شباهت ها و تفاوت بازتاب سفرهای هنری کیسینجر با جان کری!

0
191

در زمان ریاست جمهوری ریچارد نیکسون، وزیر امور خارجه دولت وی هنری کیسینجر، که او هم مانند آقای جان کری و خانم هیلاری کلینتون، وزرای امور خارجه پرزیدنت اوباما، در طول وزارتش مدام در سفرهای دیپلماتیک بود؛ و به بسیاری از کشورها می رفت، و با خیلی از دولتمردان آن موقع دنیا در ممالک مختلف مذاکره می نمود؛ این سفرها در حوزه خاورمیانه بیشتر از سایر مناطق گیتی به انجام می رسیدند. کم کم نتایج آن سفرها را، در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر، در رویدادهای بسیار مهمی که در جهان و به ویژه در منطقه خاورمیانه به وجود آمدند ملاحظه نمودیم!

مهمترین این تغییرات، در میهن خودمان پدید آمد؛ و حکومت نزدیک به سه هزار سال پادشاهی آن منقرض گشت. آنگاه قومی بی نهایت بدتر، بخیل تر، جنایتکارتر، چپاولگرتر، ریاکارتر، زاهدنماتر، سفاک تر، شنیع تر، شیادتر، ظالم تر، فاسدتر، قساوت پیشه تر، کریه تر، گداتر، لجوج تر، منفورتر، موذی تر، ننگین تر، وقیح تر و هولناک تر از همه اقوام وحشی یی ، که در طول تاریخ بر سرزمین ما یورش آوردند و بارها همه جایش را به آتش کشیده بودند؛ بر سر کار آمدند و بر سرزمین کهن و آبرو دار و ثروتمند ما استیلا یافته و آن را اشغال کردند!

چیزی نگذشت، که تروریست های مشهور و شقاوت پیشه ای همچون رژیم آخوندی در مملکت ما، در چندین کشور منطقه خاورمیانه، به ویژه حوزه مسلمان نشین آن، و بخصوص در کشور افغانستان و پاکستان و شیخ نشین های عرب تبار موجودیت یافتند؛ و دنیا را در قبضه اعمال تروریستی خودشان گرفته و عرصه را بر جهانیان تنگ نمودند!

گروه های ” القائده ” و ” طالبان ” با شباهت های زیاد و تفاوتی اندک، در سرزمین های یاد شده تمرکز یافتند؛ و در همه جای دنیا به کارهای تروریستی خود پرداختند. مهمترین وجه اشتراک این دو گروه جنایت پیشه به یکدیگر، سیراب شدن این حیوانات وحشی از آبشخور دین متحجر اسلام است. تنها تفاوت شان هم، میزان برخورداری این دو گروه از تملک و ثروت می باشد. در توحش و ددمنشی بسان یکدیگر، دست درندگان جنگل را از پشت بسته اند؛ ولی در مکنت و دارائی، طالبان کم درآمدتر از القائده است. که البته این مهم را هم ابرقدرتهای محترم! با رساندن پول و تجهیزات کشتار به ایشان مرتفع می نمایند!

بعد از کشته شدن اسامه بن لادن رئیس گروه القائده، تا حدودی فعالیت های جنایتکارانه و تروریستی آنها محدود شده است؛ اما برعکس طالبان در افغانستان و پاکستان به شنیع ترین کارهای نفرت برانگیز دست می زنند؛ و با انجام دادن عملیات تروریستی دامنه امنیت بخصوص در این دو کشور را تنگ تر نموده اند!

وقتی که آقای هنری کسینجر به این سو و آن سوی جهان سفر می نمود؛ این دو گروه دست کم در ظاهر امر اثر وجودی نداشتند؛ و دنیا دستخوش چنین جنایاتی نبود. اما اکنون که آقای جان کری به اینجا و آنجا سفر می کند، به مدد حضور این گروههای وحشی در جهان، و نیز تشنجاتی که با ظهور ” بهار عربی ” که البته دست پخت خودشان هم هست در گیتی به وجود آمده؛ تغییرات و تفاوت های میان آن سفرها و این سفرها کاملا مشهود است!

ضمن آنکه در آن دوره ای که هنری کیسینجر به سفرهای دیپلماتیک خویش می رفت؛ حکومت جلادی مانند رژیم جمهوری اسلامی در ایران نبود. اما اکنون این نیز مزید بر علت شده و کار آقای کری را مشکل تر می سازد. البته اگر بخواهند که برای مردمان جهان، به ویژه کسانی که مشمول رویداد بهار عربی در ممالک خویش شدند کاری کرده باشند؟!

مصری ها که با هزاران مذلت رئیس جمهور دائم العمرشان حسنی مبارک را از قدرت ساقط نمودند؛ اکنون دریافته اند که چه شکری نوش جان نموده و چه سلفی خشکه مقدسی را جایگزین وی کرده اند؟ ملت ترکیه که کشورشان در اثر بروز انقلاب شوم اسلامی در ایران، به ترقیات چشمگیری اقتصادی و سیاسی دست یافته، و برای خودش عدد قابل توجهی در منطقه شده بود؛ اینک از واهمه آنکه شخصی مانند اردوغان اسلام پناه، دودمان ایشان را به باد ندهد، و سرهای شان را جلوی پای اسلام عزیز قربانی نکند؛ به پا خاسته اند و به بهانه های کم اهمیت، وارد میدان مبارزه گشته اند. سوریه هم که با صدهزار کشته و مجروح، و با چهارصد هزار آواره، وضعیتش هر روز بدتر از دیروز می گردد؛ همچنان زیر پای قشون وحشی بشار اسد جنایتکار له و نابود گشته و مورد بدترین شرایط موجود قرار می گیرند؛ موضوع جدیدی برای بیشتر آلوده شدن منطقه خاورمیانه به اختلافات مذهبی را بنا می گذارند!

در یک کلام، مقدمات را آقای هنری کسینجر تدارک دید و پایه گذاری نمود؛ و حالا آقای اوباما به اتفاق وزیر امور خارجه اش جان کری، با همه قوت شان به ادامه کار کیسینجر اشتغال یافته، و در صدد به اتمام رساندن آن هستند. همینکه موج اختلافات شیعه و سنی همه کشورهای مسلمان نشین را زیر شتاب تلاطم اقیانوس درگیری بکشاند؛ یک جنگ مذهبی طولانی مدت دیگر، به جهانیان تحمیل خواهد شد؛ و خاطره جنگهای پنجاه ساله صلیبی را در اذهان عمومی زنده خواهد نمود. با این تفاوت که در جنگهای صلیبی درگیری ها با شمشیر و خنجر و زوبین به انجام می رسیدند؛ اما در رخداد جنگ میان سنی و شیعه، سلاحهای سرد و گاها اتمی نیز پای به میدان خواهند گذاشت. در آن جنگها شدت قساوت قلب تا این اندازه نبود؛ اگر بود تا پنجاه سال به طول نمی انجامید. حال آنکه اکنون دو هموطن سوری، در کنار هم می جنگند، در حالیکه یکی از آنها سینه دیگری را می درد و قلب او را به دندان می کشد!

تابستان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

مقاله قبلیآنچه بايد فلسطينيان و دولت اسرائيل بدانند
مقاله بعدیفروش میلیاردی آثار هنری در تهران؛ سپهری با 700 میلیون تومان رکورد شکست
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.