تنزل اقتصادی جمهوری اسلامی به زمان حکومت قاجار! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
184

چه روشی از حاکمیت خودکامه رژیم آخوندی و دولت های بی کفایت آن به دیگر حکومت های جهان و دولت های شان شباهت دارد؛ که سیستم بانکی و شرایط اقتصادی شان به آنها شباهت داشته باشد؟!

در نهایت بی تدبیری، در شرایطی که کوس رسوائی شان، در ارتباط با ورشکستگی اقتصادی دولت حسن روحانی در همه جا به صدا در آمده است. امروز دوشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ خورشیدی، باری دیگر ریاست بانک مرکزی جمهوری رو به زوال ملاها، لایحه ای را به مجلس شورای اسلامی برد؛ که بر اساس آن، چهار صفر دیگر از واحد پولی مملکت کسر گردید؛ و ریال را به تومان تنزل ارزش داد. با این مصوبه از این پس، واحد پولی ایران تومان و کم ترین زیر مجموعه اش « قران » خواهد بود!

یعنی همان واحد پولی زمان قجرها، با این تفاوت که در آن موقع یک دلار آمریکائي پانزده هزار و ششصد تومان ایران نبود. اما اکنون دقیقا اینگونه شده است و یک دلار آمریکا حدود مبلغ بالا، و یک یوروی اروپا هم بالای شانزده هزار تومان ایران محاسبه می شوند!

هرچند که امروز ناصر همتی رئیس بانک مرکزی حکومت آخوندها، پیش از مرحله رای دادن نمایندگان مجلس به لایحه حذف شدن چهار صفر دیگر از واحد پولی ایران، نطر ایشان را به اهمیت ارائه چنین لایحه ای به مجلس جلب کرد؛ و در این رابطه و جهت دفاع از این لایحه، در مورد اهمیت دفاع از حیثیت افت پولی کشور، با جلب نمودن نظر نمایندگان مجلس به این مساله دردناک، به وضعیت اسفبار پول ملی کشور اشاره کرد و گفت: « در حال حاضر، اختلاف پول ما با یورو و دلار، رقم وحشتناکی معادل ۶…..،. است.» یعنی نه شش دهم، و یا شش صدم و …… ، بلکه شش، صد هزارم واحد های پولی ایالات متحده آمریکا و دوازده کشور اروپائی دارنده واحد پولی یورو!!!!

به گزارش رادیو فرانسه، مجلس شورای اسلامی در نشست امروز خود(دوشنبه پانزدهم اردیهشت ۱۳۹۹ خورشیدی) ، جزئیات اصلاح لایحه قانون پولی و بانکی کشور را تصویب، و با حذف چهار صفر از واحد پول ملی ایران موافقت کرد. بر اساس این مصوبه، پول ملی ایران از ریال به تومان تغییر کرد، و هر تومان معادل صد قران و حدود ده هزار ریال جاری ارزش گذاری شد!

رئیس بانک مرکزی رژیم همچنین به نمایندگان مجلس گفته است: « ما هشت میلیارد اسکناس داریم؛ که پنج میلیارد آن زیر دو هزار تومان است. سالانه یک میلیارد اسکناس نابود می شود؛ که خود این هر سال چهارصد میلیارد تومان هزینه دارد. » !

ناصر همتی رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی، سقوط حیثیت پول ملی ایران را، نتیجه تورم مزمن و انباشته شده دهه های اخیر دانسته، که به گفته او باعث شده تا پول ملی کاربرد خودش را از دست بدهد. او می گوید عرف جامعه ریال را در اندازه گیری پول ملی کشور در نظر نمی گیرد. و………. « ما هم می خواهیم با حذف ریال و تبدیل آن به تومان، با عرف جامعه همآهنگ شویم!

با آنکه ناصر همتی اطمینان دارد؛ که حذف چهار صفر از پول ملی کشور، هیچ تاثیری در نرخ تورم نخواهد داشت. اما مهرداد بانوج لاهوتی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی اطمینان دارد؛ حذف چهار صفر از پول ملی مملکت، و تبدیل ریال به تومان، در رشد تورم در کشور تاثیر حتمی را دارد. به پندار او، تورم در کشور بسیار نا به سامان و غیر قابل کنترل است. وی می گوید چنین لایحه ای، شرایط را از اینی که هست مشکل تر و غیر قابل کنترل خواهد نمود. او معتقد است که این تغییر، موجب سرگردانی مردم می شود؛ و این محاسبات(حذف چهار صفر از پول ملی ایران، و تبدیل شدن ریال به تومان) نرخ گرانی در ایران را بالاتر خواهد برد!

این دیدگاه ، با توجه به آنچه که هم اکنون و در موقعیت فعلی و شرایط بسیار نا به هنجار اقتصادی دولت شیخ حسن روحانی شاهد آن هستیم. امری توضیح واضحات می باشد. به اضافه این موضوع، که جریان روابط بین الملل جمهوری اسلامی، و نیز عدم هرگونه تعامل سیاسی – فرهنگی مناسب و قابل پذیرش میان ایشان و سایر ممالک عمده جهان، همچنین عدم اعتبار ایشان و حکومت شان در میان کشورهای صاحب نام در دنیا، که در اثر عملیات تروریستی آنان به وسیله نائبان تروریست شان در همه جا و به خصوص در منطقه خاورمیانه شکل می گیرند. کم ترین راهی را جهت مماشات منطقی میان آنان و سایر کشورهای گیتی به وجود نمی آورد. تا از این طریق بتوانند، با بده بستان های اقتصادی و تجاری و سیاسی و فرهنگی با دیگران، در گذرگاه روابط بین المللی بتوانند؛ مانند یک حکومت عادی و بی غل و غش، هم چرخ حاکمیت منفور و ضد بشری خویش را به گردش در بی آورند؛ و هم اعتباری که هیچگاه نداشته اند را برای خود و حکومت بی هویت اسلامی شان کسب نمایند!

که صدالبته، با همه مشکلاتی که مردم ایران، در دوران حاکمیت ننگین چهل و یک ساله بری از انسانیت، و عاری از درستی این نا به کاران متحمل شده و می شوند. آنقدر از آنها پلیدی و کنش های ضد بشری دیده و ستم ها کشیده اند؛ که اگر حاکمیت ددمنشانه سید علی قدرت پرست، و دولت ورشکسته آخوند روحانی حراف و ناتوان و دروغپرداز به هر دلیلی، یک ماه یا یک روز و یا حتی یک ساعت جلوتر هم سرنگون و نابود بشوند؛ روز تولدی دیگر برای این ملت رنجدیده خواهد بود. چه ریال، ریال بماند و چه تبدیل به تومان بشود. ملت شریف ایران آنقدر در شرایط بدی از هر لحاظ می باشند؛ که چنین رویدادهائی، هیچ تاثیری در بهبود زندگانی این مردم اسیر و دربند اهریمنان اسلامی نخواهد داشت!

محترم مومنی

مقاله قبلیخورشید تابان، شیر غران، شمشیر بران! بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیبی همتاترین شخصیت ملی ایرانزمین! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.