کدام مهم تر است: « تعامل دیپلماتیک » یا رعایت « حقوق بشر» ؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
211

متاسفانه در این دوره و زمانه، به خاطر جاه و جلال و پول و مقام، آنچه که کم تر از دیگر موارد مهم در زندگانی مردم جهان، مخصوصا در ایران ما رعایت نمی شود. بها دادن به شرف انسانی ساکنان این دنیا است؛ که در ظاهر دارای اهمیت ویژه ای می باشد؛ اما در باطن و کنه ماجرا، بعضی از حاکمان مستبد در سراسر این گیتی پهناور، حقوق انسانی شهروندان مملکت زیر سلطه خویش را، به باد نسیان و فراموشی می سپارند؛ و یا اصولا در حکومت شان، آنچه که به هیجوجه دارای اعتبار نیست. در نظر گرفتن این مساله حیاتی است!

یکی از دلائل نا مرعی انجام گرفتن چنین مساله مهمی، فراگیری ایشان برای رساندن خودشان به راه های چگونگی به دست آوردن تجربه های موثق، جهت رسیدن به شرایط عالی مادی برای خودشان است؛ که تا چنین ثروت انبوهی را به دست بیاورند؛ و آن را از زن و مرد و پیر و جوان و دارا و ندار و سیاه و سپید و زرد و سرخ ملت خویش، و سایر مردم کشورهای دیگر نیز دریغ نمایند!

حتی اگر در این مسیر و به خاطر کسب نمودن دارائی های میلیاردی، بقیه آدم های روی کره زمین را نیز، دچار مضیقه های بسیار سخت مادی و معنوی بکنند؛ و یا عده ای بی گناه در این رابطه، و به دلیل خودکامگی های حاکمان دیارشان، جان شیرین خود را از دست بدهند؟ باز هم این کاسبان سودجو، به خصوص در حوزه مسائل سیاسی، که قدرت نیز به آن افزوده می شود. در هر زمینه ای همه تلاش خود را به کار می برند؛ تا در این رهگذر، از دیگر پادوهای این « بازار مکاره » عقب نمانند!

پیش تر در دنیا چنین مواردی، فقط در زمینه های مالی در نقاط کوچک دنیا، مثل روستاها و شهرهای یک سرزمین بدون مراوده های بین المللی اتفاق می افتاد. اما از چند دهه پیش تا کنون، این مساله ناخوشایند، در بسیاری از مناطق دنیا و حول همه محورها، به ویژه موارد سیاسی هم می گردد؛ و شرایط زندگانی اکثریت مردم گیتی را، تحت الشعاع منطق نا صحیح خویش قرار می دهد!

حتی آنانی که پیوسته دم از دموکراسی و رعایت حقوق بشر هم می زنند. اکنون خودشان بیش از سایرین در این مسیر گام بر می دارند؛ و برای شان هم هیچ تفاوتی ندارد، که با کنش های سودجویانه ایشان، چه بر سر بقیه خواهد آمد؟!

زمانی برخی از کشورهای اروپائی، مهد تمدن و رعایت حقوق بشر به شمار می آمدند. اما اکنون نمی توان حتی شبح آن تصور پیشین را، در آئینه زمان دید و باور نمود. تا چند دهه پیش کشور ما از جمله سرزمین هائی بود؛ که به دلائل قدمت در تمدن جهانی، و نیز نوع مماشات اختیار داران کشورمان با دیگر مناطق جهان، سری در میان سایر ممالک دنیا داشت؛ و هرگاه که بین دو یا چند کشور اختلافی به وجود می آمد. با واسطه گری پادشاه نیک سیرت ایرانزمین، شادروان محمدرضا شاه پهلوی، اختلاف شان تبدیل به آشتی و دوستی می گشت؛ و همواره در بیشتر نقاط گیتی، مخصوصا در منطقه خاور میانه، صلح و دوستی متقابل بر قرار بود.

اما اکنون، با وجود یک حاکمیت مستبد و خونریز و ستمکار در میهن ما، خود ایران هم مرکز ثقل به وجود آمدن انواع اختلاف ها در کل دنیا شده، و هر کجای از این کره خاکی که صلح و دوستی به خطر می افتد؛ بیشتر اذهان عمومی مردم دنیا، یکباره به سوی ایران و حاکمان آن معطوف می گردد؛ و در این مورد افکار همگان را، به سوی مقصر بودن ایرانی ها( حکومت اسلامی ) سوق می دهد!

آنچه که در این رابطه سوآل بر انگیز می باشد این است؛ که چرا با وجود چنین بدنامی هائی که حکومت ننگ افرین ملاها در دنیا دارد؟ دولتمردان قاره اروپا( به خصوص اروپای مرکزی ) ، که مهد دموکراسی در جهان محسوب می گردید؛ اکنون خودش، مخصوصا اتحادیه شان، جهت ایجاد مراوده های دیپلماتیک با سران رژیم خودکامه آخوندی در ایران، نماینده ویژه خویش را به کشور ما اعزام می کنند؛ تا در باره مسائل مورد علاقه دو طرف!! به گفتگو بپردازند؟!

