کوبا و کره شمالی با “رهبری اینک در مسیر درست”؛ اصلاحات با حمایت بین المللی، به جای تهدید

0
359

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

مایه خرسندی و “امیدواری بسیار” است که رهبران هر دو کشور کره شمالی و کوبا اینک راه اصلاحی را برگزیده اند که مهم تر از کاهش تنش های دامنه دار بین المللی، “به نفع دو ملت شان است”. وظیفه ما و به خصوص سیاستمداران و دولتمردان اینک حمایت از این اقدامات اساسی درست است و نه تهدید و خط و نشان!

کوبا در همین مدت زمان کوتاه زمامداری آقای رائول کاسترو گام های اساسی و جدّی در مسیر اصلاحات و تغییرات در مسیری برداشته است که هر کشوری اگر بدنبال گشایش جدّی است، باید توسط دولتمردان شان آن را طی کند. کناره گیری داوطلبانه جناب رائول از تعدادی از بالاترین مناصب گذشته، تغییرات و اصلاحاتی در قانون اساسی، حرکت به سوی تقویت بخش خصوصی و سرمایه گذاری و خلاصه بهبود “وضعیت حقوق بشر” و مشخصاً دگرباشان از مهمترین شان است.

از آخرین نامه ای که یاران وفادارم از طرفم به آقای کاسترو رساندند، مدتی می گذرد و باید اعتراف کنم که دیدگاهم نسبت به آنچه در پیش گرفته بسی متفاوت و مثبت شده است و عملکردتان تاکنون خود گواهی روشن است. پس از انقلاب کوبا اقدامات اخیرتان در مسیر اصلاحات بزرگترین تحولی است که بر “زندگی ملت کوبا” خواهد گذاشت و در حافظه ملت ها ثبت خواهد شد. تمامی اقدامات تان حتی اولویت تحول و توسعه اقتصادی بر سیاسی را کارشناسان توسعه تأیید می کنند. معمولاً توسعه سیاسی پرچالش ترین و بحران زاترین بخش توسعه است که عمدتاً کشورهای توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته یا بدان تن نمی دهند یا به سختی بدان گردن می نهند. با این همه، برای این که توسعه سیاسی با سقوط دولت ها و حتی فروپاشی همراه نشود، راهکارهایی هست که می توان گام به گام به سوی شان رفت. از جمله تغییر در نظام تک حزبی با احزابی هم راستا با حاکمیت، اما به سلایق مختلف. یعنی بدون این که در ابتدای توسعه سیاسی، درها یک دفعه به روی همگان با احزابی در تضاد و نزاع با هم باز شود، احزاب همسو –و در مورد شما چند حزب سوسیالیست- امکان رقابت سیاسی و برنامه با هم داشته باشند. خواهید دید که همین رقابت به چه میزان “گشایش در پیشرفت و توسعه و امید در دل مردم تان” – به خصوص جوانان و نسل نو- ایجاد می کند. تصور می کنم که عضویت کامل کوبا در اتحادیه اروسیا گشایشی عملی بزرگ در این مسیر درست باشد. به هر روی تا زمانی که در این مسیر درست گام می گذارید، برایتان آرزوی موفقیت کرده و از دوستان و متحدانم هر کمکی که لازم باشد برای اصلاحات شما و کمک به دولت در حال تحول و ملت بزرگ کوبا می گیرم.

و اما رهبر جوان کره شمالی که همه را غافلگیر و حتی سردرگم کرده است. آخرین باری که پیرامون رهبر جوان- اما با کارهایی بس بزرگ تاکنون- کره شمالی نگاشتم، مدت زیادی نمی گذرد. گفته بودم که او کارهایی که در زمینه مبارزه با فساد حکومتی و قلع و قمع کردن دیکتاتورهای رانت خوار حزب کمونیست انجام داده حتی جیمزباند در فیلم های خیالی اش نتوانسته انجام دهد و تاکنون او به تنهایی واقعاً حماسه ای خلق کرده اسمت. هنوز سر حرفم هستم و دیدیم که با وجود تهدیدات تند کره شمالی، بازی حساب شده آقای کیم جون اون در همان مسیری بود که توضیح داده بوده و پیش بینی کرده بودم. او تاکنون طی یک بازی حرفه ای توانسته هم اعتماد باقیمانده حزب کمونیست و ارتش کره شمالی را به عنوان یک ملی گرای ضد امپریالیسم جلب کند و هم کره را پای میز مذاکره بیاورد. گریه های او برای وضعیت ملت اش که به تازگی رسانه ای شد، دلیلی روشن بر آن است که در این مسیر، “رسالتی انسانی برای نجات ملت اش قائل است”.

