چگونه یک دیکتاتور تولید می‌شود؟ رنجنامه یکی از اساتید دانشگاه علامه طباطبایی

0
333

نوشتاری را منتقد متعهد، آقای نوری زاد در تارنمای خود بازتاب داده اند که متن کامل آن در زیر می آید:

این نوشته را یکی از دوستان امین من برایم ارسال کرده. ازجانب یکی از استادان دانشگاه علامه طباطبایی. شخصیت محوری این نوشته: حجة الاسلام صدرالدین شریعتی، رییس برکنارشده ی این دانشگاه است. من در زندان با یکی از اساتید یکی از دانشگاهها همبند بودم. این استاد گرانقدر که اکنون اخراجی دانشگاه خود است، از ماهیت فرا انسانی شریعتی برای من بسیارگفت. شاید اگر صداقت وسلامت وگفته های آن استاد فهیم و با ادب نبود، مرا دأب انتشار نوشته هایی از این دست نمی بود. پیشنهاد می کنم این نوشته را با تحمل بخوانید وبا یکی از فراورده های نظام ولایی آشنا شوید. من درفیلم کوتاه ” ما آدم کشته ایم” می گویم: دراین انقلاب ما دیدیم وباور کردیم که یک نفر می تواند روحانی باشد ودروغ بگوید، روحانی باشد وبدزدد، روحانی باشد و آدم بکشد، روحانی باشد بی ادب باشد. اکنون می گویم: دراین انقلاب، روحانیانی از دروازه ی بیت مکرم به عرصه ی اظهار پای نهاده اند که می توانند ما را به آنسوی انسانیت اشارت دهند. به جایی که آدمها با نام خدا آسمان را می خراشند. محمد نوری زاد سیزدهم شهریور نود ودو

 

 

نقد شیوه ریاست صدرالدین شریعتی بر دانشگاه علامه طباطبایی

چکیده:

آقای صدرالدین شریعتی برای بقای خودش اساتید دانشگاه را متهم به فساد می‌کند، دانشجویان را در معرض فساد می‌انگارد و دانشگاه را منبع فساد تلقی می‌کند. این همه تلقی فسادآلود از همه کس و همه چیز، آیا ناشی از ذهنیت سالم و شخصیتی عاری از فساد است؟ یا چنانکه در این نوشته فقط بخش بسیار کوچکی از شیوه ریاست فسادآمیز و دیکتاتورمآبانه وی توصیف گردید، وی همه را به کیش خود می‌پندارد؟» «مطالعه موردی آقای «صدرالدین شریعتی» و کیفیت ریاست وی بر دانشگاه علامه طباطبایی در حد یک پروژه تمام‌عیار است. شاید فصل مقدماتی این پروژه عنوانی شبیه به این پیدا کند: «چگونه یک دیکتاتور تولید می‌شود؟». شریعتی برای دیکتاتور شدن در دانشگاه علامه طباطبایی تمام مراحل لازم را به خوبی انجام داد و به طور کامل به چنین وصف و درجه‌ای نایل گشت. اگر بنا باشد چکیده‌ای از اقدامات وی در قالب فصل مقدماتی پروژه مطالعاتی فوق با موضوع بررسی پروژه عملیاتی شخص شخیص آقای شریعتی برای نیل به اهداف دیکتاتورمآبانه‌اش نوشته شود، این چکیده چیزی خواهد بود شبیه به آنچه در ادامه می‌آید…

در این ایام، گفتگو در خصوص سرنوشت دانشگاه مظلوم علامه طباطبایی و رییس آن آقای صدرالدین شریعتی در فضای مجازی بسیار است. این گفتگوها و رایزنیها در فضای مجازی با ورود روزنامه کیهان و حسب اخبار تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مقام دفاع و یا مخالفت با رییس دانشگاه علامه طباطبایی به فضای واقعی نیز راه یافته است.

