” داعش ” بماند یا برود؟!

0
117

این روزها، به هر رسانه دیداری و شنیداری و اینترنتی که توجه می کنیم؛ مهمترین بخش های انجمن های خبری خودشان را، به موضوعات مربوط به جنایات گروه تروریستی داعش، به ویژه عملیات بسیار ددمنشانه این جنایتکاران وحشی در پاریس اختصاص داده اند. چند سالی از حضور جنایت پیشگان دولت اسلامی عراق و شام، در میان چرخه تروریست پروراسلام ناب محمدی، و عملیات خوفناک داعشی های وهّابی، و اعلام موجودیت آنها می گذرد. در تمام این مدت، دولتمردان کشورهای قدرتمند جهان، مخصوصا رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، به مردم سراسر دنیا هزاران وعده داده اند؛ که در صدد نابودسازی این وحشیان قرن بیست و یکم هستند. اما ظاهرا تا کنون، دست ایشان کوتاه و خرما همچنان بر نخل باقی مانده است!

تأسف فراوان در اینجاست، که چگونه اینهمه کشور به اصطلاح قوی و از هر نظر پرتوان، تا حالا نتوانسته اند پایگاه های این تروریست های ناانسان را منهدم نمیایند؟ ابوبکر البغدادی جنایتکار، خود را خلیفه دولت اسلامی عراق و شام نامیده، برای حکومت خودشان سکه به نام داعش ضرب نموده، سایت رسمی و سایت های فرعی حمایت کننده از ایشان، در بیشتر ممالک گیتی فعال می باشند. برای خودشان ابتدا در شهر ” درئا = درعا ” در سوریه، و اکنون در شهر ” سرت ” در لیبی، پایتخت تدارک دیده، به انواع سلاح های مخرب و امکانات فراوان مالی مجهز است. به داعشی های پیروی کننده از او و افکار ضد بشری اش گفته است؛ هر کدام که ازدواج بکنند؛ از سوی خلیفه دولت اسلامی عراق و شام، ضمن پرداخت شدن هزینه ازدواج آنها، برای شان خانه و اثاثیه مورد نیازشان را می خرد؛ خرج یک سال اول زندگی شان را می پردازد؛ و وعده های دیگری که هنوز آشکار نگشته اند. آنوقت دولتمردان این قدرت های بزرگ جهان، همچنان نتوانسته اند دمار از روزگار این جنایتکاران اهریمن تبار بر آوردند!

بسیار بعید به نظر می رسد، که این افراد وحشی که درون تعدادی از جوامع بشری پراکنده هستند؛ دارای شغل و پیشه ای باشند؛ که از آن طریق و کاری که به انجام می رسانند کسب درآمد کنند. زیرا این امر برای آنها امکان پذیر نیست؛ چون براساس آنچه که شاهد هستیم و می شنویم؛ آنها در گروه های متعددی دسته بندی شده اند. و هر گروهی از ایشان، در منطقه ای خاص، در حال کشتار مردم بی پناه و غیرنظامی و …. می باشند. به همین خاطر، تئوری ریشه کردن این هم پیمان های شیطان فعلا شدنی نیست. شاید که این مورد در درازمدت میسر شود؛ اما دست کم در این برهه زمانی چنین نخواهد شد!

هر روزی که این بازیکنان سریال دنباله دار ” ترور و وحشت ” ، یک بخش جدید از نمایشات وحشت افزای خویش را در صحنه بین الملل به اجرا می گذارند؛ شائبه های ایجاد کننده ترس و وحشت، بیشتر در میان مردم دنیا پراکننده می شوند. به همین نسبت هم، ناامنی های وحشت اثر نیز، زیادتر از پیش در دنیا به وجود می آیند. به همین منوال هم بر بلوف های سیاستمداران گیتی، به ویژه مدعیان مبارزه با تروریسم افزوده می شود!

بدون تردید مردمان عادی تمام جوامع انسانی دنیا، در رابطه با این امورهیچ کاری از دست شان بر نمی آید. به همین لحاظ مبارزه وسع با این جانیان، جهت هرچه زودتر سرکوب نمودن ایشان، فقط و فقط دست سیستم های حکومتی کشورهائی که بیش از بقیه در حیطه آسیب پذیری قرار گرفته اند را می بوسد. اما، ظاهرا” سالی که نکوست، از بهارش پیداست. ” !

کارها آنچنان با سستی پیش می روند؛ که عدم تمایل واقعی شکست دادن داعشی های تروریست در جهان، بخصوص در منطقه خاورمیانه توسط مدعیان مربوطه، به هیچوجه کتمان پذیر نیست. تا جائی که افکار آدمی، دچار شبهات فراوانی، مبنی بر عمدی راه اندازی شدن این شبکه های تروریستی می گردند. و به مرور با مشاهده بی تحرکی مدعیانی که ادعای خاموش نمودن شعله های سرکش آتش سوزاننده ای به نام داعش را مطرح نموده اند؛ تردید آدمی بیش از پیش تقویت می گردد!

پس چه باید کرد؟ آیا باید در این رابطه درون مجلس دنیا، به جرگه دهندگان آرای ممتنع پیوست و خاموش ماند؟ یا به این حقیقت آشکار اذعان داشت؟ که دست های پنهانی وجود دارند، که اینهمه هزینه های سنگین را برای ایشان تأمین می نمایند؟ تنها درآمد مشخص این قاتلان، مبالغی هستند که از راه فروختن نفت کشورهای سوریه و عراق، که اکنون پالایشگاه های شان در قبضه اختیارات داعش است می باشد. ولی بدیهی است که این مبلغ نمی تواند، ضمن تأمین کردن هزینه زندگی های تک تک آنها(که تعدادشان به بیش از سی هزار تن تخمین زده می شود)، مخارج بسیار سنگین تهاجمات جنایتکارانه آنها را نیز کفایت بکند!

