مورگان فریمن، متولد اول ژوئن 1937 در شهر ممفیس ایالت تنسی آمریکا است. والدین فریمن هر دو در بیمارستان کار می‌کردند تا این خانواده پر جمعیت شامل 5 پسر و یک دختر را اداره کنند.

در مدرسه مورگان از لوازم دست دوم استفاده می‌کرد، اما شاگرد اول بود؛ ولی پس از چندی مدرسه را ترک کرد. علاقه فراوانی به تئاتر و سینما داشت و با جمع‌آوری شیشه‌های نوشیدنی و دریافت 12 سنت به صورت روزانه به سوی آرزوهایش گام برداشت.

تمام برادرهای مورگان وارد ارتش شده بودند و او نیز با رسیدن به 18 سالگی به نیروی هوایی پیوست، اما ترس از ارتفاع و حاضر نشدن در جلسه‌های آموزش پرواز سبب شد پس از چند سال مرخص شود.

فریمن دوباره مجبور به مهاجرت شد و این بار به سمت دیگر آمریکا یعنی نیویورک کوچ کرد، در نیویورک توانست اولین نقش خود را به دست آورد او در سال 1967 در تئاتر برادوی با حقوق هفته‌ای 70 دلار دست به کار شد.

در دهه 60 مورگان توانست چند نقش دیگر در تئاتر به دست آورد و با ایفای خوب نقش‌های خود مورد توجه کارگردان‌های سریال‌های تلویزیونی قرار گیرد. پس از ایفای نقش‌های کوتاه در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی، مورگان توانست در سال 1980 در فیلم (بروبیکر) با هنرپیشه معروف (رابرت ردفورد) هم بازی شود، فیلم فروش خوبی کرد و این موفقیت بسیار خوبی برای مورگان فریمن بود.

در دهه 50 پس از کارهای متعدد توانست به نیویورک برود و به دنیای سینما پا بگذارد و چندین نقش کوتاه به او داده شد.

در برنامه تلویزیونی «شرکت برقی» شامل 780 قسمت که از سال 71 تا 77 به طول انجامید به ایفای نقش برای کودکان پرداخت.

مورگان در کنار این برنامه به ایفای نقش بر روی صحنه و سینما نیز پرداخت و با پایان گرفتن این مجموعه بعد از چند کار تلویزیونی در سال 1980 با رابرت ردفورد در فیلم «بروبیکر» همراه شد.

دهه 80 فریمن به ایفای نقش‌های متعدد در فیلم‌ها ادامه داد، فیلم‌هایی که هر کدام در زمان خود مطرح بوده و جایگاه او به عنوان یک بازیگر شناخته شده تثبیت شد.

بعد از بازی در «رانندگی برای خانم دیزی» دهه 90 برایش اوج پیشرفت بود و بازی در فیلم‌هایی چون «نابخشوده» و «هفت» را تجربه کرد. کارنامه مورگان در سال‌های اخیر بسیار پربار است و بازی در فیلم‌هایی چون «دختر میلیون دلاری» که او را برنده اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل کرد و «شوالیه تاریکی» که دومین فیلم پرفروش دنیای سینما شد، او را به عنوان یک بازیگر شاخص سینما تبدیل کرده است.

این بازیگر بلند قد و سیه چرده سینما با سابقه‌ای طولانی در نقش‌های مکمل و دوم توانسته به عنوان یکی از قطب‌های کاراکترهای فرعی در هالیوود خودش را تثبیت کند.

خیلی بیش از آنکه سینماروهای حرفه‌ای با چهره او آشنا شوند، این بچه‌ها بودند که او را در نقش‌های ایزی ریدر در مجموعه عامه‌پسند شبکه PBS با نام «شرکت برقی» شناختند.

پس از مدت‌های مدید کسب تجربه در صحنه نمایش و صفحه کوچک تلویزیون فریمن با اولین حضور خود در اثری به نام «زبل خیابان گرد» تماشاگران را شوکه کرد و به خاطر همین نقش نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل سال 1987 شد.

پس از آن نقش‌های کوچکی در فیلم‌هایی چون «بربیکر» 1980، «چشم شاهد» 1981، «معلمین» 1984 ماری، «یک قصه حقیقی» و «آنطور بود اینطور شد» هر دو محصول 1985 ایفا کرد. از آن پس کوشید تا به جایگاه یک ستاره واقعی سینما برسد. فیلم‌هایی چون «شیک و پیک» 1988، «آتش خودپرستی و رابین هود و شاهزاده دزدان» 1991 در راستای همین هدف بودند، اما آنچه باعث شد فریمن در نقش منتقدان نیز بدرخشد بازی‌اش در نقش شوفر یک خانم پیر در فیلم «رانندگی برای خانم دیزی» بود که به خاطر آن برنده اسکار شد.

