سرانجام باری دیگر، آخوندها ما را حقیر و خودشان را ذلیل کردند!

0
137

آخوندهای جنایتکار و فرصت طلب رژیم غیر قانونی اسلامی، برای ادامه یافتن حکومت منحط شان، و ماندن بر سر قدرتی که اکنون دارند؛ و به هر طریق ممکن از آن سوء استفاده های فراوانی را هم می کنند. بالاخره ناچار شدند، که براساس مراتبی که در جریان قبول کردن ” توافق جامع و به تصویب رساندن برجام ” که ضمن آن شرط و پیشنهاد خنثی کردن اورانیوم های غنی شده شان را نیز پذیرفته بودند؛ و چندی پیش اورانیوم های غنی تر شده از پنج در صد خودشان را خنثی نموده اند؛ و در روزهای اخیر معاوضه آنها با کیک زرد را نیز انجام خواهند داد. آدمی را به این فکر می اندازد، که آیا اصولا پذیرفتن پیشنهاد قدرت های بزرگ جهان، مبنی بر خنثی نمودن اورانیوم های بیش از حد غنی شده را، آخوندها بر اساس چه دلائلی بدون چون و چرا باید که می پذیرفتند؟ و بقیه آنها را هم(بخش هائی که زیر پنج درصد غنی نموده اند؛ را هم باید به کشورهای دیگر، که در داشتن رآکتور و ژنراتورهای انرژی اتمی مجاز می باشند بدهند؟ حال که اوامر بالا که این قدرتها به ایشان داده اند؛ در بخش خنثی نمودن عملی گشته، ناگزیرند که بخش های بعدی آنها را هم به انجام برسانند!

از جمله این کشورها، روسیه است که از پیش در همان جلسات مقرر شده بود؛ که هر مقدار اورانیوم غنی شده ایران را بپذیرد(به رسم امانت یا چیزی غیر از این را که درست نمی دانم)، در عوض به آنها کیک زرد بدهد. در همین رابطه خبرگزاری ایرنا امروز اعلام کرده، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، علی اکبر صالحی، در حاشیه دومین رونمائی از دستآوردهای شرکت های ” دانش بنیان ” ، که در سالن اجلاس سران برگزار گردید؛ به حاضران در این سالن، در مورد تبادل سوخت ایران توضیح داده است. وی در این باره گفته است: ” مسأله تبادل سوخت به خوبی پیش رفته و می رود. همانطوری که پیش تر هم اعلام شده، 137 تن کیک زرد از روسیه وارد کرده ایم؛ و تا چند روز دیگر، حدود 9 تن اورانیوم غنی شده را به روسیه صادر خواهیم کرد. “!

معاون وزیر امور خارجه روسیه سرگئی ریابکوف، نیز به همین خبر تأکید داشته و گفته است؛ که تا آخر سال جاری میلادی حدود هشت و نیم تن اورانیوم کمتر غنی شده ایران به روسیه صادر خواهد شد. معاون ظریف، عباس عراقچی نیز به خبرنگاران گفته است؛ مقدار اورانیومی که به روسیه صادر خواهد شد؛ به میزان تا سه و نیم درصد غنی شده است. بدون تردید غیر از شکست معنوی که این جریان دربر دارد؛ شکست مالی آن نیز قابل توجه است. ولی از آنجائی که به حرص زدن آخوندها جهت ماندگاری جمهوری پلید اسلامی، هیچ شکی نداریم، برای آنها چنین شکست های معنوی و مالی هنگفتی، هیچ مهم نیست و اثری بر آنان نخواهد گذاشت. اما آیا برای ملت ایران، که چنین مبالغ سرسام آوری، از دارائی های ملی ایشان هزینه شده است؛ نیز نباید مهم تلقی شود؟!

میلیونها دلار(میلیاردها تومان) از درآمدهای صادرات نفت و دیگر اقلام صادراتی کشور، به جای تأمین آسایش برای مردم سرزمین اسلام زده ما، همچنین پیشرفت های بیشتر و مهم تر برای میهن باستانی ما، در اثر تصمیمات ابلهانه دست اندرکاران حکومت فناتیک آخوندهای نالایق، می سوزد و از بین می رود و نیست و نابود خواهد شد. و باری دیگر مردم جهان، به حقارت ملتی که یک حاکمیت ذلیل برای شان به بار آورده پی خواهند برد!

آیا ما باید به همین یک مورد که بیش از پیش ضعف ما را در منظر مشاهده و محاسبه و مقایسه و قضاوت دیگران قرار خواهد داد راضی باشیم؟ اگر نزد دیگران، به ویژه آنانی که تمامی زوایای زندگی ایران و ایرانی را، مشاهده می کنند و در موردشان به قضاوت می نشینند. در مورد ما چه نوع پیشداوری هائی خواهند داشت؟ از این نیز که بگذریم، به چه دلیلی نباید به پا خیزیم و به آخوندهای اشغالگر نگوئیم؛ که سرنگون تان می کنیم؟ چرا نباید جلوی خودمحوری های رهبر قدرت پرست رژیم اهریمنی این حکومت متحجر و متجاوز را بگیریم؟!

امروز شنبه 28 آذر 1394 ، مدارس تهران از شدت آلودگی فضای شهر تعطیل گشته اند؛ در یکی دو هفته اخیر، تعداد زیادی از دانش آموزان دختر برخی از شهرهای میهن مان، دست به خودکشی زده اند؛ صدها و هزاران گرفتاری دیگر نیز در مملکت وجود دارد. اگر پاسخ به پرسش بالا آری است؟ که باید به پا خاست و متجاوز را از میهن بیرون راند؛ چگونه است که همچنان در برابر همه این ناملایمات، و زیان های جانی و مالی که نصیب شما ملت رنجدیده ایرانی می گردد؛ مهر سکوت بر لب نهاده اید؛ و اجازه می دهید که با شما و خانواده تان، و نسل های بعد از شما و فرزندان تان چنین بکنند؟ ” مرگ یک بار و شیون هم یک بار” آن کاری را که در آینده نه چندان دور، لاجرم باید که به انجام برسانید؛ همین امروز عملی نمائید، تا که بیش از این به دست این بی خردان، پاکباخته های معنوی و مادی نگردید!

محترم مومنی

مقاله قبلیاوباما: توافق اتمی با ایران یکی از اهداف تحقق یافته دولت آمریکا در سال ۲۰۱۵ بود
مقاله بعدیمنتقدان ورایتی برترین‌های سال را برگزیدند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.