1700 سال پیش، نخستین بانک جهان در شهر یزد شروع به کار کرد!

1
310

در 5 کیلومتری شهرستان ” مهریز ” و 40 کیلومتری شهر ” یزد ” ، روستائی است به نام ” سریزد ” ، که نخستین صندوق امانات در دنیا بوده، که با تعداد 468 حجره مجزا از یکدیگر، درون ارگ این روستا قرار داشتند و دارند. که یکی از عجایب بی نظیر در جهان است. کارشناسان می گویند، ایرانی ها این بنای شگفت انگیز را، به عنوان نخستین بانک در گیتی ساخته بوده اند. این صندوق های کاه گلی، که مانند قلک های بزرگ که در کنار همدیگر و بر روی سطح زمین قرار دارند؛ محل امانت گذاری مردم آن زمان در این روستا بوده، و کار امانتداری اشیای گرانبهای مردم را، برای ساکنان آنجا انجام می داده است!

خانم ” هدیه مقدم ” کارشناس و مدیر دفتر توسعه و آبادانی در ارگ ” سریزد ” می گوید: ” سریزد یکی از روستاهای شهرستان مهریز است؛ که قدمتی چند هزار ساله دارد. سالیان درازی مردم وقتی می خواستند وارد شهر یزد بشوند؛ می بایست که از این محدوده می گذشتند؛ و به همین دلیل به آن ” سریزد ” گفته اند. ” ؛ وی اضافه می کند: ” در گذشته، به یزد ” ایساتیس ” می گفتند؛ و پیش از آن با نام ” فرافر ” شناخته می شد. ” ؛ 30 کیلومتر مانده به جنوب شهر یزد، این روستا ” سر یزد ” مشاهده می شود. وقتی به ارگ سریزد می رسید؛ قدیمی ترین بانک جهان، که حاوی باستانی ترین صندوق امانات در دنیا هست را خواهید دید!

در قلعه سریزد، فقط یک مغازه نان فروشی و یک بقالی کوچک وجود دارد. این روستا دارای یک مدرسه کوچک برای بچه های آنجا می باشد. اکنون در این روستا زنان و مردان سالخورده، که فرزندان شان برای کار و تحصیل به روستاها و شهرهای اطراف رفته اند زندگی می کنند. خانه های کاه گلی به صورت پراکنده در سطح روستا دیده می شوند؛ در این فصل از سال هوای آنجا به ویژه در شب بسیار سرد است!

در دور تا دور این قلعه، خندق عمیقی به منظور حفاظت از ارگ سریزد و صندوق های امانات مردم کنده شده بوده است؛ که یا در آن آب می ریختند، و یا در تمامی آنجا آتش می افروختند؛ که آن را از دستبرد بیگانگان محفوظ بدارند. جهت ورود به داخل ارگ مورد نظر، فقط یک درب بزرگ وجود دارد؛ که در بالای آن حفره هائی هستند؛ که به گفته خانم مقدم، اگر یک وقت دزد و غارتگری می خواسته به درون آنجا برود؛ از داخل آن حفره های بالای درب ورودی، بر روی او آب جوش ریخته می شده، که نتواند تحمل کند. بعد از درب اصلی، به دومین درب ورودی که می رسید؛ دالان های کوچک تو در توئی را خواهید دید؛ که 468 حجره دارد؛ و هریک از آنها متعلق به یکی از خانواده های ساکن در این روستای قدیمی بوده است( در آن روستا در آن زمان، تعداد 468 خانوار زندگی می کرده اند! روستای سریزد که قدمت 1700 ساله دارد؛ در زمان ساسانیان به وجود آمده است. جاده ابریشم، از ضلع جنوبی سریزد می گذشته، و به همین خاطر که تاجران زیادی از آن محل عبور و مرور می کرده اند؛ و نیز به سبب آنکه هر کجا محل عبور تجارت کنندگان باشد ناامن می گردد. ساکنان روستای سریزد، جهت پیشگیری نمودن از دستبرد دزدان به خانه های شان، تصمیم به درست کردن این حجره ها درون ارگ سریزد را گرفته بودند. تا که اشیای گرانقیمت خودشان را، در آنجا به امانت بگذارند. تدبیرهای کندن خندق عمیق در پیرامون روستا، و قرار دادن حفره های آب جوش در بالای درب ورودی اصلی، حکایت از همین را داشته، که مردم اموال قیمتی خودشان را درون ارگ و داخل حجره های مورد نظر به امانت می گذاشته اند؛ تا از خطر غارت شدن به دست دزدان و یاغیان محفوظ بمانند!

به گفته خانم هدیه مقدم مدیر دفتر توسعه و آبادانی ارگ سریزد، کسی نمی داند که چه فردی بنیان این بانک امانتگذاری را پایه ریزی نموده است. اما چون مشخص است که به خاطر نزدیک بودن مسیر جاده ابریشم به آنجا، مردم با مزاحمت های زیاد غارتگرانی که به کاروان بازرگانان می تاخته اند مواجه می شدند؛ برای در امان ماندن اشیای گرانبهای خودشان از یورش غارتگران، برای ساختن آن با همدیگر به توافق رسیده بوده اند!

متأسفانه به دلیل آنکه ساختمان آن از خشت و کاه گل بنا شده، از استحکام زیادی برخوردار نیست؛ و با آنکه به وسیله اداره میراث فرهنگی ترمیم گشته، اما هر لحظه امکان ریزش بخشی از آنجا وجود دارد. داخل دالان های تو در توی این بنای سه طبقه جز چند کوزه گلی چیز دیگری نیست. مسؤلان گفته اند که احتمال می دهند در زیر زمین های آنجا دفینه های ارزشمندی وجود داشته باشند؛ که در نظر دارند در سال آینده آنجا را مورد اکتشاف باستان شناسانه خویش قرار بدهند. دو مورد از دلائلی که موجب شهرت یافتن ارگ سریزد گشته است؛ وجود این نخستین صندوق امانت در جهان، و نیز بنا شدن یکی از قدیمی ترین هتل های گیتی است، که از خشت و گل ساخته شده است. آقای مجید سریزدی مسؤل دفتر توسعه و آبادانی سریزد، که برای ترمیم شدن این بنای تاریخی تلاش فراوانی کرده، جهت بیشتر معروف شدن آن به کار مهمی اقدام نموده است. این ایرانی میهن پرست می گوید، که در نظر دارد تا مشخصات این اثر باستانی در روستای سریزد را، در کتاب ” گینس ” و در یونسکو به ثبت برساند!

محترم مومنی

مقاله قبلیاحمد علم‌الهدی: عده‌ای گمان می‌کنند در پناه استکبار می‌توانند بخورند، بدزدند و ببرند
مقاله بعدیاسناد سوخته دوره پهلوی متعلق به همسایگان موزه رضا عباسی است!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.

1 نظر

  1. Dorughe gonde be in migan! boro baba avvalin banke jahan! deletun khoshe be mardom durugh begin? In hame tarikho eftekhar darin hala ba durugh mikhayn begin ma’ham bazi?

نظرات بسته است