پدیده ای به نام داعش چرا و چگونه ساخته شد؟

0
207

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

بدون این که در تله توهم توطئه بیافتیم یا دچار دروغ گویی ها و بهتان های رژیم های توتالیتر به سایرین در جهان شویم، داعش را به مثابه پدیده ای نوظهور که نیاز به شناسایی دارد و همین طور واقعیتی که در سیر تاریخ اش دچار تحولات خواسته و دگردیسی های ناخواسته می شود، باید ارزیالبی کرد.

داعش طی جنگ های داخلی سوریه به مثابه یک واقعیت موجود و موثر شکل گرفت و ظهور کرد، چه خوشمان بیاید، چه نیاید. اما چرا و تفاوت اش با سایر گروه های تندروی اسلام گرا و ترویست های تکفیری در چیست؟ برای پاسخ به این پرسش نیاز است تا نخست مسأله ای را که داعش برای خلق آن به وجود آمد، بشناسیم. درست خواندید؛ داعش توسط نهادهای امنیتی برخی از کشورها شکل گرفت و هدایت شد.

مسأله ای که موجب خلق داعش توسط تیم های حرفه ای تعدادی از نهادهای امنیتی شد، “مشکل القاعده در جهان بود”. الفاعده و ساختار رهبری و حتی سازمان سلول های مستقل آن مدت هاست که در جهان از هم پاشیده شده است، اما مشکل آنجاست که آن مرده نه تنها انگار نفس می کشد، که حتی به گروه های تروریستی و ایدئولوژیک سراسر جهان از دور جان و نیرو می دهد! گروه های تروریستی که هیچ ارتباط سازمانی با القاعده ندارند، اما آن را بسان اسطوره معنوی شان حفظ کرده و در خود بازتولید می کنند. حالا نابودی چنین سازمانی با چنان هویتی بسیار سخت تر از نابودی فیزیکی است و تا زمانی که آن در اذهان تروریست های بالقوه ای که هر آن ممکن است، فعال شوند، بازتولید می شود، شکست اش باید به همان میزان حساب شده تر باشد.

از میان سناریوهای طراحان و استراتژیست های سازمان های امنیتی تعدادی از کشورها تأسیس یک گروه تروریستی که بتواند جایگزین القاعده شود و هم فرمان آن در دست مأموران امنیتی کشورهای مذکور که رهبران این سازمان تروریستی را تشکیل می دهند، باشد به طوری که امکان هیچ گونه عملیات خطرناک برای کشورهای هدف را نداشته باشند و تنها به کشورهای رقیب حمله برند، بهترین نشان داد و برگزیده شد.

اما چنین جایگزینی اصلاً راحت نبود و می بایست با حسابگری هایی صورت گیرد. نخستین مشکل آن بود که هیچ سازمان تروریستی نوظهوری توان رقابت با القاعدده ای را که عملیات تروریستی یازده سپتامبر را انجام داد و چنان سر و صدایی را در جهان برانگیخت و چنان وحشتی را در دل میلیون ها انسان از ترویست ها انداخت و همزمان از تندروترین و بی رحم ترین سازمان های تروریستی جهان نیز بود، به این راحتی ها بگیرد. پس می بایست این سازمان در دل القاعده شکل بگیرد و به مثابه بخشی از آن مشروعیت اش را نیز از آن کسب کند، سپس در مقطعی از آن انشعاب کند و در حالی که القاعده در دنیا عقیم است و توان هیچ عملیات تروریستی را ندارد، آن سازمان مدام عملیات تروریستی موفق در جهان انجام دهد و از آن طریق گوش ها و توجه ها را به سوی خود جلب کند و چون گردابی تمام تروریست های سراسر دنیا را به جای القاعده به سوی خود بکشد؛ آن گاه دیگر کار تمام است: یک گروه تروریستی تندرو، جذاب برای تروریست ها و بی خطر برای برخی از کشورها داریم که توسط مأموران امنیتی کشورهای مزبور هدایت و کنترل مداوم می شود و القاعده را نیز از دور خارج می سازد. پروژه در سطح طراحی حساب شده و عالی بود، ولی نه همواره به خصوص وقتی قرار بود که برخی از عملیات تروریستی موفق توسط این گروه در خاورمیانه پیاده شود و قوانین تند شریعت و حتی بربریت قرن های پیش در مناطق تحت کنترل شان اعمال گردد تا بسان وحشی ترین سازمان تروریستی جهان همچنان برای تروریست ها و اسلام گرایان جذاب و اسطوره ای باشد. پس داعش ظهور کرد و رشد و گسترش یافت و همان طور که می بینید، از دل القاعده برخاست، از آن منشعب شد، همان القاعده را منزوی ساخت و هم جانشین آن شد و حالا با اعلام خلافت اسلامی می خواهد بر جذابیت و اعتبارش نزد گروه های هدف بیافزاید.

