دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
فلسطینیان خوب دقت کنید که شرط پذیرش کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ و به پایتختی قدس شرقی امتیازی نیست که آن را از اسرائیل بخواهید یا حتی به عنوان پیش شرط مطرح کنید. بی تعارف بگویم، اگر منتظر آن هستید که اسرائیل به شما دهد، باید تا ابد صبر کنید. شما اینک کشوری فلسطینی به پایتختی قدس شرقی را دارید که اخیراً توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شد و تنها اسرائیل باید طی مذاکرات، یک برنامه زمانبدی شده برای عقب نشینی از سرزمین های فلسطینی و پایان اشغال کشور فلسطین را آماده کرده و به شما تحویل دهد. اگر قرار باشد که هر چه را دارید، باز طی مذاکره از اسرائیل به عنوان یک امتیاز دوباره کسب کنید، تمام دارایی های فلسطین را هم به عنوان امتیاز متقابل بدهید، باز کم خواهد بود. مشکل اصلی تان نشستن به امید به رسمیت شناختن قدس شرقی یا فلسطین توسط اسرائیل است و چیزی را که خود دارید، اما آن را قبول ندارید و منتظرید که دیگری به شما دهد، نتیجه اش آن خواهد شد که باید هر بخش از دارایی های تان را از دیگری گدایی کنید و همواره نه مالک، بلکه صدقه گیر دیگری خواهید بود؛ آن هم بابت داشته های خود!؟ به مقامات اسرائیلی و آمریکایی می گویید که بحث بر سر مرزهای فلسطین و قدس شرقی زمانی بود که کشور فلسطین توسط جامعه جهانی به رسمیت شناخته شده نبود، و از زمانی که کشور فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل در مرزهای ۱۹۶۷ و به پایتختی قدس شرقی تصویب شد، دیگر از دستور کار مذاکره خارج شده و اسرائیل باید به مصوبه سازمان ملل که خود یک عضو آن است، احترام گذارد و تنها طی مذاکرات باید یک برنامه برای اتمام اشغال و عقب نشینی اسرائیل از کشورتان ارائه کند. سخنان اسرائیل پس از به رسمیت شناخته شدن فلسطین در سازمان ملل مبنی بر این که کشور فلسطین را به رسمیت نمی شناسد، همان قدر بی اعتبار است که سخنان مقامات ایرانی که مدعی اند، اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند.
درخصوص بن بست اخیر در مذاکرات باید نکاتی را خاطر نشان کنم. تعدد شرط برای شروع مذاکرات توسط ابومازن موجب شد که نتانیاهو یک شرط و آن هم آزادی تعدادی از زندانیان فلسطینی را بپذیرد و آن هم بدان سبب که تصور می کرد، شما نمی پذیرد. اگر همان زمان می پذیرفتید، نتانیاهو یک هیچ باخته بود. متأسفانه با وجود سفارشات قبلی ام چنین نکردید (و تو گویی به جای اسرائیل با من چانه می زنید!) و از این سبب مجبور شدم که طی مقاله ای، از حرکات بعدی شطرنجی که بازی می کنیم، آشکارسازی بیشتری کنم. این موجب شد که وقتی آن را پذیرفتید، نتانیاهو با درک موضوع، زیر حرف سابق اش بزند. با این همه، چون بن بست مذاکرات در تلاش های قبلی جان کری به پای شروط متعدد شما گذاشته شده بود و نتانیاهو مدعی شده بود که پیشنهاد متوقف سازی شهرک های یهودی را نمی تواند بپذیرد، چون کابینه ائتلافی اش سقوط می کند؛ اما حالا وقتی شرط توقف شهرک ها را برداشتید و تنها آزادی اسرا را مطرح کردید، پاسخ منفی نتانیاهو، دست دولت افراطی وی را لو داد که آنان تنها بدنبال عدم گشایشی در مذاکرات است، آن هم با بهانه های مختلف. بنابراین، همین لو رفتن دست اش، یک امتیاز به نفع فلسطین شده و دلیلی دیگر بر این که باید به مذاکرات ادامه دهید، حتی اگر اسرائیل رسماً اعلام کند که نمی خواهد مذاکره کند (در اکثر مواردی که حرکتی را به شما توصیه می کنم، همین گونه یک دو راهی یا چند راهی است که اگر اسرائیل هر