جنگ کریدورها و تروریسم؛ تماشاچی یا بازیگری موثر در این شطرنج؟ نوشتاری از دکتر کاوه احمدی علی آبادی

0
314

جنگ کریدورها با “چراغ خاموش و آرام و خزنده، اما حساب شده” در سراسر جهان شروع شده، اما گویا یک طرف این جنگ هنوز خبردار نشده و اتفاقاً “زمان” مهمترین عامل تعیین کننده در این جنگ اعلام نشده که اتفاقاً تاریخ ساز نیز هست.

هم چین و هم روسیه متوجه اهمیت انرژی و یارگیری های جهانی برای کنترل و تأمین آن و نقش اش در ژئوپالتیک جهان بوده و هستند، چین نخستین پیشنهاد را با ابرپروژه یک کمربند و جاده به همسایگان و حتی رقبای تجاری داد، اما از آن پس غرب و استراتژیست هایش با عطف توجه به اهمیت آن، شروع به بازیگری فعالانه برای تشکیل کریدورهای جایگزین و حتی برنامه ای برای “قیچی کریدور یک کمربند و یک جاده چین” کردند. چین و روسیه متوجه این جایگزینی و تله غرب نیستند که غرب از طریق متحدان خودش برای متقاعد کردن چین و روسیه برای رها کردن کریدورهای امن و جایگزینی کریدورهای تله به جای شان دارد اقدام می کند و تاکنون موفق هم بوده اند. کریدور افغانستان و پاکستان و کریدور آذرباییجان و ترکیه مهمترین این کریدورهای تله هستند. بازی در این کریدورها یعنی “بازی در زمین کسی که می خواهد شما را نه تنها زمین بزند که به مسیری که خودش مایل است بکشاند”، که اگر نخست برنده آن نیز شوید، در نهایت بازنده بیرون می آیید.

یک نقطه و اگر “تنها یک نقطه در جهان” باشد که بخواهید به استراتژیست های حرفه ای جهان ارایه دهید که بگویند ناامن ترین نقطه برای کریدورهای تجاری و مواصلاتی و هر نوع سرمایه گذاری بلندمدت و پایدار کجاست؟ بی تردید و با فاصله زیاد همگان افغانستان را معرفی خواهند کرد. غرب توانسته با تبلیغات و البته کارچاق کن های بین المللی به رهبران چین و روسیه بقبولانند که طالبان چون مخالف آمریکا و غرب است، پس از این کانال استفاده کنند! با فرض صحت این مطلب که طالبان هنوز دشمن آمریکاست، آن دلیلی بر امن بودن افغانستان می شود؟ آن هم به عنوان کریدور ترانزیتی و اقتصادی پایدار!

کریدور دیگر بسی پیچیده تر است و آن کریدور تورانی است. این را هم بگویم که مقامات ترکیه بهتر از هر کسی می دانند که من نخستین پیشنهاد دهنده برای یک اتحاد تورانی بین کشورهای منطقه با هدف هم افزایی منطقه ای بودم و دولت های اسلامگرای ترکیه پیش از اتحاد میت- اردوغان نیز با حسن نیت آن را شروع کردند، ولی میت به سرعت یک کودتای خزنده کرد و آنان را سرنگون کرد و با اردوغان ساخت و پاخت نمود که با یاغیگری و نظامی گیری و تخریب کشورهای دیگر، آن کار را پیش برد. پس، بازی تخریبی شان باید جوابی درخور بیابد و مثل تمامی موارد، خواهیم دید برآوردهای نظامی و امنیتی نه فقط سطحی، که حتی می تواند ویرانگر برای خودشان باشد.