اما بازی هنوز تمام نشده بود و داعش نیز چون هر پدیده نوظهور دیگری می توانست طی تاریخ اش و وقایع مختلف منطقه متحول شود و به سمت و سوی مختلفی منحرف یا کشیده شود. پس رقابت کشورهای منطقه ای برای نفوذ و هدایت داعش به سمت اهداف خود و بر علیه اهداف را در منطقه و طی جنگ داخلی سوریه شکل گرفت و گسترش یافت. چیزی نگذاشت که با کشته شده فرماندهان سابق داعش و جانشینی مأموران نفوذی و دوره دیده کشورهای فوق، چند داعش در سوریه دگردیسی یافتند و پدیدار شدند. داعشی که تنها بر علیه کردها می جنگد. داعشی که بر علیه اسد و حامیانش می جنگد و خلاصه داعشی که با نفوذ مأموران امنیتی حزب بعث سوریه و عراق شکل گرفت و نه تنها بر علیه اسد و متحدانش نمی جنگد که با مزوران اسد در جنگ با مبارزان سوری همکاری کرده و اخیراً نفت نیز به رژیم اسد می فروشد. اما بازی هنوز تمام نشده بود.

مأموران بعثی که مالکی به سفارش سپاه قدس ایران از زندان آزاد کرد و در درون گروهی از داعش نفوذ داد، در ازای آزادی قول همکاری دادند و ابتا نیز واقعاً با آنان بر علیه انقلابیون سوری مشارکت کردند. ولی چیزی نگذشت که با قتل تعدادی از فرماندهان قدیمی داعش و جایگزینی بعثی های عراقی به جایشان و وقتی کاملاً بر گروه شان مسلط شدند، جهت مبارزه را به سوی عراق –یعنی موطن شان- تغییر زاویه دادند. این همکاری در ابتدا به شکلی محدود در مناطق مرزی با عشایر به شدت ناراضی صورت می گرفت. اما چیزی نگذشت که فرمانی صادر شد که بسیار جذاب و وسوسه انگیز می نمود. داعش در جنگ فرسایشی سوریه تحلیل می رفت و پیروزی قابل ملاظه ای نداشت، ولی بنا بر دستوری که –مشخصاً توسط من- به عشایر صادر شد، آنان به داعش پیشنهاد دادند تا در ازای پایبندی به شروطی آنان می توانند به عراق بیایند و با پشتیبانی سنی های ناراضی جهادشان را در آنجا پیگیری کنند. تنها باید قول می دادند که به مردم عادی و غیرنظامیان کاری نداشته باشند، عملیات انتحاری و ترورهای کور صورت ندهند و حکومت هر سرزمین عراقی آزاد شده را نیز به عراقیان بسپارند. چنین نیز شد و حالا اسد، مالکی و سپاه قدس ایران را می توانید ببینید که چگونه در عراق و سوریه در تله خودشان افتادند. حتی در کابوس های شان نیز تصور نمی کردند که توسط گروه یعثی های آزاد شده و نفوذ داده شده توسط خودشان، نه تنها قربانی شوند که کشوری به وسعت و اهمیت عراق را در ازای این شیطنت شان از دست دهند.
داعش نیز که با عشایر و سنی های عراقی همکاری می کرد و حکومت محلی را به آنان سپرده آن را منافی خلافت اسلامی اش نمی دید و هر حکومتی را که با وی همکاری کند و اصطلاحاً با آنان بیعت کند، در زمره خلافت خود می بیند و به همین خاطر با آن که در هیچ یک از مناطق آزاد شده عراق داعشی ها حکومت نمی کنند و عشایر و سنی های ناراضی و نیروهای بعثی سابق اند که کنترل را در دست دارند، ولی داعش تمام آن منطقه را با همان بیعت جزو خلافت اسلامی می پندارد و اعلام می کند. این عبارت طعمه لذیذ و فریبنده ای برای تروریست ها و اسلام گرایانی است که سودای خلافت اسلامی در سر دارند و در ازای این برچسب حاضرند هم سایر اسلام گرایان آدمکش منطقه را قلع و قمع کنند، هم کار حمله و فرماندهی عملیات در عراق را برعهده داشته باشند و هم رژیم دست نشانده ملاهای ایران در عراق را به فلاکتی که می بینید، بیافکنند و هم همچون کف روی آب به موقع از صحنه کنار روند.

مقاله قبلیظریف اصل ماجرا را لو داد!
مقاله بعدیآیا در خاورمیانه یک بشار اسد دیگری ظاهر می شود؟!
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.