کدام و کی کیش؟ کی و کدام کیش و مات؟!

0
500

تأسیسات انرژی هسته ای ایران در همه جای کشور، کیش! همه دولتمردان رژیم جانیان در ایران، رؤسای سه قوه مجریه، قضائیه، و مقننه، از شروع این حاکمیت اهریمنی و جنایت پیشه اسلامی، و همه مدیران و معاونان مدیران و سایر دست اندرکاران حکومت رو به زوال جمهوری بی خردان، تمامی سپاهیان پاسدار و نیروهای انتظامی، بسیج بیست میلیونی و ابواب جمعی حزب اللهی آرتش جمهوری پلید اسلامی، رؤسا و اعضای مجلس خبرگان رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان، و کلیه دزدان چپاولگر اسلامی در هر سمت و مقامی که هستند. به اضافه تمامی آخوندهای حکومتی، اعم از امامان جمعه و جماعت، مدرسین مدارس علمیه و حوزه های تعلیم و تربیت آخوند، به ویژه حوزه ی علمیه و فیضیه قم، تا همه کسانی که خودشان را از رحمت ملت بودن، به ذلت امت گشتن تنزل داده اند؛ یا آنانی که به هر وسیله ای، خودشان را به ناف رژیم منحط و عقب مانده قرون وسطائی اسلامی آویزان می کنند؛ تا از آنچه که از دست و دهان این اهریمنان می ریزد را بربایند. کیش!
اما ولی فقیه، ملا نصرالدین رژیم واپسگرای اسلامی( آخوند سید علی حسینی خامنه ای ) هم کیش، و هم مات!!
چه گزارشی برسد، چه هیچ خبری از همه سالنامه ها، ماهنامه ها، هفته نامه ها و روزنامه های سراسر جهان، مبنی بر مقابله های کشورهای غربی اروپائی و آمریکا، مانند “ساندی تایمز” چاپ انگلستان، واشنگتن پست چاپ آمریکا، دویچه وله چاپ آلمان، لوموند چاپ فرانسه، گاردین و حتی نشریات اسرائیلی و عربستانی، اخبار جدیدی در ارتباط با در فشار بیشتر گذاشتن حکومت آخوندی منتشر بکنند یا نکنند؟ چنانچه رئیس جمهور جدید ایالات متحده، دونالد ترامپ و تیم او، ریاست شان بر آمریکا را آغاز نمایند؛ باید دانست و اذعان داشت؛ که ترامپ هر چقدر هم که بی خبر از اوضاع سیاسی دنیا باشد؛ چون که کاسب و اهل تجارت و معامله است؛ از اقداماتی که در دو دوره ریاست جمهوری اوباما، برای مقابله با حکومت کنونی در ایران تدبیر کرده و برنامه ریزی نموده بودند. بهترین و کارآمدترین آنها را بر خواهد گزید؛ تا مبارزه جانانه ای را با این رژیم ددمنش و ضد مردمی در ایران آغاز نماید!
بر همین اساس، بدون تردید او پیش از آنکه در انتخابات ریاست جمهوری کشور اش پیروز گردد؛ در مورد تمامی عملکردهای دولت اوباما، به مطالعاتی پرداخته، تا بهترین آنها را برگزیند؛ و با دست پر برای آخوندهای حاکم در ایران شاخ و شانه بکشد!
چند سال پیش، هنگامی که مذاکرات فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی، در غلیان شور و هیجان زیادی قرار داشت؛ و رژیم آخوندی هم در بحران اولتیماتوم غربی ها به ویژه آمریکا دست و پا می زد. که همواره اعلام می کردند، گزینه ی حمله نظامی به ایران روی میز است. نیروی هوایی آمریکا، یک تیم برنامه ریزی استراتژیکی قوق محرمانه، برای طراحی حمله احتمالی به رژیم تهران را، تحت عنوان “پروژه کیش و مات ” تشکیل داده بود. این گروه متشکل از بیست الی سی نفر از افسران ارشد نیروی هوایی آمریکا بودند و هستند؛ که مخفیانه در ” پنتاگون” در “وزارت دفاع آمریکا” جلسه های مکرر داشتند. هیچ بعید به نظر نمی رسد، که هم اکنون نیز این گروه فعال باشد؛ تا این بار دونالد ترامپ، به سران حکومت اشغالگر آخوندی در میهن ما، اولتیماتوم های جدی تری را به آنها بدهد!
این گروه موظف است، که به طور مستقیم به فرمانده نیروی هوایی آمریکا، گزارشات فعالیت هایش را ارائه بدهد. البته به گفته منابع دفاعی ، چنین گروه هایی مانند (پروژه کیش و مات)، تنها برای یک کشور نیستند؛ اما برنامه کنونی آن، در ارتباط با طرح حمله هوایی به تأسیسات هسته ای و مراکز نظامی جمهوری اسلامی ایران آماده شده است!
