سیاسمتداران اروپایی از پایبندی به حقوق پناهندگان دست نکشند؛ دکتر کاوه احمدی علی آبادی

0
51

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

پیش از هر چیز باید بگویم (پس از پیام ام به رهبری چین) بسیار خرسندم که رئیس جمهور چین توانست ارتش چین و حزب کمونیست آن کشور را نسبت به عدم مفید بودن حمله نظامی جهت تصرف تایوان متقاعد سازد (آن هم درست در آخرین لحظات) و آنان را متوجه سازد که آن نه فقط برای جامعه جهانی که به ویژه برای کشور و ملت چین بسیار پرهزینه و برای توسعه شتابان چین همچون یک ترمز بی موقع و مرگبار خواهد بود. 

باری، گویا مقامات کنونی سوئد نسبت به مسئولیت تاریخی سوئد و کشورهای شمال اروپا و هویت پررنگی که سوئد در این زمینه به ویژه اتحادیه اروپا بازی می کند، به اندازه کافی واقف و آگاه نیستند! سوئد به همراه معدود کشورهای شمال اروپا (سوئد، نروژ، دانمارک، فلاند) امروز پرچمدار “مدافع حقوق بشر” و “اولویت آن” نسبت به سایر گزینه های موجود در جهان هستند؛ آن هم در عصری که به سبب تروریست و تحجر و تعصب و بربریت اسلام گرایان، بسیاری از کشورهایی که تا دیروز دموکرات شمرده می شدند، اینک به دشواری بتوان آنان را عملاً و محققاً دموکرات خواند، پیشرو در زمینه آزادی های مدنی، دفاع از حقوق اقلیت ها و حتی پناهندگان بوده و هستند. 

از سویی دیگر، سوئد به همراه سوئیس الگو و هویت اروپای فردا را ارائه و به اتحادیه اروپا معرفی می کند. علاوه بر دموکراسی و عدم عقب نشینی نسبت به حقوق انسان ها و شهروندان در مقابل قدرت و قدرتمداران، و “کشورهای یاغی”، “دولت های باجگیر” و گروه های تندرو و افراطی یا حتی منفعت طلب، این دو کشور سیستم اجتماعی-فرهنگی و حتی اقتصادی اروپای فردا را رهبری می کنند و نه آلمان و فرانسه. فرهنگ سوئیس و سوئد سال هاست که مورد احترام همگان در سراسر دنیا حتی کشورهای غیرمتمدن و دولت های دیکتاتور بوده و هستند. اقتصاد سوئد می تواند به مثابه یک الگوی غربی- سوشیالیستیِ ترکیبی (راه سومی) بسیار موفق هم برای اروپا و هم بر سراسر جهان باشد. جایی الگوی اقتصاد غربی به شکلی افسار گسیخته سرمایه سالار و حتی سرمایه پرست است، به طوری که به تعداد کمتر از انگاشت دو دست سرمایه دار، بیش از نیمی از ثروت و سرمایه جهان را به خود اختصاص داده اند و تنها کمتر از 3 درصد در جهان هستند که از زندگی شان متلذذ می گردند، و یک میلیارد نفر در جهان حتی دسترسی به آب آشامیدنی سالم برای گذران زندگی ندارند؛ آن گاه بهتر می توان دریافت نه فقط الگوی کمونیستی از سیاست و اقتصاد در جهان شکست خورده و سپس فرو پاشیده که الگوی سرمایه سالار غربی نیز شکست خورده، گرچه فرو نپاشیده است. اعتراضات جهانی همین یک دهه اخیر گواه گستره و عمق این بحران است که اگر راه حلی موثر و جانشین نیابیم، با بحران ها و فروپاشی های بیشتری مواجه خواهیم شد و آن تمام 97 درصد بقیه جهان را بر علیه ساختارهای موجود نظام های جهانی به پا می خیزاند که بارقه های آن مدتی است روشن نیز شده و پیدا گشته است. اینجاست که می توان “بازیافت” الگوی سیاسی- اقتصادی سوئیس و سوئد (اقتصاد با تکیه به تولید ملی سوئد) چقدر کلیدی و راهگشاست. الگویی که از جنبه انسان شناسی و اومانیستی “به انسان به مثابه کالا یا حتی بدتر، ابزاری برای ارتقاء معدود مولتی میلیاردر جهان” نمی نگرد، بلکه برای رضایت مندی از زندگی و کیفیت زندگی برای همه مردم و نه فقط معدودی تلاش می کند.