با این همه، برخی از سخنان اخیر بعضی از مشاوران رئیس جمهور آمریکا می رفت تا مشکل ساز شود! تهدید و تنبیه چیزی نیست که رهبر جوان کره شمالی بدان نیاز دارد، بلکه دقیقاً برعکس رفتار ما با جناب کیم جوان اون باید چنان محترمانه و حساب شده باشد تا تندروهای حزب کمونیست و ارتش کره شمالی را به این نتیجه یا حتی بهانه نکشاند که رهبرشان کوتاه آمده و به مذاکره با خفت تن داده است، بلکه دقیقاً برعکس باید ببینند که ما برای هر رهبری که چنین گام های حیاتی برای ملت اش برمی داریم، نه تنها احترام خاصی قائل ایم، بلکه برای این حرکت او حاضریم “گام هایی متقابل برای کمک به وی در جهت بهبود وضعیت مردم اش” برداریم. آنچه پیرامون اقدامات حمایتی غرب گفتم شامل رهبر کوبا نیزمی شود و کارهای مثبتی که او تاکنون انجام داده می بایست دولتمردان غربی (به خصوص پرزیدنت ترامپ که می دانم فردی عملگرا است) را برانگیزد تا برای حمایت از وی در مسیر اصلاحات گفتگو و کمک های عملی را به جای تحریم و تهدید در پیش بگیرند، “و گرنه در مسأله کوبا و کره دچار پس رفت در شرایط خواهیم شد”.

ما باید از هر کشوری که در مسیر درست است حمایت کنیم و نسبت بدان انعطاف نشان دهیم و هر کشوری که در مسیری غلط و یاغی گری است (پاکستان و رژیم ایران از گذشته و اخیراً قطر و ترکیه) “به جای دادن باج بدان ها”، مهمتر از گفتار با اقدامات عملی به سوی رفتارهای مسئولانه جهت دهیم و باج دادن بدان ها موجب می شود که تعداد کشورهای یاغی افزایش یابد. به خصوص کشوری کوچک مثل قطر که یاغی گری هم می کند، باید بداند که زمان برایش تقریباً تمام شده است…

برخى از محققان همچون پرات و والدمن بر این باورند كه نمى‏توان آثار تاریخى و ادبى را با استناد به ملاكى كه واقعى بودن یا نبودن روایات را محك مى‏زند بررسى كرد و آنها تنها معرف نحوه اندیشیدن و نگریستن نویسنده هستند تا وقایعى در دنیاى خارج. والدمن نظریات بسیار متعارضی با دیگر کسانی دارد که تاریخ بیهقی را نمونه  ای از یک تاریخ نگاری واقع گرا از دوران گذشته از مشرق زمین و به خصوص تاریخ نگاری اسلامی می شمارند. او در زمره کسانی است که تاریخ را اساساً از جنس ادبیات می دانند و نه علم. نوعی از روش شناختی ادبی که ‌برای ‌تحقیق‌، روشی‌ خارج‌ از حوزهء‌ تعریف‌ِ كنونی‌ِ علمی ‌ارایه ‌می‌دهد و روش هایی‌ چون‌ تفسیر نمادها و نقد ادبی ‌را جانشین ‌روش های‌ جستجوی ‌صدق‌ و كذب‌ گزاره‌هایی پیشنهاد می‌كند كه از علوم دیگر اقتباس شده است.[1] این مکتب، روش معكوسی را پیش می كشد كه برای شناخت پدیده های اجتماعی و فرهنگی، نه تنها تقلید از علوم طبیعی مناسب نیست، بلكه روش هایی كه به فهم آن ها بیشتر یاریمان می رساند، در تأویل های برخاسته از دنیای ادبیات و هنر نهفته است.[2] والدمن هر روایت تاریخی را به هر میزان به اصطلاح مستند، خود واقعه‏اى تاریخى می شمارد. این فرضیه كه به «كنش گفتارى»[3]‌‏ موسوم است، اذعان دارد كه هر روایت تاریخى، همچون هر جمله‏اى، به تناسب جایگاه آن در یك متن نوشتارى، در یك هاله معنایى فرو مى‏رود و مى‏تواند در هر بار خوانش، معناى متفاوتى یابد.[4]  

