ادامه حکومت ضد بشری آخوندی، با حیله ایجاد جنگ ! به خامه بانو محترم مومنی روحی

0
446

وقتی که مفهوم خدا نزد نوع بشر مخصوصا نمایش دهندگان پرستش خدای کل کائنات تغییر داده می شود؛ و بیشتر مفاهیم یکتاپرستی به شرک مطلق و دشمنی با آفریدگار یگانه تغییر موضع می یابند. به پندار دور از حقیقت به وجود آورندگان چنین اندیشه نادرستی، اینها خودشان برترین موجودات ساکن در این دنیای اعجاب بر انگیز می باشند؛ و کسی را یارای ایستادگی در برابر چنین طرز فکر نا صحیحی نیست؛ و با این دیدگاه آکنده از خودپرستی شان تصور می کنند؛ که می توانند خالق این جهان و کل هستی را، توسط ارباب متکبر و وسوسه های مخرب او ( اهریمن و همدستان فریبکارش ) به مرخصی بفرستند. تا خویشتن را، بر مسند قدرتی ترفیع مقام بدهند؛ که هیچ موجود و مرام دیگری، قادر به برکناری ایشان، از منزلتی دروغین و بی پایه و اساس که برای خودشان درست کرده اند نباشد!

این مزدوران « شیطان رجیم » ، در چنین تفکر خود پرستانه ای بر این هدف مبتذل بوده و هستند؛ که ابلیس و پیروان او را، با ماموریتی ویژه بر جایگاه او( آفریدگار یکتا ) بنشانند. تا وی ( شیطان )مسؤلیت خودش در مورد بلاهت پیشگان ساکن در این کره خاکی را به نحوی احسن، و با شیوه ای دیر آشنا که همه می شناسیم به اتمام برساند!

البته لازم به بیان است، که اگر پروردگار یگانه که قادر مطلق در کل این آفرینش بی بدیل و بهت آور می باشد؟ ( که من کم ترین تردیدی در این باره ندارم. ) ؛ چگونه است که اهریمن و شاگردان دیو صفت او بتوانند؟ که خالق یگانه این هستی بزرگ و بی انتها را، به مرخصی اجباری و خودخواهانه خویش بفرستند؟ و خودشان عنان اختیار این جهان بزرگ و آنچه را که درون آن می باشد را به دست بگیرند؟!

فراموش نکنیم، که همین موضوع خودش از نمونه های آزمایش نمودن بشر توسط پروردگارش می باشد؛ تا به ایشان بفهماند، چه کسانی فقط به خود او باور دارند؛ و چه افرادی اهریمن و شاگردانش را ستایش می نمایند و فرامین آنها را اجرا می کنند؟!

نمونه بارز تعریف بالا، سران اشغالگر و خودکامه همین رژیم مخوف و جنایتکار به اصطلاح اسلامی در میهن ما هستند؛ که عمیقا در خدمت اهریمن می باشند؛ اما در ظاهر پیرو اسلام ناب محمدی هستند و فرامین این آئین به قول خودشان الهی را اجرا می کنند!

از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۳ میلادی چند سال گذشته است؟ دقیقا هفده سال از توافق « برنامه جامع اقدام مشترک = برجام » ، که بالاخره در سال ۲۰۱۵ میلادی ، که تصویب موقت این توافق توسط پنج عضو رسمی شورای امنیت سازمان ملل متحد ( ایالات متحده آمریکا ، روسیه چین ، بریتانیا و فرانسه ) و البته آلمان که در شهر ژنو برگزار شد گذشته است. در همان سال در نوشتاری به این حقیقت آشکار اشاره کردم: که چنین موضوع بین المللی ( توافق « برجام » بر سر مساله فعالیت های هسته ای حکومت آخوندی ) موردی نیست که با برگزاری این نشست ها و امثال آن به سرانجام برسد و پایان یابد!

بل، تا زمانی که اعضای برگزار کننده آن، در این باره به منافع خودشان دست نیابند ادامه خواهد داشت !

اکنون پس از گذشتن حدود هفده سال می بینیم و می شنویم؛ که هنوز رؤسای ممالک موسوم به « قدرت های بزرگ در جهان » ، که در پاراگراف پیشین به نام آنها اشاره نموده ام ( شرکت کنندگان در جلسات مربوط به توافق برجام ) ، هنوز در این باره سخن می گویند. ولی با کجروی هائی که سران حاکمیت رسوای آخوندی در این باره انجام داده و می دهند. این موضوع همچنان به نتیجه مطلوب ایشان نرسیده است؛ و از مهم ترین مباحث جوامع بین المللی در دنیا می باشد؛ و با مطالبی که دولتمردان حکومت اسلامی همچنان در این باره ابراز می کنند. چه بسا که همچنان نیز از مهم ترین مباحثی باشد؛ که تا حضور مستبدانه سران قدرت پرست و ننگ آفرین این حاکمیت غیر قانونی در ایران ادامه یابد!

