تفاوت نیک و بد در دنیا ! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
218

درد و بلای « جو بایدن و همسرش جیل بایدن » ، که در کنار سفره « هفت سین » خود، فرا رسیدن نوروز باستانی، و برگزاری آئین هزاران ساله اهورائیان آریائی را به آنان شادباش گفته اند. بخورد بر سر « هبت الله آخوندزاده جانی، و علی خامنه ای » دیکتاتور، رهبران جلاد و قدرت پرست و دشمنان اصلی و خونریز آریائی های یکتاپرست، به ویژه در ایران و افغانستان، که برگزاری جشن و سرور آئین باستانی نوروزی، و برآمدن طلیعه بهار و نو شدن طبیعت و نوروز همواره پیروز را، بر پایه اسلام و به همراه نام بردن از اعتقادات بت پرستانه و ضد بشری خودشان مطرح نموده و به برگزار کنندگان آن تبریک گفته اند !

این دو جنایتکار جلاد و اهریمن تبار، که دو تن از بدترین و نادان ترین دشمنان اهورای یگانه و رهروان راستین او می باشند. به همراه پیروان پلید و جنایت پیشه و گمراه حاکمیت استبدادی و جانی پرور اسلامی خود در ایران و افغانستان، نه آنکه در شادی مردم این دو سرزمین شرکت نکرده اند؛ بلکه در نهایت خودکامگی و شیطان پرستی خویش، نام منفور و ننگین « سیره » ابلهانه و هزار و چهارصد ساله دین و نگرش بت پرستانه و ضد خدائی شان را، در کنار نام پر « سیطره » و آئین یگانه پرستان آریائی اهورائی قرار داده اند؛ که بیش از دوازده هزار سال از تاریخ مکتوب آنها می گذرد !

هبت الله آخوندزاده جانی، رهبر حاکمیت غیر قانونی افغانستان ، و سید علی خامنه ای رهبر قدرت پرست حاکمیت بت پرستان جاهل در ایران کنونی، در پیام منفور خودشان به شهروندان این دو سرزمین اشغال شده ، ضمن مطرح کردن پیام چند جمله ای خود به مناسبت سال نو به مردم ایران و افغانستان، دقایقی طولانی تر، در ارتباط با همسانی آئین آریائیان با اسلام ننگین خودشان، به آن اشاره مختصری نمودند!

چقدر شادمان هستیم، که اهورامزدا اینچنین دسترسی گمراهان پیرو اهریمن را به حقایق مطلق در جهان کوتاه می نماید؛ تا این دروغپردازان تاریخ را بیش از پیش، رسوای خاص و عام گرداند. و کم ترین مجالی برای قدرت نمائی پوشالی شان را به آنها نمی دهد !

سرنگون باد حاکمیت تروریست پرور آخوندی در سراسر دنیا، به ویژه در ممالک یکتا پرستان، و برقرار و جاودانه باد آئين های یگانه پرستانه و پیروان حقیقت نگر ایشان، در هر گوشه ای از این کره خاکی که به سر می برند!

سپاس یزدان پاک و یگانه را، که پیروان راستینش را، از پیمودن مسیرهای اهریمنان شیطان پرست دور می نماید؛ و به آنها راه و روش پیروی مطلق از خرد و دانائی را می دهد !

خواجه عبدالله انصاری :

« بار الها، به آنانی که عقل دادی چه ندادی ؟ و به کسانی که عقل ندادی چه دادی ؟ » !

مقاله قبلیمارتین لوترکینگ: « رؤیائی دارم » ، ولودیمیر زلنسکی: « من نیازی دارم » !! بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیجزییات قرعه کشی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.