او با نقش یک پلیس فاسد در فیلم «جانی خوش تیپ» مسیر جدیدی را در بازیگری آغاز کرد. پس از آن به خواستگاه دیرینش نمایش بازگشت و کمتر در آثار هالیوودی ظاهر شد تا اینکه سرانجام با «نابخشوده» در سال 1992 ساخته کلینت ایستوود به پرده نقره‌ای بازگشت. او یک نامزدی اسکار دیگر نیز به خاطر جان بخشیدن به یک زندانی در فیلم تحسین شده «رستگاری در شاوشنگ» به دست آورد.

از جمله نقش‌های به یاد ماندنی او می‌توان به کاراکتر پیر فیلم «هفت» اشاره کرد.

مورگان فریمن در سال 2004 در همکاری با دوست قدیمی خود کلینت ایست‌وود در فیلم «دختر میلیون دلاری» در کنار هیلاری سوانک به جلوی دوربین رفت و توانست با بازی بسیار خوب خود در این فیلم برنده جایزه اسکار شود.

وی تاکنون توانسته بیش از 3 میلیارد دلار پول برای شرکت‌های هالیوود بسازد و این بازیگر 70 ساله را از جمله پول سازان هالیوود قرار دهد.

مورگان فریمن در سال 1997 توسط مجله انگلیسی (امپایر) به عنوان سی‌ویکمین بازیگر بزرگ همه دوران‌ها برگزیده شد و سه فیلم «رانندگی برای خانم دیزنی»، «افتخار» و «رهایی از شاوشنگ» در فهرست 100 فیلم برتر تاریخ سینما قرار گرفت .

مقاله قبلینرگس محمدی: سال ۹۰ وزارت اطلاعات فشار می‌آورد که غیرقانونی از کشور خارج شوم
مقاله بعدی«ايي تي» ابتدا فيلمي در ژانر وحشت بود
مسعود نوری جاوید
مسعود نوری جاوید، نامی آشنا برای آن دسته از مخاطبان خبر که در میان هیاهوی پروپاگاندای رسمی، به دنبال رگه‌هایی از واقعیت می‌گردند. او از معدود روزنامه‌نگارانی است که کار خود را نه در ستایش قدرت، بلکه در به چالش کشیدن آن تعریف کرده است. کارنامه او، روایتی است از تلاش برای شکستن سکوت و تاباندن نور بر تاریک‌خانه‌هایی که صاحبان قدرت و ثروت، پنهان ماندنشان را حیاتی می‌دانند. افشای فساد سیستماتیک: نوری جاوید با شجاعت به سراغ پرونده‌هایی رفت که خط قرمز بسیاری محسوب می‌شد؛ از اختلاس‌های صورت‌گرفته در نهادهای شبه‌دولتی و بنیادها تا رانت‌خواری‌های گسترده در پروژه‌های عمرانی و واگذاری‌های غیرشفاف. گزارش‌های مستند او، که اغلب با تکیه بر اسناد درزکرده و منابع داخلی تهیه شده، بارها لایه‌هایی از فساد سازمان‌یافته در بدنه حاکمیت را آشکار کرده است. در حالی که رسانه‌های حکومتی مشغول تولید روایت‌های رسمی از "پیشرفت" و "ثبات" هستند، دوربین و قلم مسعود نوری جاوید به سراغ قربانیان واقعی این سیاست‌ها رفته است. گزارش‌های میدانی او از اعتراضات کارگری، تجمعات مال‌باختگان، بحران آب در خوزستان و سیستان، و وضعیت کولبران در کردستان، صدای کسانی شد که دستگاه تبلیغاتی نظام همواره در تلاش برای خاموش کردنشان بوده است. او با فاصله گرفتن از خبرهای رسمی و جهت‌دار، به ثبت و ضبط روایت‌های شهروندانی پرداخت که قربانی سرکوب سیستماتیک شده‌اند. تهیه گزارش از وضعیت خانواده‌های زندانیان سیاسی، فشارهای امنیتی بر فعالان مدنی و دانشجویان، و محدودیت‌های اعمال‌شده بر اقلیت‌های دینی و قومی، بخش مهمی از کارنامه او را تشکیل می‌دهد. این مسیر، اما، بدون هزینه نبوده است. مسعود نوری جاوید بارها طعم تهدید را چشیده است. او نماد روزنامه‌نگاری است که امنیت و آسایش شخصی را فدای رسالت آگاهی‌بخشی کرده است. کارنامه مسعود نوری جاوید، تنها یک رزومه کاری نیست؛ بلکه سندی است از مقاومت روزنامه‌نگاری مستقل در یکی از بسته‌ترین فضاهای رسانه‌ای جهان. او به ما یادآوری می‌کند که حتی در دل تاریکی، همیشه هستند کسانی که با شجاعت، مسئولیت روشنگری را بر دوش می‌کشند و اجازه نمی‌دهند روایت حقیقت، در انحصار ماشین پروپاگاندای حکومتی باقی بماند.