آیا حمید ابوطالبی در گرونگانگیری سال 1358 نقش داشته است؟!

0
156

با تمام شدن دوره نمایندگی سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد، سفیر کنونی آنها محمد خزاعی باید جای خودش را به نماینده جدید حکومت اسلامی بدهد. نامی که جهت جا به جائی با نام محمد خزاعی در نظر گرفته شده حمید ابوطالبی است؛ که از دیپلمات های پر سابقه رژیم در دفاتر نمایندگی جمهوری آخوندی در اروپا بوده است. او همواره در پست سفیر کبیری این دفترها مأموریت داشته و کار می کرده است.

با آشکار شدن نام سفیر آخوندها در سازمان ملل متحد، برخی از سیاستمداران ایالات متحده آمریکا، مانند ” تد کروز ” سناتور جمهوریخواه از تگزاس، و ” ماری هرف ” معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، نسبت به آمدن این سفیر به کشورشان واکنش های تندی از خودشان ابراز کرده اند. آنها اعلام نموده اند، که به هیچوجه اجازه نخواهند داد، پای کسی که در جریان گروگانگیری 13 آبانماه سال 1358 خورشیدی، نقش عمده ای در دستگیر شدن دیپلماتهای آمریکائی، و بسته شدن دفتر نمایندگی این کشور ایفا کرده است به خاک سرزمین آمریکا گذاشته بشود. آقای کروز گفته لایحه ای در این باره تنظیم کرده، که أن را به کنگره پیشنهاد کند. اما خانم ماری هرف، در پاسخ خبرنگارانی که از وی در مورد ویزا دادن وزارت امور خارجه کشورش به حمید ابوطالبی سوآلاتی را مطرح کرده اند سکوت نموده است !

اینکه این ادعا صحت دارد و یا ندارد، در شرایط کنونی و بعد از گذشتن سی و چهار سال از آن ندانم کاری بسیار بی خردانه و غیر دیپلماتیک، نمی تواند نقش تعیین کننده ای در چگونگی دیدگاه دو فرد مورد نظر داشته باشد. ولی این امر که سفرای این رژیم در هر کجای دنیا که باشند؛ ننگ و حقارت حکومت جبار اسلامی، و سران جنایتکار جمهوری شان را نیز نمایندگی می کنند؛ امری مسلم و برخاسته از صحت و واقعیت محض می باشد!

اگر این افراد در هنگام خدمات اداری خودشان به حکومت خائن پرور رژیم آخوندی، جهت گرفتن پست های بالاتر و بهتر، ناگزیرند که به خواسته های غیر متعارف سران این جمهوری سراسر دوز و کلک، تن به هر کار ضد بشری بدهند؛ بالاخره یک جائی و در یک موقعیت خاصی گیر خواهند کرد و راه پس و پیش نخواهند یافت. ابوطالبی نیز از این قضیه مستثنی نیست، و چنانچه اکنون ملاحظه می کند، با آنکه دولت متبوع وی یکی از بزرگترین پست های موجود در حکومت شان( سفیری رژیم در سازمان ملل متحد) را برای وی در نظر گرفته است؛ اما در پاسخ خطائی که سی و چهار سال پیش(یک سال بعد از پیروزی انقلاب سیاه اسلامی در ایران) انجام داده؛ با این روش و با واکنش تند سیاستمداران آمریکائی در حال دریافت نمودن نتیجه اشتباهی است؛ که در آغاز شکل گیری جمهوری اسلامی مرتکب شده است!

موقعی که دانشجویان شورشی موسوم به پیرو خط امام، با رهبری آخوند موسوی خوئینی ها، از دیوارهای سفارت آمریکا بالا رفتند؛ و بدون اجازه به محیط خصوصی آنها، که طبق قوانین بین المللی ملک شخصی آنها محسوب می گردد وارد شدند؛ چون مجاز به چنین کاری نبوده و نیستند؛ به طور غیر قانونی وارد آنجا شدند. سپس تعداد 52 تن از دیپلمات های آمریکائی مقیم در آن سفارتخانه در ایران را، درون همان محل که ملک خصوصی آن دیپلماتها به حساب می آمد دستگیر کردند. سپس به مدت 444 روز ایشان را در گروگان جمهوری اسلامی قرار دادند. آقای حمید ابو طالبی و سایر همدستان شورشی ایشان، که چنان عمل غیر دیپلماتیک و مغایر با قوانین بین المللی را انجام داده اند؛ از همان نخست باید می دانستند، که حق هیچگاه پایمال شدنی نیست؛ و هر فردی به هر دلیل و طریقی در هر کجای جهان، به حقوق اجتماعی و سیاسی و فردی دیگران تعدی نماید؛ دیری نخواهد پائید که دست طبیعت نتیجه ظلمی را که انجام داده به او بر خواهد گرداند!

همانگونه که می دانیم، دانشجویان به اصطلاح پیرو خط امام، در سیزدهم آبانماه 1358 خورشیدی، به قول امام ملعون شان، انقلابی درون انقلاب اسلامی را تحقق بخشیدند؛ و با این کار وحشیانه به حقوق تعدادی از بیگانگانی که در کشور ما میهمان حکومت وقت و ملت ایران بودند تجاوز کردند. در طول سالهای بعد از آن هجوم برخاسته از نادانی، جایزه های خودشان را از مسؤلان حکومت اسلامی گرفتند؛ و هر کدام شان در پست های رده بالای کشور، به مقام ریاست جمهوری(مانند محمود احمدی نژاد)، نخست وزیری ( میرحسین موسوی) حمید ابوطالبی ( سفیر کبیرجمهوری اسلامی در کشورهای اروپائی) و ……. نائل گردیدند!

این جایزه های نفیس را، حکومت و دولتی به این افراد متجاوز می دهد؛ که خودش طراح نقشه اشغال سفارتخانه آمریکا بود. اما سیاستمداران آمریکائی، که تعداد 52 تن از هم میهنان ایشان، به مدت 444 روز گروگان جمهوری اسلامی بوده اند؛ و ملک خصوصی کشورشان، مورد تهاجم مزدوران این رژیم قرار گرفته است. هرگز به یکی از آنها اجازه نخواهند داد تا پای کژ رونده اش را به درون مملکت ایشان بگذارد. حتی اگر مقام نمایندگی کشور متبوع خویش در سازمان ملل متحد را نیز با خودش یدک بکشد. پذیرفته شدن وی به چنین مقامی، خیلی منطقی به نظر نمی رسد. چون اگر این امر صورت بپذیرد؛ بر اساس قوانین کشور آمریکا، نماینده دائمی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد، همانند نمایندگان کشورهای سوریه و کره شمالی، اجازه و آزادی آن را نخواهند داشت؛ که به هر کجای آمیریکا که بخواهند رفت و آمد بکنند. بلکه دارای محدودیتی به شعاع 40 کیلومتر از میدان کلمب در وسط جزیره منهتان خواهد بود. که این نیز به نوعی می تواند خفت و خواری رژیم متجاوز جمهوری اسلامی را، در میان سایر اعضای این سازمان تثبیت نماید!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیانتقال زندانی سیاسی دهه ۶۰ به ساختمان متروکه و کاملا ایزوله در زندان بندرعباس
مقاله بعدیبايد وضعيت ناگوار عراق تغيير كند؛ پيروزي در عراق از سمت سوريه
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.