واکنشی انجام دهد، امتیازی از دست می دهد. در حالی که در تصورش تنها سناریوی آشکار پیش رو را شناسایی کرده و برحسب آن تصمیم می گیرد). همین لو رفتن دست اسرائیل در عدم تمایل عملی به صلح از طریق پیگیری مداوم فتح برای گفتگوهای صلح موجب شد که جامعه جهانی با رأی بالا عضویت کشور فلسطین را بپذیرد و ضامنی برای موفقیت های بیشترتان در کسب حقوق فلسطینیان در مجامع قانونی. در صورتی که مذاکرات به بن بست رسید و نتانیاهو شرط تان را نپذیرفت و جان کری از منطقه موقتاً رفت، بی وقفه دو پرونده، یکی برای خانه های فلسطینی که توسط اسرائیل تخریب شده و آنان مجبور به ترک خانه و کاشانه شان شدند، تشکیل داده و پرونده ای دیگر برای شهرک سازی های اسرائیل در اراضی اشغالی را در دادگاه های مربوطه در سازمان ملل که پس از تصویب کشور فلسطین، امکان عضویت اش را یافته اید، به جریان می اندازید. در صورتی که مقامات آمریکایی خواستند مانع تان شوند، به آنان خواهید گفت وقتی که سخنان تان نزد متحد استراتژیک تان –اسرائیل- خریدار ندارد و حتی حاضر به توقف موقت شهرک سازی نشدند، نمی توانید مانع اقدامات قانونی فلسطینیان –که حق مسلم شان است، برای توقف شهرک سازی ها شوید و بهتر است بدان حق احترام بگذارید.
حماس نیز هنوز کمک حال ابومازن نیست هیچ، باز باری بر دوش اوست و هنوز حکایت طفل بی مسئولیتی را دارد که بخش بزرگی از تلاش های والدش تنها برای لاپوشانی خرابکاری های او و اظهارات غیرحقوقی و بی تفکرش است و گرچه طفل تصور می کند که سخنان پرخاشگرانه اش، شجاعت است، اما عاقلان نیک می دانند که آن چون گوشت لای استخوان برای والدش است. تا حماس بلوغ لازمه برای فعالیت های سیاسی را طی نکند، کمکی به آینده فلسطین نخواهد کرد. فلسطین تاریخی در کنار اسرائیل تاریخی باید باشد و این حرف که کشوری در مقطعی از تاریخ وسعتی داشته و حالا بخواهد با همان وسعت باشد، حرفی است بسیار کودکانه و اگر ملاک آن باشد، ایران باید مدعی باشد که از آسیای میانه تا مصر و یونان متعلق به اوست، چون ایران باستانی چنین مرزهایی داشته و تا آن زمان مبارزه می کنند و خودشان و دیگران را منفجر می سازند و کشور ایتالیا نیز خود را مالک اعظم اروپا و آسیا بداند و یونان نیز مالک نیمی از دنیا!؟ بریتانیا تا همین یک قرن پیش و فرانسه دو قرن پیش، نیمی از جهان را در تصرف داشتند و حالا نیز دارای بمب های هسته ای هستند؛ یعنی الان مقامات بریتانیایی و فرانسوی باید راه بیافتند و مدعی مالکیت سایر کشورها شوند و گرنه آنان را به حمله هسته ای تهدید کنند!! این ادعاهای حماس کمترین نقشی در کسب حقوق فلسطینیان ندارد. مگر این که حماس بخواهد درخواست حقوقی ای مبتنی بر فلسطین در مرزهای ۱۹۴۸ داشته باشد و به غیر از آن، سایر ادعاهایش درخصوص فلسطین تاریخی نامربوط و بی نتیجه بوده و قابل پیگیری و حتی دفاع نیست و خوردن حقوق دیگران (اسرائیلی ها) و جاه طلبی ارضی خواهد بود.
تندروهای اسرائیلی و دولت کنونی آن نیز توجه کنند که امیدوارم اخباری که اخیراً درخصوص ترور محمود عباس درز کرده صحت نداشته باشد و از همین حالا برایشان روشن سازم که بسیاری از ما خاورمیانه ای ها، مردمی دچار توهم توطئه بوده و حتی خرافاتی هستیم و اگر محمود عباس خدای نکرده سکته کند، مسموم شود، به سرطان مبتلا گردد، دست به خودکشی بزند، صاعقه او را بزند یا زمین دهن باز کند و وی را به بلعد، ما سازمان های امنیتی اسرائیل را مسئول آن خواهیم دانست و تندروهای اسرائیلی باید دیگر خواب آرامش را در سرزمین کنونی شان ببینند؛ امیدوارم قضیه خوب برایتان روشن شده باشد!