« طرح صیانت » !

0
179

پیش از وارد شدن به مبحث بالا باید پرسید: « آیا منطقی است که ۱۸ تن، برای هشتاد میلیون تن از ساکنان یک سرزمین بزرک تصمیم گیری بکنند؟!

در هفتم تیر ماه سال جاری، روزنامه « مردمسالاری » در ایران نوشته بود: یک چهره نزدیک به محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی، در توئیتر خود نوشته بود: امروز آقای قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی، در جمع رؤسای کمیسیون های مجلس گفته است: امروز فقط موضوعات اضطراری و ضروری در دستور کار مجلس است؛ و طرح « ساماندهی پیامرسان های اجتماعی » موسوم به « طرح صیانت » از حقوق کاربران در فضای مجازی، از دستور کار خارج شده است» !

لازم به یادآوری است؛ که طرح مربوط به ساماندهی « پیامرسان های اجتماعی موسوم به ( طرح صیانت ) » که قبلا به وسیله هژده تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به بقیه اعضاء پیشنهاد داده شده بود. با توجه به اظهارات نمایندگان موافق یا مخالف با طرح مربوطه ، در آن موقع مورد تصویب و بررسی قرار نگرفت. زیرا آنها معتقد بودند؛ که ابتدا باید سوابق پیشنهاد دهندگان آن موضوع ( هژده تن مورد نظر، که به پیشنهاد دادن طرح مورد نظر پرداخته بوده اند. ) مورد بررسی کامل قرار بگیرد؛ و سپس خود « طرح صیانت » در میان نمایندگان به رای گیری گذاشته بشود!

در واقع چنین به نظر می رسید؛ که دیدگاه آنها در باره این تعداد از نمایندگانی که از کمیسیون های مختلف مجلس، چنین پیشنهادی را مطرح نموده و به استحضار بقیه رسانده بودند. خودشان از صلاحیت لازم در امر ساماندهی به « پیامرسان های اجتماعی » برخوردار نبوده و نیستند. پس در ابتدا می بایست، که خود طرف های مطرح کننده چنین پیشنهادی( ایجاد « طرح صیانت » ) برای ساماندهی حفاظت از حقوق کاربران رسانه های عمومی، صلاحیت شان مورد تصویب اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد؛ و پس از رسیدگی به سوابق این هژده نماینده مجلس، که سیزده تن از آنها عضو کمیسیون « طرح صیانت » ، و فقط پنج تن از آنان، یا از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه هستند؛ و یا عضو کمیسیون صنایع و معادن و اقتصاد، و یا در کمیسیون فرهنگی – اجتماعی مجلس فعال می باشند. از سوی همکاران شان( دیگر نمایندگان مجلس شورای اسلانی ) مجوز فعالیت در این موضوع را به دست بیاورند!

لازم به بیان است، که دیروز ( سه شنبه سوم اسفند ۱۴۰۰ خورشیدی، برابر با ۲۲ فوریه ۲۰۲۲ میلادی) ، در حالی که همه هوش و حواس مجلسیان، مشغول تصویب کردن لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ خورشیدی، که از طرف ابراهیم رئیسی رئیس جمهور حکومت آخوندی به مجلس ارائه شده بوده است. یکباره اعلام شده، که در فاصله بین جلسه علنی صبح و عصر، اعضای کمیسیون طرح حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی، در جلسه ای با ۱۸ رای موافق، کلیات این طرح را به تصویب خود رسانده اند( یعنی طرحی با این اهمیت را، فقط با رای هژده تن از وکلای مردم کشور، در مجلس، آخوندی مورد تائید و تصویب خودشان قرار داده اند.) ؛ که چنین سرعتی در تصمیم گیری برای تعیین جنین مصوبه ای، فقط می تواند با فرمانی از سوی مقام عظمای فقاهت و رهبری انقلاب صورت گرفته باشد !

چنین تعجیلی برای هر چه زودتر به تصویب رساندن این لایحه، آن هم در این فرصت بسیار کوتاه، فقط و فقط به وحشت خامنه ای و همدستان بدتر از خودش مربوط می شود؛ که همگی شان به روشنی دریافته اند؛ که جامعه کنونی مردم ایران، در حال انفجار است؛ و اگر سران قدرت پرست حکومت دیر بجنبند؟ و طرح صیانت از پیامرسان های اجتماعی را هر چه زودتر به تصویب خودشان نرسانند؟ ( حتی اگر شده با فقط ۱۸ رای موافق ) ، باید رسانه های عمومی کشور را در مشت مراقبت های ویژه خود داشته باشند؛ تا از طریق آنها، اخبار مربوط به چنین انفجارهائی در سراسر کشور را ساتنسور کنند. اما در عوض خبر مربوط به تصویب « طرح صیانت » را به گوش های بقیه آحاد مردم ایران برسانند. تا شاید به این وسیله، جلوی سقوط حاکمیت ننگین و جنایتکارشان را بگیرند؟ !

ظاهرا حضرت آقا، در طول روزهای اخیر، که مردم دلاور ایران در سراسر کشور، هرچه را که لیاقت ایشان بوده، را غیر مستقیم به مقام عظمای رهبری تقدیم کرده اند؛ و در کمال شهامت، اهانت های شان را نثار موجودیت خبیث و حاکمیت دیکتاتوری او نموده و می کنند. تازه از نشئه ی آن معجون طلائی سناتوری خارج شده، و از بیم سقوط حکومت خودکامه اش، چنان قافیه را باخته است؛ که حتی از ماموران و جاسوس هایش در مراکز رسانه های گروهی نیز بیمناک می باشد!

پیشاپیش، سقوط مرگ آلود حکومت اهریمنی ایشان را، به خودمان شادباش می گوئیم؛ و از سرنگونی کاخ ظلم و ستم آخوندی اسلامی، ابراز شعف و شادمانی می کنیم: « تا کور شود، هر آنکه نتواند دید. »!

مقاله قبلیآمریکا شبکه بین‌المللی تحت مدیریت سپاه و تامین‌کننده مالی حوثی‌ها را تحریم کرد
مقاله بعدیآقای ! رهبر !! « کیش و مات » چه بخواهی و چه نه ؟
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.