کریدور تورانی که اینک روسیه نیز خود را در آن تعریف کرده، در ظرف همین دو سال اخیر به بزرگترین تهدید برای روسیه بدل خواهد شد (پس از رستاخیز سوسیالیسم ابتدا در روسیه و کشورهای اقماری) و کریدوری است که قرار است آسیای میانه را از چنگ روسیه و چین بیرون بکشد با وابستگی به شریان های حیاتی تجاری، ارتباطی و اقتصادی این کریدور و اسپانسرهای بین المللی آن. با این همه، ما فرض را بر این می گذاریم که با خوش بینانه ترین سناریو در این کریدور روبرو باشیم که ترکیه و آذرباییجان برخلاف خواست غرب و اسراییل عمل کنند و جنگی را که اسراییل و ترکیه به نفع آذرباییجان رقم زدند، مقامات آذری را چنان از خود بی خود کند که هوس کنند، برخلاف خواست متحدان شان، به رقبا و دشمنانشان سود برسانند و کریدور شمال و جنوب را از طریق آذرباییجان برای دور زدن تحریم های غرب علیه ایران و روسیه راه اندازی کنند. کاری که روسیه و چین می توانند بکنند این است که سرمایه گذاری و هر نوع برنامه ریزی برای این کریدور نکنند و در صورتی که کریدور تورانی راه اندازی شد از آن بهره ببرند، اما به جای آن، سرمایه گذاری و برنامه ریزی تنها روی “کریدورهای قطعاً امن” کنند. اخیراً ایران از آذرباییجان خواست تا برای آخرین پازل کریدور آستارا به آذرباییجان اقدام مشترک کنند و طرف آذرباییجانی گفت که آن دیگر برایش اهمیت ندارد. پرزیدنت پوتین نیز که اخیراً به آذرباییجان برای همین کریدور سفر کرد، از طرف آذرباییجانی شنید که سرمایه گذار خارجی پیدا شود خوب است. یعنی پاسخی رندانه که هر سرمایه گذار خارجی نیز پیشنهاد دهد، آذرباییجان با بهانه ای رد می کند. جالب این که هزینه این قطعه باقی مانده از کریدور بسیار اندک است و تمام پازل قبلاً ساخته شده و تعمداً طرف آذرباییجانی آن را ناقص نگه داشته است. در طرف ایران، قضیه باز پیچیده ترست. در ایران مقامات و مسئولان روی صحنه سال هاست که هم این قطعه و هم قطعه کوچک راه آهن چابهار را به عنوان اولویت اساسی برای تکمیل گذاشته اند، اما بیش از دو دهه هست که توسط مافیای امنیتی پشت صحنه قدرت تعمداً ساخته نمی شود و بهانه تراشی می گردد. چرا؟ چون کریدورهایی که با کاهش یا حذف تعرفه های گمرگی ساخته شوند، هزینه و قیمت کالاهای وارداتی را کاهش می دهند و آن وقت دیگر کالاهای قاچاق وارداتی این نهادهای مافیایی روی دست شان باد می کند. روسیه، چین و هند اگر می خواهند این دو قطعه از پازل تکمیل شوند، با تزریق پول به نتیجه نمی رسند و باید پیمانکاران آنان، کار این قطعات را در دست گرفته و تمام کنند. شما دیدید، در حالی که زاهدان و زابل و بسیاری از شهرهای سیستان و بلوچستان برای عملیات تروریستی نزدیک تر بودند، تروریست ها همین چند وقت پیش چند عملیات تروریستی متوالی برای اولین بار در چابهار انجام دادند. به این می گویند جنگ کریدورها. کریدور چابهار یکی از مطمئن ترین و کلیدی ترین کریدورها برای روسیه، چین و هند خواهد بود و همزمان خطرناک ترین کریدور برای آن دسته از استراتژیست های غربی است، که هیچ رقیبی ندارد و به وضوح از کریدور افغانستان و پاکستان امن ترست. این عملیات تروریستی در چابهار می خواست به سرمایه گذاران و اسپانسرهای خارجی این پیام را دهد که سرمایه گذاری در چابهار امن نیست و روی نقاط دیگر و کریدورهای دیگر فکر کنند. “این آن کریدور کلیدی نه فقط برای روسیه و چین که به خصوص هند نیز هست که تنها کانال ارتباطی امن برای هند به آسیای میانه هست”.

