پنج – دوازده – چهارده – صد و بیست و چهار هزار!!

0
165

باری دیگر از سوی رهبر خودکامه و قدرت پرست جمهوری فناتیک اسلامی ، دستورالعمل جدیدی برای مردم به گروگان گرفته شده میهن مان صادر گردیده؛ که دایره نفوذ دولت بر ملت را وسیع تر جلوه می دهد. آخوند خامنه ای، در نهایت بی توجهی به مصالح شخصی ملت ایران، و شئونات خانوادگی آنها، که سی و پنج سال است در بدترین نوع از خطرات اجتماعی قرار گرفته است. و نیز در کمال بی مسؤلیتی نسبت به موقعیت فردی و اجتماعی ملت مملکت نابسامان کنونی ما، پیشنهادی که به نظر نگارنده رکیک و دور از موازین اخلاقی و انسانی است؛ را برای مردم ایران صادر نموده؛ و همگان را به داشتن فرزند بیشتر تشویق کرده است!

این پیشنهاد مقام عظمای رهبری متحجرترین ادیان جهان، از آن باب رکیک به نظر می رسد؛ چون دنباله روهای آویزان به بادبادکی معلق بین زمین و هوا به نام رهبری انقلاب، که همواره مترصد آن هستند تا وی سخنی بگوید و ایشان نیز بدون توجه به خوب یا بد بودن حرفهای او، دنباله کلام خامنه ای را بگیرند و در همه جا جار بزنند؛ پس از شنیدن پیشنهاد شنیع سید علی به مردم ایران، پشت تریبون صدا و سیمای جمهوری ننگین اسلامی، خطاب به مردم ستمدیده ایران دادسخن بدهند؛ که همین امشب به نیت امام هشتم، یا به نیت پنج تن آل عبا، دست به کار تولید فرزند بشوید!

وقاحت اسلامی ایشان تا به حدی پیش رفته است؛ که در کمال وقاحت، به خودشان اجازه می دهند به حریم زناشوئی مردم نیز کار داشته باشند؛ و در مورد خصوصی ترین موقعیت زندگی مشترک یک زن و شوهر نیز دخالت نمایند. اصولا داشتن چه تعدادی فرزند، مسأله ای است که زن و شوهر جوان در بدو تشکیل دادن کاشانه عشق شان در مورد آن با هم حرف می زنند؛ و گاهی نیز در این مورد قراری با یکدیگر می گذارند. اما این که شدت خودکامگی مسؤلان حکومت بی منطق اسلامی، به جائی رسیده باشد، که به این مسأله خصوصی مردم هم توجه کرده و دخالت نمایند؛ یک ضایعه ی دردناک اجتماعی است؛ که میکرب مسری آن، بر قاموس بدون کرامت انسانی پیروان این قوم فاسد نفوذ نموده؛ گوئی همگی شان برآنند، که در یک مسابقه بسیار مهم پیروی از رهبر قدرت پرست حکومت پلیدشان، گوی سبقت را از همدیگر بربایند؛ و خویشتن را در سلک نوکران خاکسار و جان نثار آخوند پنج تومانی سه دهه پیش، و رهبر عالیقدر میلیاردر کنونی قرار بدهند!

از آنجائی که این مزدوران اهریمن، همیشه تظاهر به خداپرستی می کنند؛ در حالی که به هیچوجه چنین نیست، و از همه مشرکان عالم بیشتر برای خدا شریک قائل می شوند. و با توجه به داستانهای ساختگی مربوط به دین برآمده از اوهامی، که بیابانگردان تازی به وجود آورده اند. اعدادی مانند عنوان این نوشتار را، برای ایشان جایگاه خاصی دارند. تا جائی که کار شریک قائل شدن برای آفریدگار هستی را، به حدی رسانده اند؛ که حتی اجساد درگور خفته امامان شان نیز حاجات این ابلهان را برآورده می نمایند؛ و نیاز چندانی به خدا ندارند!

پنج تن را می پرستند؛ اشاره به (محمد و فاطمه و علی و حسن و حسین) است. که بسیاری از پیروان بی خرد رهبر بی کیاست این رژیم منفور به مردم ایران توصیه می کنند؛ که به نیت این پنج تن هر خانواده ای پنج فرزند داشته باشد. دوازده امام را بیش از خالق شان بها می دهند. و اشاره آنها به دوازده پیشوائی است؛ که از میان نواده محمد برای خودشان تراشیده اند. چهارده، دوازده امام( علی و فرزندان و نوه های او) به اضافه محمد و دخترش فاطمه هستند؛ که به چهارده معصوم شهرت دارند. معصوم که به معنای بی گناه بودن است؛ نمی تواند صفت هیچ فردی از مخلوق آفرینش باشد. زیرا امکان این مورد در حد ” صفر ” است که کسی در همه عمرش بی گناه باشد!

از نظر مسلمانها چنین شهرت دارد، که تعداد پیامبرانی که خدا برای هدایت مردم به نبوت رسانیده؛ صد و بیست چهار هزار می باشد. بیم آن را دارم، که آرام آرام، سران بی خرد رژیم بی کفایت آخوندی، و پیروان بلاهت پیشه آنها، کار پیشنهاد دادن به مردم ایران برای داشتن فرزند بیشتر را، به جائی برسانند؛ که از مرز پنج تن عبور کنند؛ حتی به دوازده امام و چهارده معصوم رضایت ندهند؛ و به نیت صد و بیست چهارهزار رسولی که ظهورشان را به خدا نسبت می دهند؛ به ساکنان شهرهای کوچک و بزرگ کشورمان پیشنهاد بدهند؛ مردم هر شهری که در مدت زمان کوتاه تری، آمار جمعیت محل سکونت خویش را، به تعداد صد و بیست و چهار هزار تن افزایش بدهند؛ جایزه ای ویژه را از همان یک دست رهبر انقلاب دریافت خواهند نمود!

محترم مومنی

 

 

مقاله قبلینیکلاس کیج با «غضب» در اینترنت دیده شد
مقاله بعدیکاظمینی بروجردی به اوباما، اقتدار حکومت ولایت فقیه برابر است با هلاکت مردم ایران
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.