « دیه » عدم توانائی شان جهت روزه گرفتن در این ماه عزیز! را به بینوایان بدهند!

مسؤل دریافت کننده « دیه » های( جریمه های ) نقدی مردمی که به هر علتی توان روزه گرفتن را ندارند؛ آخوند پیشنماز مسجد محل زندگی ایشان است. که دریافت کننده مبالغ نقدی دیه افرادی است؛ که در ماه رمضان نتوانسته اند روزه شان را بگیرند؛ و ناگزیر طبق قوانین دینی خودشان، می بایست آن پول ها را به دست یکی از « مجتهد های جامع الشرایط » برسانند. تا آن به اصطلاح « فقیه عالیقدر» ، پول هائی که از « روزه خواران » می گیرد را، میان مستحق هائی که می شناسد تقسیم نماید!

که صد البته در چنین مواردی، چه کسی از خودش ( مجتهد جامع الشرایط ) مستحق تر؟ که به این بهانه پول های عده ای از نا بخردان را تحویل بگیرد؛ و بدون معطلی آنها را به حساب شخصی بانکی خویش سرازیر نماید ؟!

بحران تهاجم نوکران چماق به دست حکومت به « روزه خواران » در ملاء عام، برای هم میهنان ما، فقط جنبه مذهبی و تاکید نمودن مسؤلین جهت انجام شدن مناسک دینی توسط مردم را ندارد. بل، از آنجائی که مسؤلان کشور مطمئن هستند؛ که به جز تعداد معدودی از مؤمنین، که اصالتا دارای عقاید محکم دینی می باشند؛ بقیه مردم خودشان را مجبور به رعایت کردن این قوانین فقهی اسلامی نمی دانند!

حکومتی های ستمگر، کمان ظلم و تعدی خودشان را به طرف کسانی گرفته اند؛ که از عدم تعهدات مذهبی ایشان به مبانی و احکام « اسلام ناب محمدی » آقایان با خبرند. به همین دلیل تلاش مذبوحانه خودشان را، جهت ایجاد ترس و وحشت در میان چنین مردمی افزایش می دهند. تا ضمن تنبیه نمودن خاطیان، در میان سایر اقشار مردم عادی کشور هم، دغدغه بیم و هراس از دستگیر شدن و پاسخگو بودن به ماموران را به وجود آورند!

البته بیشتر آنانی که نمایشات مذهبی بودن خودشان را نزد سران رژیم منحط آخوندها به نمایش می گذارند. آنانی هستند که جهت حفظ منافع خویش ( مانند بعضی از بازاریان و حجره داران مهم و مشهور در مراکز استان های بزرگ در ایران ) می باشند؛ که توافق شان با آنچه که حکومتی ها به عنوان قانون مطرح می سازند. را بیش از هر انگیزه دیگری، برای آنها فقط جنبه مادی دارد؛ و سعی شان این است، که با نشان دادن مؤمن بودن خویش به اوامر دستگاه حاکم بر این سرزمین آخوند زده، جلوی تداخل های ماموران نسبت به کسب و کار منطقی شرافتمندانه! خود را بگیرند. حتی اگر شده با پرداخت کردن باج های پنهانی به ماموران و مزدوران این رژیم فاسد و جنایت پیشه، اصول انسانی را نا دیده می گیرند. تا کسب و کار سودجویانه خویش را رونق بدهند!

به همین خاطر، چنانچه مردم کشورمان از مراجعه به بازارهای بزرگ ایران خود داری بکنند. و کاسبی آقایان سودجو و همدست با حاکمیت را منفعل نمایند؟ هم این بازرگانان سود پرست را به ورشکستگی نا خواسته مبتلا خواهند کرد. و هم با به وجود آوردن این بحران اقتصادی غیر مستقیم درون بازارهای سراسر کشور، می توانند دریچه های باجگیری مزدوران حکومت را نیز مسدود نمایند!

و صد البته در این موقعیت اضطراری، دستگاه حاکمیتی که با چنین بحران های غیر منتظره مواجه گشته است؛ توان مدیریت این موقعیت بحرانی درون سیستم دزد پرور خود را از دست می دهد؛ که نتیجه منطقی « عکس العمل » ملت آزادیخواه ایران، در ارتباط با عملکرهای غیر انسانی قدرت پرست های حاکم بر این ملک و ملت خواهپ بود!

مقاله قبلیدر دنیائی که وجدان ها خوابند، دیگتاتورها ظلم شان را افزایش می دهند!ا بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیعلی احمد حسین از فرماندهان یگان رضوان حزب‌الله در حمله اسرائیل به جنوب لبنان کشته شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.