متاسفانه بله؛ اینک استراتژیست هایی در غرب دست برتر را یافته اند که می گویند با ترویست ها می توانیم تعیین کننده کریدورهای امن یا ناامن بوده -ولو با چند عملیات پراکنده، و این  سیگنال را هم به رهبران کشورها و هم سرمایه گذاران مختلف در جهان بدهیم که در کریدورهای تله ما سرمایه گذاری کنند و کریدورهای جایگزین را حذف یا کم اثر سازیم. آمریکا و غرب دوباره چون دوران جنگ سرد به تقویت اسلامگرایان به خصوص در خاورمیانه و جهان پرداخته و از تروریست های جهادی برای اهداف پشت پرده شان استفاده می کنند که با به قدرت رساندن طالبان طی ساخت و پاخت های پشت صحنه کلید خورد و همین طور، عملیات تروریستی در قزاقستان برای تصاحب قدرت توسط جهادی ها. قبلاً بهانه شان کمونیست و جنگ سرد بود، الان بهانه شان کریدورهاست. قبلاً هم گفتم هر کشور یا بلوکی که بخواهد به قیمت ویرانی زندگی مردم در هر کجای جهان تشکیل شود، “ما نخستین دشمن شان هستیم”. کشورهای خاورمیانه نیز حواس شان نسبت به هر توافقی که با غرب می کنند، جمع بوده و از هر نظر محتاط باشند. تنها بر اساس تصمیمات نقد توافق کنید و به وعده های نسیه آمریکا از طرف کشورهایی که کوچکترین توجهی به درخواست های آمریکا نشان نمی دهند، بسنده نکنید؛ بعد مقامات آمریکا از طرف آنان به شما وعده می دهند و انتظار دارند در ازای این وعده ها، امتیاز نقد بدهید! پیشنهادات بسیار زیبا می تواند تنها نقابی برای فرو رفتن شما در بحرانی جدید باشند؛ “به خصوص اسلامگرایان و کشورهای حامی شان باید کاملاً توسط شما بایکوت شوند و همین طور کشورهای جلاد مردم و اقوام ضعیف خاورمیانه”. مواظب ترجمه وقایع توسط مسئولان میانی باشید و ارتباطات تان را تا جای ممکن مستقیم سازید. تاجیکستان یکی از پیشروترین کشورهای آسیای میانه در سکولاریسم و مبارزه با اسلامگرایان بدون جنگ داخلی بوده و هست، انتخاب چند تاجیک جهادی برای عملیات تروریستی در مسکو کاملاً حساب شده صورت گرفت تا تاجیکستان را در انزوا قرار دهد و روابطش را با روسیه خراب کند، و موفق هم بودند و روابط روسیه و تاجیکستان را تخریب کردند. من از رهبران شطرنج باز روسیه انتظارات بسیار بیشتری از این دارم که فریب این بازی ها را نخورده و هوشیارانه پاسخ هایی درخور در جهت عکس دهند. جالب این که تروریست های تاجیک نه از تاجیکستان، بلکه از ترکیه و دقیقاً منطقه ای که اسلامگرایان جهادی توسط میت سازماندهی می شوند، هدایت و سازماندهی شدند. ترکیه با ریاکاری یک بمب گذاری کرد و یکی از رهبران جهادی را در آن منطقه ترور کرد و به عنوان همکاری با روسیه ارایه نمود. (درست کاری که در گذشته با شاه ایران کردند و به او گفتند می تواند از اسلام گرایان برای اهداف خودش استفاده کند و بعد آنان را سربه نیست کند و نواب صفوی نمونه بارزش بود و اتفاقا نواب را هم بعد از ترور رقبای شاه، اعدام کردند، ولی ده ها خانه امن سازمانی برای اسلام گرایان و فداییان اسلام در ایران ساختند که انقلاب سیاه 57 را مهندسی کردند). جالب این که همان منطقه در شمال سوریه دقیقاً بزرگترین جهادی های استان سین کیانگ چین را دارد و هر دو کشور روسیه و چین، کمک های جهانی به این منطقه را در شورای امنیت وتو نکردند وبه آن رأی مثبت دادند، بعد کریدوری که نیروهای مترقی و سکولار کُرد در شمال شرقی سوریه دارند و شکست دهنده داعش روی زمین بودند، توسط روسیه و چین بایکوت شد؛ آن هم، چون از کانال دولت سوریه نیست (اتفاقا کمک به کریدور تروریست ها هم از کانال دولت سوریه نبود)! عجب؟ صادقانه بگویم اگر این گونه بازی کنید، بازی را به دشمنان تان خواهید باخت. آن هم نه فقط به غرب، به “دشمنان تمدن، انسانیت و پیشرفت”.   