از آنجایی که بروز هر پدیده ای در کل قاموس هستی، همواره بر دو نقطه شروع و خاتمه تکوین می یابد؛ پدیده منحوس نظام بی نظم و خونخوار جمهوری ننگین اسلامی، که متأسفانه حدود سی و هشت سال از نقطه آغازش می گذرد؛ خوشبختانه اکنون، با سرعت به نقطه خاتمه و پایان خودش نزدیک می گردد. نقطه آغازش را بر همه هستی و زندگانی ملت ایران تحمیل نمودند(حزب دموکرات آمریکا، در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر)؛ ولی نقطه پایانی آن را، خود مردم ایران بایستی به منصه ظهور برسانند. بر این اساس، و با همت عالی ملت شریف میهن مان، عمر شرر بار این دجاله های همه تاریخ، به زودی به سر خواهد آمد. و نیز آنکه دراین برهه از زمان، که دنیا به مظلومیت ملت ایران، بیش از پیش پی برده است؛ به ویژه اکنون که محرک های بیرونی هم، آماده هرگونه اقدام کارسازی علیه این نظام خون آشام است. تنها نقطه عطف و نکته قابل اتکاء، که همه آحاد ملت باید بر آن دقت بیشتری داشته باشند. آن است که اقدامات نیروهای محرکه بیرونی را، در همان ابتدای آغاز و ادامه مبارزات پیگیر با آخوندها، در اختیار اراده و هدایت خودشان قرار بدهند؛ و به هیچ گروه و دسته ای، که ظاهرا دلسوزی می کنند، اما در باطن نیات پلید خودشان را دنبال می نمایند. عنان اختیار کاری به این عظمت را ندهند. تا مبادا این دلسوزان ظاهری ملت ایران(مانند روسیه که از همین حالا پیش بینی های لازم را نموده است.) به بهانه حملات احتمالی به ایران، و به نیت یاری رساندن به جمهوری منفور اسلامی، عنان اختیارات میهن عزیز ما را در دست پلید خودشان نگیرند!
این توصیه بدین معنا است، که بلافاصله پس از شروع اولین حضور متمرکز و کوبنده مردم آزادیخواه ایران علیه رژیم مستبد آخوندی، همه به پا خاستگان، ضمن ایستادگی در کاری که آغاز نموده اند؛ همه حواس شان هم به این امر مهم باشد؛ که موضوع مطرح شده در بالا(تشکیل گروه پروژه کیش و مات در نیروی هوائی آمریکا) که سالهاست از فعالیت اش می گذرد؛ با حمله هوائی به سرزمین ما، رهایی مام میهن مان را، که عمده ترین آرمان ملی همگی ما است؛ و خارج کردن کشورمان از زیر سلطه دشمن درونی است؛ را فقط خودمان با به پاخیزی به موقع خویش به انجام برسانیم. نه آنکه اجازه بدهیم، که حمله نظامی آمریکا یا هر کشور دیگری، این امر مهم را، نه تنها صد وهشتاد درجه، بلکه سیصد و شصت درجه به نفع خودشان تغییر جهت بدهند!
زیرا این به آن معنا خواهد بود؛ که ایران از سلطه آخوند رها بشود؛ اما زیر تسلط دشمنان خارجی ایران و ایرانیان قرار بگیرد. کشوری که تاریخ آن هرگز سراغ ندارد دورانی را، که این سرزمین تحت قیمومیت یک کشور بیگانه به حیات خویش ادامه داده باشد. با بی توجهی مردم، و ساده انگاشتن هر پیشنهاد خارجی، مملکت مان را به دست بیگانگان نسپارند!
ایران، افغانستان و عراق و سوریه و یمن نیست؛ که دشمنان بیرونی آن، از هر نژاد و رنگ و ملیتی، بر آن سلطه بیابند. حمایت های بشردوستانه محرکه های بیرونی، تا بالای آسمان ایران، که موجب دلگرمی مردم و وحشت آخوندها باشد؛ کافی و یاری رسان و شایسته است. دنباله اش را ملت خودش اداره خواهد کرد و ادامه خواهد داد. چون همین که آنها از بالا، تأسیسات هسته ای و مراکزنظامی آخوندها را ” کیش ” بکنند.( زیرا بیش از این محدوده نباید اجازه پیشروی داشته باشند؛ چون بقیه اش را ملت خودشان به پایان خواهند رساند. البته اگر قصد ایشان، فقط کمک کردن به این مردم است؟!) و ملت هم از پایین، قرارگاه های محل استقرار خامنه ای، و بقیه این جنایتکاران را، “کیش و مات ” خواهند نمود. بهتر است در این رابطه شعار همیشگی “ناپلئون بناپارت” ، ” نباید، نمی شود و نمی توانم در قاموس ناپلئون جای ندارد. ” را، به اهداف آزادیخواهی و رهایی طلبی خودمان چاشنی بزنیم. که : بدون هر گونه شک و شبهه ای، ” کار نشد ندارد.” !
محترم مومنی

مقاله قبلینیما جاویدی فیلمساز ایرانی داور فستیوال فیلم «خیخون» شد
مقاله بعدیموسوی اردبیلی به کما رفت
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.