مگر آنکه، پشت شان از همه لحاظ، به پشتی های گرم و مقاومی تکیه داشته باشد؛ و سرمایه داران قدرتمندی به پشتیبانی های همه جانبه از داعش مشغول باشند؛ تا ایشان بتوانند به همه جنایات مورد نظرشان بپردازند. جهت نتیجه گرفتن از این فرضیه، ناگزیریم، که با دقت به جوانب اطراف این ماجراهای غیر انسانی توجه نمائیم. مهمتر از همه، بررسی انگیزه هائی است؛ که شکل دادن به مجموعه تروریستی داعش، آنهم با خلیفه گری چهره سفاکی مانند ابوبکر البغدادی، که یکی از قسی القلب ترین جانیان تاریخ می باشد را تحقق بخشیده است. و نیز توجه به امرمسائل مالی چنین گروه بزرگی، که افرادش در چند کشور دنیا پراکنده هستند؛ خودش مورد بسیار تردید برانگیزی است. که کدامیک از کشورهای سرمایه دار جهان، چنین گروه ضدبشری را، به خاطر کدام بهره مادی و معنوی خود شکل داده اند؟!

نمی توان گفت که اینها خودشان سرمایه کارهائی را که به انجام می رسانند تأمین می نمایند. چون این شخص منفور و وحشی(البغدادی) تا مدتی پس از اشغال کشور عراق توسط نظامیان آمریکا در زمان ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، درون زندان عراق بوده است. عده ای از زندانیان در این کشور، پس از یافته شدن صدام حسین، و کشته شدن وی به دست آمریکائی ها، و بدون ارائه شدن دلائلی از زندان آنجا آزاد گشتند. سپس این قاتل بالفطره، پس از آزاد شدن از زندان، سر از آغل کدام رهبر سیاسی کشور تروریست پروری درآورده، و موجبات اینهمه جنایت های وحشیانه در دنیا را، با سرمایه های مالی کدامیک از آنها عملی کرده است؟!

البته این راز سر به مهری نیست. چون سیاستمداران زبده ای در جهان هستند؛ که بدون شک به همه اصل این ماجراها آگاهی کامل را دارند. ولی چرا و به چه دلیل و مصلحتی، تا کنون مهر سکوت را نشکسته، و هنوز از این موضوع سخنی نگفته اند؟ خدا می داند و بس!

اما انسان های متفکر، نیازی به برملا شدن راز شگفت انگیز تروریست پروری ندارند. اینها خودشان هم می توانند؛ با توجه به بقیه رویدادهای مثبت و منفی در دنیا، به نتایجی اگر نه صد در صد صحیح و منطبق بر حقیقت، بلکه برخاسته از موجودیت واقعیات تلخی در دنیای کنونی برسند؛ که هیچ لزومی به توضیح دادن آنها نیست. به جهت کدامین ضرورتی، بایست که در دنیا، با ایجاد وحشت در میان مردم گیتی، موجبات دلواپسی های آنان را فراهم آورد؟ و به چه دلیلی کشورهای قدرتمند جهان، هنوز بعد از اینهمه سال، نتوانسته اند که ریشه درخت خبیث این گروه تروریست های وحشی را، از خاک برآرند. تا جهانیان را از شر این آفت هستی برباد دهنده ای مانند داعشی های عصرحجری و فناتیک و واپسگرا برهانند؟!

در عکس هائی که از ایشان منتشر شده اند؛ در دست بیشترین داعشی هائی که در عکسها مشاهده می شوند؛ تلفن های همراه می باشند. مگر این تلفن ها قابل پیگیری و رد یابی کردن نیستند؟ مگر از طریق همین تلفن ها، یا سایت های وابسته به داعش، نمی توان آنها را رد یابی و شناسائی نمود؟ سران کشورهائی که می بایست هرچه زودتر، این عاملان ظلم و جنایت های بی شمار را شناسائی بکنند؛ منتظر به دست آوردن چه سرنخی نشسته اند؟ یا حتی معاملات پولی و تجاری آنها، که می بایست درون یک یا چند بانک مختلف انجام گردند؛ در کجا هستند و مسؤلان شان چه کسانی می باشند؟ وقوف بر این سخن، که معنایش در خودش مستتر است؛ از حکایت تلخی حرف می زند!

مسابقه دردناکی شروع شده است، روح ستیزه جوی مردمان قدرت پرست، اجازه نمی دهند که صاحبان شان آرام بگیرند. اگرچه که نه همه مردم، ولی بسیاری از ساکنان کره خاکی، همواره در جهت بهترین شدن، بیشتر داشتن، قوی تر ماندن، بی نیازتر گشتن، بالاترین بودن، می باشند. تحقق بخشیدن به این امور خودخواهانه، نیاز به داشتن ابزار فراوانی دارد. انگیزه های اساسی این خودکامگان، در مسیر بدترین گردانیدن، کمترین نمودن، ضعیف تر ساختن، نیازمندتر کردن، پائین تر کشاندن، و…… رقیبان خویش هستند. تا زمانی که این مسابقات اهریمنی در دنیا برقرار است؛ نه هرگز هیچ گروه تروریستی از صفحه روزگار حذف خواهد گردید؛ و نه مبارزه میان زیاده طلبان به انتها خواهند رسید. دلیل آن نیز آشکار است، انسانیت در حال منقرض شدن است!

محترم مومنی

مقاله قبلیوزیر سابق اطلاعات: فتنه‌ای بزرگ‌تر از فتنه ۸۸ پیش رو است
مقاله بعدیسوریه، قبرس، اسرائیل و جنوب ترکیه تحت پوشش سامانه های پدافند هوایی روسیه
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.