حضور آقای انریکه مورا معاون دبیر کل سرویس اقدام سیاست های خارجی اتحادیه اروپا، که به نمایندگی از سوی این اتحادیه، در مراسم تحلیف ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی شرکت نموده را، چگونه تحلیل و بررسی کنیم؟ به رغم انتقادهای فراوان، و در شرایطی که نام ابراهیم رئیسی، با اعدام های سال ۱۳۶۷ و موارد نقض کامل حقوق بشر گره خورده است. حضور آقای انریکه مورا در این مراسم تحلیف، برای بسیاری از صاحبنظران مسائل سیاسی سؤآل برانگیز گشته، که چرا در این شرایط خاص، چنین امری اتفاق افتاده است؟ در این باره سخنگوی اتحادیه اروپا، در پاسخ به خبرنگارانی که در این مورد از وی پرسیده اند جواب داده است: « در این باره فقط می توانم بگویم، از طریق گفت و گو، رویکرد ما با ایران( حکومت ملاها ) یک سیاست متوازن است؛ که در زمانی که اختلافات وجود دارد انتقادی است؛ و در هنگامی که منافع مشترک در میان باشد. بر اساس همکاری خواهد بود.»!

سخنگوی اتحادیه اروپا در این باره همچنین پاسخ داده و گفته است: « انریکه مورا به نمایندگی از طرف مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا جوزپ بورل، در مراسم تحلیف شرکت کرده است. »!

وی در این باره اضافه نموده: « تعامل دیپلماتیک با یک دولت جدید، برای انتقال مستقیم پیام های مهم، در خصوص موضات مورد توجه، از جمله تحولات کنونی، حقوق بشر و مذاکرات وین بسیار مهم است. اولویت انریکه مورا به عنوان هماهنگ کننده برجام، ادامه مذاکرات وین، و تسهیل برگشت کامل به اجرای برجام است.» !

سازمان عفو بین الملل، یک روز پیش از مراسم تحلیف رئیسی، در توئیتی از جامعه بین الملل خواست. تا تعهد خود به مبارزه علیه مصونیت حاکم بر ایران برای « اعدام های فرا قضائی و سایر موارد قتل، ناپدید سازی قهری و شکنجه » را به صورت علنی نشان دهند!

فعالان و چهره های سیاسی مختلف نیز پیش تر، به حضور انریکه مورا در مراسم تحلیف رئیسی انتقاد کرده بودند. از جمله در ایران، نرگس محمدی فعال حقوق بشر، در این رابطه در اینستاگرام خود گفته: « آقای مسئول محترم، ، چطور است که شما برای ادامه مذاکرات با حکومت ایران، می توانید به ایران سفر کنید؛ و حکومت ایران شما را می پذیرد؟ اما واکسن های شما را برای مردم ایران نمی پذیرند؟ چون اولی برای بقای حکومت و دومی برای بقای مردم است.»!

شاهزاده رضا پهلوی هم در گفتگو با خبرگزاری فرانسه، این تصمیم را « مشروعیت بخشی » به چیزی که نباید مشروع شناخته بشود و « سیلی به صورت » مردم ایران توصیف کرده اند!

علی خامنه ای رهبر حکومت ملاها در ایران هم، در آخرین دیدار رسمی با اعضای کابینه دولت حسن روحانی، مذاکره با آمریکا را، جزو نقطه ضعف دولت او نامید. اما ابراهیم رئیسی گفته است؛ که دولت او برای رفع تحریم ها، از دیپلماسی استفاده می کند؛ و سیاست خارجی موفق را، سیاستی متوازن دانسته است!

با همه این بیانات متضاد در مورد تصمیم اتحادیه اروپا، جهت اعزام نماینده خود برای شرکت در این مراسم ننگین، اکنون باید فقط به این موضوع اندیشید؛ در میان کشورهائی که در ظاهر امر دم از دموکراسی می زنند. اما در باطن فقط به منافع خودشان توجه دارند. چرا دولتمردان و ملت های ممالکی، که نه حامی این سو و نه طرفدار آن سوی چنین رخداد های بین المللی می باشند. سرشان را در لاک خودشان فرو برده اند؛ و از سازمانی که به غلط نام آن را « سازمان ملل متحد » گذاشته اند نمی پرسند: « با چنین کنش های ضد ملل جهان، آیا بهتر نیست که نام خودش را تغییر بدهد؛ و نام مناسب تری همچون « سازمان دول نا متحد » را برای خودش برگزیند؟ » !

تنها برداشت منطقی از چنین رویدادهای غیر متعارف در جهان امروز این است؛ که هیچ دلی برای مردم به دام افتاده ایران نمی تپد؛ و این اسیرترین مردمان این کره خاکی، فقط و فقط باید به همت والای خودشان تکیه نمایند. تا با خیزشی جانانه علیه حکومت اهریمنی آخوندی در میهن شان، هم این جانیان را از قدرت پائین بکشند؛ و هم به آقایان جوزپ بورل و انریکه مورا بفهمانند. اگر می خواهید به سبک رؤسا و مسؤلان پیشین سازمان نه مللی بلکه سازمان دولت های زورگو و مستبد، از ایشان(آخوندهای حاکم بر ایران) باجگیری نمائید؛ و حقوق انسانی ملت های دربند، به ویژه در این خصوص ملت شریف ایران را نادیده بگیرید؟ باید بدانید: « رعایت حقوق انسان ها » در تمامی جوامع بشری، امری است که با « تعامل دیپلماتیک » از زمین تا آسمان فاصله دارد. اگر واقعا رهرو راستین و صادق دنیای سییاست هستید؟!

مقاله قبلیحاکمیت‌ به فکرنیست، مردم به خودتان رحم کنید!؟ بقلم حمید جباری
مقاله بعدیالجزیره: سقوط کابل در ۳۰ روز آینده
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.