“کشورهای چین و روسیه و هند روی کریدور شمال به جنوب از چابهار و بندرعباس به انزلی و امیرآباد کار کنید”. روی کریدور آستارا به خصوص پس از اعمال تحریم های غرب نمی توانید حساب کنید و همچنان که می بینید، الان گرجستان و ترکیه بسیاری از کالاها را نمی گذارند بارگیری و منتقل شوند، چون می گویند در شمار لیست تحریم هاست. در خوش بینانه ترین سناریو، همین اتفاق درباره کریدور آذرباییجان هم می افتد. در آمایش سرزمین ایران، امیرآباد به عنوان بندر کلیدی کریدور شمال به جنوب شناخته و انتخاب شده، اما هیچ سرمایه گذاری برای پهلوگیری کشتی های تجاری، جابجایی کالا با لجستیک مدرن در حجم بالا و هر نوع ساخت و سازی برای ایفای نقش این نقطه کلیدی صورت نگرفته است. چین، هند و روسیه باید سرمایه گذاری های خودشان را روی این بخش و آن هم با پیمانکاران خودشان در دست گیرند و گرنه مافیای تجاری در ایران در کار پیمانکاران داخلی سنگ اندازی می کنند و عملاً پروژه می خوابد؛ درست مثل گذشته.

برخی کشورهای غربی سعی کردند که به رهبران روسیه بقبولانند که چین رقیب روسیه در آسیای میانه هست و آنجا را از دست روسیه بیرون می آورد. اما باید بگویم با کمی دور اندیشی و تقسیم کار، چین و روسیه بزرگترین متحد هم در جهان خواهند شد و مکمل نقش هم در آسیای میانه. هر یک در اموری پیشتاز هستند و آسیای میانه هم هاب انرژی بین چین و روسیه و هند خواهد بود و کریدوری امن برای دور زدن تحریم ها.