به راستی در ۸ سال گذشته در دانشگاه علامه طباطبایی به ریاست آقای صدرالدین شریعتی چه گذشته است که اکنون هزاران دانشجو، فعال اجتماعی، استاد و غیره از ضرورت تغییر در آن سخن می‌گویند؟

اینجانب در این نوشته به عنوان یکی از کسانی که در آن فضا زندگی می‌کند تنها بخشی از شیوه مدیریتی ایشان را با عنوان «چگونه یک دیکتاتور تولید می‌شود؟» تشریح خواهم کرد. لیکن قبل از آن ضروری می‌بینم پاسخ برخی مدعیات آقای شریعتی را که در گفتگوهای متعدد با رسانه‌ها از جمله با روزنامه کیهان مورخ ۹۲/۶/۵ و سایت فارس نیوز منتشر شده بیان نمایم:

۱. فساد اساتید:

صدرالدین شریعتی هم در عمل و هم در نظر بر این عقیده است که اساتید دانشگاه مرتکب فساد می‌شوند. ایشان در مصاحبه با فارس نیوز قریب به این مضمون می‌گوید که به دلیل رعایت عفت عمومی نمی‌توانم برخی مطالب را راجع به اساتید اخراجی بگویم؛ و در روزنامه کیهان نیز مدعی می‌شود که مطالبی راجع به فساد اساتیدی که به اجبار بازنشسته کرده است می‌داند که اگر بگوید استخوانها می‌ترکد.

خوب است ایشان یک بار برای همیشه روشن کند که چه تعداد استادان دانشگاه علامه طباطبایی بر اساس مدارک و شواهد غیر قابل انکار، و نه ظن و گمان شخص آقای شریعتی و دستگاه حراست گوش به فرمان او، مرتکب چنین اقداماتی شده‌اند. آیا این اتهام، شایسته اساتید شریف دانشگاه علامه طباطبایی است یا بخشی از یاران و بازوان اجرایی خود آقای شریعتی، که دست بر قضا در اتاق کار خویش با خانمی کارمند رابطه جنسی برقرار می‌کنند (در ادامه به این مورد برخواهم گشت!) و پس از آن نیز هرگز از الطاف خفیه حضرت ایشان نابرخوردار نیستند؟

۲. افزایش موفقیت علمی به دلیل تفکیک جنسیتی:

آقای صدرالدین شریعتی در دو سال گذشته (از سال ۱۳۹۱) هرگز از تفکیک جنسیتی سخن نمی‌گفت، بلکه آن را به صراحت نفی و انکار می‌کرد. او تأکید می‌کرد آنچه به نام تفکیک جنسیتی در دانشگاه علامه طباطبایی نامیده می‌شود، تفکیک کلاسهاست و نه تفکیک جنسیتی. لیکن اکنون با افتخار از این موضوع یاد می‌کند و نزد آیت‌الله مکارم شیرازی نیز گزارش می‌دهد و از قول ایشان نقل می‌کند که در آلمان نیز این اقدام انجام شده و ثمرات خوبی داشته است. صرف نظر از این که معلوم نیست در کدام دانشگاه آلمان چنین اتفاقی افتاده است و آیا اصولاً آن کشور مدل و الگوی مناسبی برای صدرالدین شریعتی است که برای اسلامی کردن دانشگاه از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کند، همین پذیرش تفکیک جنسیتی توسط ایشان خود خط بطلانی بر انکارهای پیشین وی است. با وجود این، بد نیست این نکته را اضافه کنم که ادعای شریعتی در خصوص افزایش موفقیت علمی، کذب محض است و اگر آماری هم از ایشان ارایه می‌شود چه بسا که مشابه آمارهای دولت نهم و دهم باشد.

۳. انجام کارهای بی‌شمار عمرانی:

صدرالدین شریعتی از انجام کارهای عمرانی، آن هم با غلو بسیار یاد می‌کند. چنانکه می‌دانیم دانشگاه علامه طباطبایی در مجموعه‌ای از دانشکده‌ها در ساختمانهای عمدتاً مصادره‌ای مربوط به قبل از انقلاب مستقر است. از زمان ریاست آقای دکتر نجفقلی حبیبی تلاش برای تجمیع آن ساختمانها در محل فعلی در دهکده المپیک صورت گرفته و در نهایت، مجوز آن از دولت دوم آقای خاتمی اخذ شده است. در سال ۱۳۸۴ و در اواخر ریاست دکتر نجفقلی حبیبی مقرر شد ساختمان مرکزی دانشگاه علامه طباطبای به همراه دانشکده حقوق و دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی به محل فعلی دانشگاه منتقل شوند. محل فعلی دانشگاه از قبل دارای ۳ ساختمان بود (و نه ۱ ساختمان حسب ادعای ایشان!). این ساختمانها به احتمال قوی مربوط به ورزشگاه آزادی بودند که از حدود سالهای ۱۳۴۵ به عنوان مدرسه ورزش تأسیس شده بودند و نیاز به بازسازی داشتند. کار بازسازی از اواخر ریاست آقای دکتر نجفقلی حبیبی آغاز و در اوایل ریاست آقای صدرالدین شریعتی تکمیل شد. در بازسازیهای دوران ایشان، مهمترین اقدام، تخلیه طبقه زیرین دانشکده حقوق و تأسیس سالن همایشی بود که پس از انتصاب ایشان به ریاست دانشگاه، کلید آن از آن زمان تا کنون در دست خود ایشان بوده، جز برگزاری ۳ یا ۴ همایش علمی در طول این ۸ سال گذشته و چندین نشست فرمایشی مانند جلسات معارفه،‌ نقد فیلم و… هیچ کارکرد دیگری ندارد.