امروز شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ خورشیدی، برابر با ۱۷ ژوئن ۲۰۲۳ میلادی ، علی اکبر صالحی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی حکومت ملاها در ایران، در مصاحبه ای با خبرگزاری دولتی رژیم آخوندی « ایرنا » ادعا کرده است: « ایران در برجام از بعد فنی چیزی از دست نداده است. در برجام در ظاهر محدودیتی را پذیرفتیم؛ اما از بعد فنی چیزی از دست ندادیم. » !

وی همچنین افزوده است: « بر اساس قانون مجلس، بلافاصله تولید سوخت ۲۰ درصدی را آغاز کردیم؛ و در نزدیک به یک سال حدود ۴۰۰ کیلو سوخت ۲۰ درصد تولید شده است. » !

رئیس سابق سازمان انرژی هسته ای آخوندها همچنی اظهار نموده: « بیش از ۱۰۰ کیلو سوخت ۶۰ درصدی و فلز اورانیوم هم تولید، و سانتریفیوژهای نسل جدید مثل « آی آر ۹ » هم به نمایش گذاشته شده است. که ۵۰ برابر نسل قدیم ظرفیت دارد، و در حال گذر از مراحل آزمایشی است. » !

مطالب و موارد بالا در حالی مطرح می شوند؛ که در زمان حکومت ایرانساز پهلوی و پادشاهی اعلاحضرت فقید محمد رضا شاه آریامهر، نیروگاه اتمی بوشهر راه اندازی شده بود؛ اما از سوی هیچیک از دیگر ممالک دنیا، به ویژه قدرت های بزرگ، هیچ مخالفتی در این زمینه مطرح نگشت؛ بلکه در ساختن این نیروگاه، از راهنمائی های آنان هم بهره مند شدیم!

چگونه است که در این برهه زمانی و حضور نکبت اثر رژیم منفور آخوندی، هم کشورهای قدرتمند جهان، و هم کشورهای همسایه میهن ما، و به خصوص کشور اسرائیل نسبت به فعالیت های اتمی حاکمیت پلید آخوندی معترض می باشند( که تا حدود زیادی حق دارند ) ؛ و همگی شان جهت ایجاد محدودیت های قانونی برای سران حکومت اسلامی، دیدگاه های مشترک با همدیگر دارند؟!

توضیح واضحات است، که برپائی جنگ هشت ساله میان ایران و عراق، از تمهیدات شیطانی سران حکومت بود؛ که سفیرشان در عراق را واداشته بودند؛ تا با بیان برخی دیدگاه های خصمانه نسبت به رئیس جمهور وقت عراق( صدام حسین تکریتی ) وی را به حمله نظامی به ایران ترغیب نمایند؛ که البته مد نظر و موافقت خمینی دجال و انتقامجو هم بود. عبارت ابلهانه « جنگ برای ما نعمت می آورد » پاشنه آشیل تصمیمات دولتمردان حکومت اسلامی آخوندی، جهت برپائی آن جنگ مهیب، باقی ماندن در قدرت شیطانی شان بود؛ که باعث از دست دادن بسیاری از جوانان سرزمین ما، و معلولیت بسیاری از هم میهنانی گشت؛ که محل سکونت شان مورد حملات متجاوزانه آرتش عراق قرار گرفته بودند !

آخوندها از همان ابتدا می دانستند، که بسیاری از آحاد ملت ایران، همچنان به حکومت پادشاهی در کشورشان پایبند می باشند؛ و تا حاکمیت اشغالگر آخوندی در میهن شان را از حیطه اعتبار ساقط نکنند از پای نخواهند نشست!

از اینرو تنها راه نجات شان از به خطر افتادن این حاکمیت زورمدارانه ، به وجود آوردن یک جنگ طولانی مدت در کشور می دانستند؛ و بر این اساس رئیس جمهور وقت عراق صدام حسین را برای به وجود آوردن آن ایده پلیدشان تحریک می نمودند!

مهم ترین دلیل مزورانه شان، جهت ایجاد کردن این تصور نه چندان صحیح در میان اذهان عمومی ( تولید اورانیوم با خلوص ۶۰ درصدی ) نیز، از حیله های آنها می باشد؛ تا که به این وسیله هم ممالک همسایه با ایران را بترسانند؛ و بیش از همه چنین پیش بینی هائی ، دولتمردان کشور اسرائیل را تهدید به فنا کنند!

چنین طرز تغکری و چنین خوی و خصلت اهریمنانه ای ، فقط نزد آنانی رواج دارد؛ که با پوشیدن لباسی شبیه به جامه پیامبرشان، و نمایش پیروی کردن مطلق از آئین مذهب شیعه بتوانند؛ در جنگ و اختلاف نظر چهارده قرنی شان با پیروان مذهب تسنن پیروز گردند؛ و سر انجام امیال اهریمنی خود را به ثمر برسانند!

مقاله قبلیمجوز مشروط AFC برای ۶ باشگاه ایرانی
مقاله بعدیمرگ بعد از شامِ مزدبگیران جمهوری اسلامی در اروپا؛ بخش دوازدهم لانۀ گنجشک‌های واجا در آلمان
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.