البته سرویس های امنیتی غرب مدتی است که در آسیای میانه و قفقاز جنوبی کار کادرسازی و نفوذشان را انجام داده اند و این از چشم روسیه و چین پنهان مانده است. دیدیم عملیات تروریستی که در سطحی وسیع در قزاقستان اندکی پس از به قدرت رسیدن طالبان صورت گرفت و حتی برخی مراکز دولتی را تصرف کردند و به کمک نیروهای نظامی روسیه و متحدان در نهایت دفع شد، به جای تضعیف جایگاه کشورهایی که در این عملیات تروریستی نقش داشتند، جایگاه شان تقویت شد و جایگاه روسیه تضعیف شد. این نشان از دستکاری حساب شده قدرت “بر اساس نتایج معکوس” بود. میت ترکیه که در عملیات نقش اساسی داشت با چند اسم جماعت گولن، آن را از خود دور ساخت و روابط اش را با کشورهای آسیای میانه تقویت بخشید. اساساٌ میت چند شخص و خانه تیمی گولنی در کشورهای مختلف ساخته و مورد حمایت خودش (برخلاف اکثریت گولنی ها که از میت مستقل هستند) که هر جا توطئه شان نقش بر آب شد، به سرعت همین گولنی های دست نشانده را لو داده و مسبب معرفی کند و خودش را تبرئه می سازد، چون خودش با گولن مشکل دارد و قبلاً به همه کشورها هشدار داده است (کار مشابهی که آی. اس آی. پاکستان با داعش خراسان کرده و می کند). در ماجرای نافرمانی نیروهای واگنر هم وقتی جناب پوتین به رهبران قزاقستان اطلاع داد، آنان به سردی آن را مساله ای داخلی شمردند. چون چین و روسیه بسان یک لولو توسط کشورهای رقیب، به رهبران آسیای میانه معرفی شده و می شوند. زیرا کلیدی ترین و ژئواستراتژیک ترین نقطه حتی برای موفقیت جهانی بلوکی آینده که یک طرف آن، رابطه “چندوجهی و مکمل” روسیه و چین باشد (بلوک دیگر غرب با اتحاد آمریکای شمالی و اروپا و بلوک دیگر بلوکی بی طرف که با هر دو بلوک دیگر روابطی متعدد دارد)، آسیای میانه است؛ در این میان نقش قزاقستان برجسته تر در آسیای میانه هست و یکی از اصلی ترین کانال های ارتباطی چین و روسیه در امنیت کامل بوده و برای اتصال چین به روسیه و کانال خزر-دریای سیاه (به جای کریدور تورانی) باز قزاقستان کلیدی است. به همین سبب “اولین هدف کودتای جهادی ها در آسیای میانه بوده است”. امن ترین و نزدیک ترین کانال ارتباطی و موفقیت عملی ابرپروژه یک کانال یک جاده چین و همزمان جایی که هند می تواند به متحدی نامتقارن برای روسیه و چین بدل می شود، آسیای میانه است. هند پازلی مهم برای اتحاد بلوک چین-روسیه-آسیای میانه از طریق بلوک بی طرف جهان خواهد شد. کشورهای هند، برزیل، عربستان، امارات، مصر و آفریقای جنوبی و کشورهایی در آمریکای لاتین، از دیگر کشورهای برجسته این بلوک بی طرف خواهند بود.

“کریدوری که نیاز به توجه ویژه دارد، از کانال ابرپروژه بندر فاو عراق هست”. عراق متحد نزدیک روسیه و چین نیست، اما نیروهای ایرانی در همه جای عراق رخنه –از بالا تا پایین- و حتی دست برتر را دارند و نقش آنان در تضمین این کریدور تعیین کننده است و حرف اول و آخر را می زنند. این کریدور برای این که به کریدوری تضمینی برای چین و روسیه بدل شود، باید از سوریه بگذرد. ترکیه باعث انحراف آن و تضعیف کانال سوریه خواهد شد که متحد غرب است و نمی تواند تحریم ها را نادیده بگیرد. کاری که روسیه باید بکند، به کمک پیمانکاران چینی و حمایت ایران، تکمیل بزرگراه زمینی و راه آهن عراق به سوریه تا بنادر سوریه در دریای مدیترانه است که کالاها از آنجا به سراسر جهان منتقل می شوند. پایگاه های روسیه در طرطوس و لاذقیه هم تضمین کننده امنیتی این کانال بوده و هم قابلیت توسعه این بنادر (توسعه بنادر لاذقیه، طرطوس، بانیاس و حتی جبله) برای حجم بیشتری از جابجایی و صدور کالاها را دارد (البته باید باقیمانده تروریست های اسلامگرایان در شمال سوریه کاملاً عقب رانده و به پشت مرزهای ترکیه منتقل کنید و گرنه به طرق مختلف –چریکی و زمینی و پهپادی- می توانند برای این کریدور مشکل ساز شوند). علاوه بر آن، سوریه پس از ویرانی جنگ بابت بهبود وضعیت اقتصادی کشور و مردم به چنین توسعه ای نیاز دارد و به هب بلوک چین-روسیه و حتی هند در منطقه بدل می شود و نباید مردم سوریه تا ابد در تحریم و تنگدستی به سر برند.