والدمن –که در اینجا یکی از نقاط کانونی بحث ماست- برای تحلیل خود، تاریخ بیهقی را برمی گزیند تا با استناد به یکی از معتبرترین متون تاریخنگاری اسلامی که توسط همگان واقع گرا شناخته می شود، نشان دهد که هیچ تاریخی از روایات ادبی و نمایشی ساختگی تهی نیست. او اذعان می کند که از توصیف محیط فرهنگى بیهقى مى‏توان انتظار داشت، تاریخ او تركیبى از چند عنصر باشد كه تمامى آن ها در متن نظریات و علایق او به یكدیگر پیوند خورده است. آمیزه‏اى كه از تداخل تجارب بیهقى، شخصیت و فرهنگ وى و همچنین زندگانى سیاسى و فرهنگى پیچیده شرق ایران در قرون 4هـ/10م و 5هـ/11م سر بركشیده است. روش بیهقى به عنوان یك مورخ نیز آمیزه‏اى است از فنون دبیرى و برداشت وى از ارزش‏هاى تاریخى و روند غیرمذهبى و فلسفى تاریخ‏نگارى اسلامى است. مطالب وى كه از انواع منابع تاریخى و غیرتاریخى به دست آمده است، آگاهانه با توجه به معیارى خاص و نه در قالب ساختارى انعطاف‏پذیر به هم پیوند خورده است. از طریق تحلیل ساختار كار وى و همچنین از طریق تحلیل نحوه به كار بردن منابع متفاوت و نیز مطالعه اظهارات ضمنى وى در مورد تاریخ نگارى است، كه مى‏باید در پى بازشناسى روش تاریخ‏نگارى او برآمد.[5]

از نظر والدمن، بیهقى هنگام استفاده از مطالبى كه جمع آورى كرده بود، به صحت آن ها و نیز نقل كامل شان توجه داشت و این دو عامل را از هم جدا نمى‏دانست. البته معناى این سخن این نیست كه تمامى آن مطالب از صحت كامل برخوردارند. بلكه مؤید توجه بیهقى است بر لزوم صحیح بودن مدارك و این كه نباید از این امر غفلت كرد كه در پاره‏اى مورد شواهد عینى، از خود وى نبوده است. به نظر مى‏رسد كه روش او چنین بوده است: وقتى مطالب مهم بود، بیهقى مطمئناً سعى داشت نشان دهد كه منبع موجهى است و در مورد مطالب كم اهمیت به ارزیابى انتقادى از منبع چندان اهمیت نمى‏داد.[6]

[1]- Geertz, Clifford. Local Knowledge, basic books, New York.1983.
[2]- Geertz, Clifford. Culture and Social Change: The Indonesian Case. Man, 1984.19.pp.513-530.
[3]- Speech-Act Theory
[4]- مريلين والدمن. زمانه، زندگي و كارنامه بيهقي، پيشگفتار صص 1-3.
[5]- در اين قسمت، نظريات والدمن از بخش هاي از كتاب ذيل گزينش شده است: والدمن، مريلين. زمانه، زندگي و كارنامه بيهقي، ترجمه منصوره اتحاديه (نظام مافي)، نشر تاريخ ايران، تهران، 1375، ص85.
[6]- والدمن، صص 94-95.