تأکید شریعتی بر ساخت دانشکده‌های نیمه‌تمام دیگر که برخی از آنها تازه گودبرداری شده‌اند، دروغ و غلوّی بیش نیست. دانشکده علوم اجتماعی که از حدود ۳ سال پیش در حال ساخت است، ممکن است تا یک سال دیگر افتتاح نشود، گرچه شنیده می‌شود که او بسیار فشار می‌آورد تا زودتر تکمیل شود. مسجد دانشگاه در حد اسکلت است. تأسیس یک سالن ورزش و یک سالن استخر شنا برای رییسی که ۸ سال بر مسند قدرت تکیه زده و به دفعات از وجود بودجه دولتی به قدر کفاف و کمال سخن گفته است،‌ افتخار نیست. برای تقریب به ذهن آقای شریعتی لازم است که مجموعه فعالیتهای عمرانی ایشان در دانشگاه علامه طباطبایی را با مجموعه فعالیتهای حجت‌الاسلام دکتر محسن رهامی در طول ۶ سال ریاست وی بر مجتمع آموزش عالی قم (پردیس قم دانشگاه تهران) مقایسه کنید تا ببینید در دوره آقای دکتر رهامی آن پردیس چگونه متحول شد و در دوره آقای شریعتی چه اتفاق منحصر به فردی در دانشگاه علامه رخ داده است!

پس از بررسی ۳ مدعای اصلی آقای شریعتی، هم اکنون به بحث اصلی این نوشته می‌پردازم. اگر چه در نوشته‌های روزهای اخیر و به خصوص در اظهار نظر دانشجویان، کارکنان و اساتید در ذیل اخبار مربوط به این دانشگاه به وفور مطالبی بیان شده است، اما آنچه کمتر به آن پرداخته شد شیوه مدیریت منحصر به فرد ایشان است.

مطالعه موردی آقای «صدرالدین شریعتی» و کیفیت ریاست وی بر دانشگاه علامه طباطبایی در حد یک پروژه تمام‌عیار است. شاید فصل مقدماتی این پروژه عنوانی شبیه به این پیدا کند: «چگونه یک دیکتاتور تولید می‌شود؟». او برای دیکتاتور شدن در دانشگاه علامه طباطبایی تمام مراحل لازم را به خوبی انجام داد و به طور کامل به چنین وصف و درجه‌ای نایل گشت. اگر بنا باشد چکیده‌ای از اقدامات وی در قالب فصل مقدماتی پروژه مطالعاتی فوق با موضوع بررسی پروژه عملیاتی شخص شخیص آقای شریعتی برای نیل به اهداف دیکتاتورمآبانه‌اش نوشته شود، این چکیده چیزی خواهد بود شبیه به آنچه در ادامه می‌آید:

چگونه یک دیکتاتور تولید می‌شود؟

اولین تاکتیک: ارعاب دانشجویان

دانشجویان، فعال‌ترین گروه انسانی در دانشگاهها و بخصوص دانشگاه علامه بودند. صدرالدین شریعتی هر صدای مخالف دانشجویی و هر نهاد دانشجویی مخالف را خفه نمود و از بن ریشه‌کن کرد. تعداد دقیق اخراجیها و تعلیقیها و دارندگان انواع محکومیتهای انضباطی در میان دانشجویان معلوم نیست؛ اما این برخوردهای ارعابگرانه آنچنان شدید و غلیظ بوده است که دیگر هیچ نهاد دانشجویی مستقل و دارای بلندگویی را در این دانشگاه نمی‌توان یافت.