سه اتحادیه اوراسیا، سازمان همکاری شانگ های و گروه بریکس را توسعه بخشیده و گسترش دهید. روسیه اقدامات لازم برای پیوستن اعضای ناظر به عضو کامل و عضویت بقیه کشورهای آسیای میانه را در دستور کار قرار دهد. تاجیکستان، ازبکستان، البته برای پیوستن ترکمنستان نیاز به مشوق های موثری دارید. کشورهایی از آمریکای لاتین و صربستان و کوبا این اتحادیه را قوی تر خواهند کرد. سازمان همکاری شانگ های آینده روشنی دارد و باید ساز و کاری برای سیستم مالی مستقل و به دور از تحریم های غرب را آنجا راه اندازی کنید. گروه بریکس نیز هم اینک به قدرتی مطرح بدل شده و مدام در حال گسترش است، اگر اوراسیا شما را با همپیمانان نزدیک تان همراه و همدل می سازد، سازمان های شانگ های و بریکس شما را توانا می سازند که در سطحی وسیع تر و پیشرفته تر در جهان ارتباط و تعامل چند وجهی داشته باشید و جهان چند قطبی را گسترش بخشید، تنها حواس تان باشد که سرمایه گذاری در کشورهایی که متحد غرب هستند، صورت ندهید. “برای کشورهایی آفریقایی که اخیراً بسان متحد جدیدتان بیرون آمدند نیاز به تشکیل یک اتحادیه جدید دارید” تا مشابه سایر اتحادیه ها، بر کشورها و مردم آفریقا متمرکز باشد و به همراه چین، به هم افزایی دست یابید؛ با همین رویکردی که اعلام کرده اید، معاملات محصولات اساسی برای “ریشه کنی گرسنگی و فقر و تروریسم” و متقابلاً منابع معدنی و خام که با کارهای زیربنایی چین به توسعه کشورهای آفریقایی کمک کند و انگیزه ای باشد جهت پیوستن کشورهای آفریقایی دیگر.    

گزارش اخیر اندیشکده های آمریکا که تقابل چین و هند را تحلیل می کرد، درحقیقت درصدد دست گذاشتن روی نقاطی بود که مقامات دو کشور را به تقابل بیشتر تهییج کند (مشابه کاری که روباه پیر، برژنیسکی عادت داشت، طرح ریزی کند). در حالی که هند و چین با دوراندیشی می توانند ضمن دریافت کمک های غرب برای رقابت و حتی تقابل با هم، به سوی همکاری و هم افزایی گام های بزرگی بردارند؛ به طوری که در بلند مدت هند نه دشمن چین که در آینده بسان بزرگترین کشور بلوک سوم (بلوک بی طرف) برای همکاری با چین و روسیه خواهد بود و با وجود ارتباط با بلوک غرب و دیگر کشورها، نقشی موثر و پیچیده در اتحاد چین، روسیه، آسیای میانه بازی خواهد کرد. این کشورها و بلوک شان به مناطق پاک از نظر تروریست بدل خواهند شد و استراتژیست های کشورهایی که از تروریست ها استفاده ابزاری کردند، کشورهای خودشان به کانون تروریست بدل خواهند شد، در صورتی که هوشیاری تان را بسان متحدی استراتژیک حفظ و تداوم بخشید و “آگاهانه و پایدار” دنبال کنید.

مقاله قبلینقش رستم درحال تخریب
مقاله بعدیصف سلفی با تیرخلاص زن!؟ بقلم حمید جباری
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.