حالا سیاست مداران کنونی سوئد بدون توجه به این هویت و مسیر تاریخی کشورشان در طول دو قرن اخیر تاکنون، به صرف عضویت در ناتو حاضر شده اند که درمقابل سیاستمداران یکی از “اقلیت ستیزترین کشورهای خاورمیانه” سر تعظیم فرود آورند و مثل آب خوردن و ناگهان تعدادی پناهنده ای را که زندگی گذشته شان توسط همین “حکومت باجگیر و سرکوبگر” ویران شده، به دست دولت ترکیه و سازمان امنیتی آن بسپارند تا حال و آینده شان نیز با همکاری سوئد نابود گردد!!   

این در حالی است که اساساً سوئد برخلاف فنلاند نیازی به عضویت در ناتو برای در امان ماندن از حملات نظامی روسیه ندارد، چون مرز مشترکی با روسیه ندارد و روسیه نمی تواند پرواز کند و سوئد را اشغال نماید، البته موشک هایش می توانند پرواز کنند و سوئد را در یک چشم به هم زدن ویران کنند، اما موقعی که سوئد عضو ناتو باشد. بله، درست فهمیدید؛ عضویت سوئد در ناتو “نه تنها برایش مفید” نیست، بلکه دقیقاً برعکس آن را “به هدفی مشروع برای روسیه” بدل می سازد تا در صورت وقوع هر درگیری کوچک با کشوری ثالث عضو ناتو (حتی کشورهای کوچک بالتیک) سوئد به هدف مشروع روسیه برای حملات موشکی و حتی هسته ای بدل گردد.

به عبارتی، عضویت سوئد، سوئیس و اتریش در ناتو، “بازدارندگی شان” را در مقابل حملات روسیه از آنان می گیرد و این کشورها را به اهداف حملات موشکی و هسته ای روسیه بدل می سازد. به همین دلیل، سوئیس و اتریش آگاهانه و حساب شده عضو ناتو نشده اند. اگر سیاستمداری در جهان بدون آگهی از این شطرنج های حساب شده بر مسند قدرت نشسته، هر چه زودتر آن را ترک کند؛ چون در خطرناک ترین و ناپایدارترین شرایط جهانی بعد از جنگ جهانی دوم هستیم و ماندن چنین کسی بر قدرت می تواند به فاجعه ای برای کشور یا ملت اش بدل گردد.
متأسفانه امروزه شاهد کناره گیری سیاستمداران لایق و جایگزینی اشخاص نالایق بیشتری در سراسر جهان هستیم. کناره گیری نخست وزیر نیوزلند (جاسیندا آردرن عزیز) شوکی بود که اخیراً دریافت کردیم. او در کنار معدود سیاستمداران زن اروپا، الگویی موفق از رهبری سیاسی جهان را –حتی برای آینده- معرفی می کنند و ایشان نه فقط در زمینه حقوق بشر و بحران کرونا کارنامه ای بسیار موفق داشته است که در زمینه های متعدد- به ‌طور خاص بحران مسکن، فقر کودکان و نابرابری اجتماعی- رضایت عمومی را جلب کرده است. امید من این است که حتی اگر این سیاستمداران در کشورشان مسئولیت های شان تمام شد، از آنان در زمینه کارهای جهانی و در سازمان ملل، یونسکو و سازمان های مشابه دیگر کمک گرفته شود. کسانی که به پست هایی که می رسند و مسئولیت هایی که به ایشان واگذار می شود، به چیزی “ورای شغل یا سکوی موفقیت شخصی” بنگرند و برای خود رسالت جهانی (بدون تبعیض) جهت کسب اهداف انسانی و چه بسا آرزوهای دست نیافته بشری قائل باشند.