دومین تاکتیک: ارعاب اساتید

او با استفاده از چند حربه به ارعاب استادان پرداخت: شناخته‌شده‌ترین و محبوبترین اساتید را به بهانه‌‌های مختلف ممنوع‌التدریس، اخراج و یا به طور اجباری بازنشسته کرد. اساتید ضعیف و دارای رکود علمی را تهدید به اخراج و پس از ارعاب آنان مجبور به همکاری کرد. از این دسته از اساتید در مدیریت گروهها، خبرچینی از گروهها و در مدیریت دانشگاه استفاده کرد. به عنوان مثال، آقای دکتر غلامعلی چگنی‌زاده را تهدید به اخراج به دلیل رکود علمی کرد و سپس از او خواست که مدیریت نظارت بر اساتید را بپذیرد. وی در این سمت چنان بلایی بر سر اساتید آورد که روی شریعتی را به راستی سفید کرد. نامبرده اکنون یکی از مسؤولیتهای مهم دانشگاه را بر عهده دارد.

سومین تاکتیک: پایش و نظارت مستمر بر فضای دانشگاه

شریعتی این اقدام را از طریق صدها میلیون تومان جهت نصب دوربین در دانشکده‌‌ها، خوابگاهها و فضاهای عمومی دانشگاه انجام داد. در حال حاضر، تنها مکان بدون دوربین در سرتاسر دانشگاه علامه و فضای خوابگاهها و دانشکده‌های آن احتمالاً فقط توالتهاست. به ظن قریب به یقین، او در اتاق گروهها و اساتید نیز از شنود استفاده می‌کند. شاهد این مدعا این است که معمولاً در کمتر از یک ساعت پس از اتمام جلسات گروهها فوراً مدیر گروه را استنطاق می‌کند و نسبت به برخی بحثهای صورت گرفته در گروهها اعتراض می‌نماید.

چهارمین تاکتیک: استخدام کارکنان «ویژه»

شریعتی در راستای تکمیل همان پروژه دیکتاتوری خود در چند حوزه نیروهای مخصوص استخدام کرده است. گزینش اساتید، امور اداری و مالی و حراست از آن جمله‌اند. به عنوان مثال، می‌توان به فرایند استخدام آقای حجت‌الله منصوری اشاره کرد. (این توضیح البته لازم است که آقای حجت‌الله منصوری خواهرزاده وزیر وقت علومی [محمدمهدی زاهدی] است که شریعتی را رییس علامه کرد. این وزیر وقت، هم‌اکنون رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس است و در حال جمع‌آوری امضای نمایندگان برای ابقای اوست). آقای حجت‌الله منصوری در حالی که فاقد مدرک کارشناسی ارشد بود، وارد مرحله دکتری حقوق بین‌الملل شد؛ امری که به واسطه مخالفت مدیر وقت گروه مربوط، که یکی از برجسته‌ترین اساتید این رشته در ایران است، موجب استعفای وی از مدیریت گروه و بازنشستگی اجباری او شد. آقای حجت‌الله منصوری در حالی که بسیاری از درسهای دکتری را نتوانست بگذراند، با حمایت شریعتی و مدیر گروه منصوب وی امکان گذراندن آنها را در دانشکده‌‌‌های دیگر، به شرح مفصلی که یکی از اساتید گروه حقوق نوشته و در [وبسایت] «فرارو» منتشر شده است،‌ می‌یابد. شریعتی نامبرده را در عین حال به ریاست امور اداری و سپس امور مالی منصوب می‌کند. نامبرده اوامر شفاهی شریعتی را تبدیل به احکام کتبی نموده و با امضای خود، حکم اخراج اساتید متعدد از جمله ۳ استاد خود در دوره دکتری را صادر کرده است. وی اکنون متهم به اختلاس هشتصد میلیون تومانی با همدستی یکی از همکاران خود است و پرونده وی در دادگاه کیفری کارکنان دولت مطرح می‌باشد. در مورد ایشان و ارتباط نامشروع وی با یکی از کارمندان زن، سخن فراوان است. شریعتی با وارد کردن غیرقانونی نامبرده به دوره دکتری،‌ دادن مسئولیتهای اصلی اداره دانشگاه به وی، ابراز ارادتی تمام‌عیار به وزیر وقت علوم و رییس فعلی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس [محمدمهدی زاهدی] نموده است. از آن زمان تا کنون، وی میوه‌های چنین ابراز ارادتی را می‌چیند.

پنجمین تاکتیک: تبدیل موقعیت دانشگاهی به رانت سیاسی، اقتصادی، انتظامی و قضایی

برای این منظور شریعتی از نمایندگان مجلس، برخی مشاوران مقامات عالی‌رتبه و همکاران قوای سه‌گانه اقدام به دعوت جهت عضویت هیئت علمی یا تدریس در دانشگاه یا گذراندن دوره‌‌های کارشناسی ارشد و دکتری بدون آزمون نمود. از فرمانده سابق سپاه آقای رحیم صفوی گرفته تا مشاور وقت حقوقی احمدی‌نژاد خانم فاطمه بداغی تا برخی نمایندگان مجلس از جمله بذرپاش، فلاحت‌پیشه و… همگی امکان تدریس و یا عضویت هیئت علمی را در این دانشگاه یافتند. به این گروه می‌توان اسامی متعدد دانشجویان فوق لیسانس و دکتری را افزود که به همین ترتیب جدیداً وارد دانشگاه علامه شدند.

شریعتی برای ارتباط با نیروی انتظامی، بورس ویژه‌ای در دوره دکتری برای کسانی که از طرف آن نیرو معرفی می‌شوند در نظر گرفت. وی علارغم مخالفت گروه مربوطه مبنی بر عدم صلاحیت آنان پس از مصاحبه، آنها را وارد دوره دکتری نمود.

نگاهی به آخرین لیست استخدامی شریعتی نشان می‌دهد که وی به همه مراکز قدرت باج می‌دهد تا رابطه مستحکمی با آنها برقرار نموده و در مواقع لزوم از آنها استفاده کند.

ششمین تاکتیک: تحقیر، توهین و تفکیک

آقای شریعتی برای آنکه دیکتاتوری خود را تثبیت کند تحقیر، توهین و تفکیک را مؤثرترین ابزارهای رسیدن به چنین هدفی می‌داند. شریعتی از هر ۳ ابزار مذکور به وفور استفاده کرده است. به عنوان مثال،‌ وی اصولاً با ادبیات سربالا،‌ توهین‌آموز و تحقیرکننده و رکیک با دیگران سخن می‌گوید. کاش نه فقط دانشجویان، بلکه حتی رؤسا و معاونان آموزشی ـ پژوهشی دانشکدهها و در رأس همه آنان آقای دکتر عبدالله شفیع‌آبادی و دکتر فریبرز درتاج، معاونان آموزشی و پژوهشی دانشگاه، جرأت آن را داشتند بیان کنند شریعتی چگونه همانند یک کودک بر سر آنان فریاد می‌کشد و آنان را با الفاظ رکیک خطاب می‌کند.

اولین اقدام او برای تحقیر دختران و پسران دانشجو از طریق تعبیه درهای ورود و خروج جداگانه صورت گرفت. برای این منظور، متصدیان مرد و زن به عنوان نگهبانان ورودیها تمامیت وجودی واردشوندگان به خصوص دختران را زیر نگاه خود اسکن نموده از نوک ناخن تا فرق سر آنان را تحت پایش و کنترل خود قرار می‌دهند. بسیاری از دانشجویان و ارباب رجوع علارغم طی مسیر طولانی جهت ورود به دانشگاه اجازه ورود پیدا نمی‌کنند و برخی دیگر با اعصابی خرد و شخصیتی تحقیرشده وارد فضای دانشگاه می‌شوند. شریعتی در مصاحبه با روزنامه کیهان درختکاری در فضای دانشگاه را مایه نشاط دانشگاه می‌داند. اما آیا واقعاً نمی‌داند در ورودی دانشگاه چگونه هویت و حیثیت دانشجویان لگدمال می‌شود؟

تفکیک جنسیتی دانشجویان ابزار دیگر شریعتی برای تسلط بر دانشگاه و دانشجویان است. بعید است نامبرده این اقدام را فقط برای اسلامی کردن دانشگاه انجام داده باشد. چون دانشجویان دختر و پسر قبل و بعد از کلاس در راهروهای دانشکده‌ها و فضاهای عمومی با یکدیگر گفتگو می‌کنند و صرفاً در کلاسهای مجزا می‌نشینند. تحقیر ناشی از تفکیک جنسیتی و اعمال حداکثر تسلط و سیطره شریعتی بر اساتید و دانشجویان در نتیجه چنین تحقیر و تفکیکی با وجود مشکلات متعدد آموزشی و بار مالی فراوانی که این اقدام بر دانشگاه تحمیل کرد،‌ هدف اصلی شریعتی بوده است.

هفتمین تاکتیک: از بین بردن استقلال دانشکده‌ها و گروههای علمی

خوب است رؤسای محترم دانشکده‌ها این جرأت را داشته باشند و اعلام کنند چگونه آقای شریعتی در یک تکه کاغذ، استادی را به آنها معرفی می‌کند با این عبارت: «حامل نامه مورد تأیید است. برای ایشان کلاس بگذارید تا هیئت علمی شود.» این عبارت و عباراتی مشابه آن برای رؤسای دانشکده‌ها کاملاً آشناست. او گروههای علمی را در حد تعیین درس و حذف و اضافه آن و در واقع به صورت کارمندان جزء آموزش و اداری تقلیل داده و تا حد ممکن انتصاب مدیران گروهها را بدون حکم انجام می‌دهد. در ۲ سال گذشته بیش از ۱۰ مدیر گروه فاقد حکم مدیریت بوده و صرفاً «به فرموده» مدیریت می‌کردند.

هشتمین تاکتیک: از بین بردن فضای گفتگو و بحث علمی

آقای شریعتی با هر گونه تجمعی مخالف است. خوب است شریعتی توضیح دهد در طول ۸ سال گذشته در مجموعه دانشگاه علامه چند سمینار علمی و پژوهشی برگزار شده است. امروزه دانشکده‌های دانشگاه علامه بیش از هر چیز به دبیرستان شبیه‌اند تا دانشکده. در این به اصطلاح دانشکده‌ها، دانشجویان در همان فضای امنیتی ـ تفکیکی حضور به هم می‌رسانند؛ در کلاس بدون جرأت پرسیدن، مستمع محض‌اند و سپس از دانشگاه خارج می‌شوند. نگاهی به اظهار نظر دانشجویان در ذیل خبرهای اخیر مربوط به آقای شریعتی نشان می‌دهد چگونه اکثریت دانشجویان برای اتمام تحصیل و خروج از وضعیت تحقیرآمیز فعلی لحظه‌شماری می‌کنند.

تعداد سمینارهای علمی ــ پژوهشی برگزار شده در هر کدام از دانشکده‌های مختلف دانشگاه علامه به زحمت در طول این ۸ سال به تعداد انگشتان یک دست می‌‌رسد.

سخن پایانی

خوب است آقای شریعتی برای یک بار هم که شده صداقت و راستگویی را پیشه کند و توضیح دهد چگونه دختر خود را وارد دوره‌‌های کارشناسی ارشد و دکتری حقوق بین‌الملل در دانشگاههای تربیت مدرس و شهید بهشتی نموده است. چگونه برای ایشان در درسهای مختلف که توانایی گذراندن آنها را نداشته نمره گرفته است. برای مثال برای نمره گرفتن در درس متون حقوقی‌اش چه قشقرقی برای وی به پا کرده است و چگونه وی را به عضویت هیئت علمی در آورده است. کاش استادان دانشکده‌های مذکور این جرأت و جسارت را داشتند تا از تماسها و لابیهای متعدد شریعتی و فشارهای زایدالوصف ایشان به نفع دخترشان نیز سخن بگویند.

آخرین نکته اینکه آقای صدرالدین شریعتی برای بقای خودش اساتید دانشگاه را متهم به فساد می‌کند، دانشجویان را در معرض فساد می‌انگارد و دانشگاه را منبع فساد تلقی می‌کند. این همه تلقی فسادآلود از همه کس و همه چیز، آیا ناشی از ذهنیت سالم و شخصیتی عاری از فساد است؟ یا چنانکه در این نوشته فقط بخش بسیار کوچکی از شیوه ریاست فسادآمیز و دیکتاتورمآبانه وی توصیف گردید، وی همه را به کیش خود می‌پندارد؟

امضا: محفوظ (یکی از اساتید دانشگاه علامه طباطبایی)