وقتی یکی می رود و یکی دیگر می آید، چه پیش خواهد آمد؟!

0
141

به زودی تا چند روز دیگر، کار تسویه حساب دولت قبلی رژیم آخوندی با دولتی که بر سر کار خواهد آمد به پایان می رسد؛ پس از به اتمام رسیدن این ضرورت، جا بجائی رؤسای کنونی و بعدی دولت نیز انجام می گیرد؛ بدین معنا که باید یکی برود تا یکی دیگر برای تصدی این منصب، به کاخ ریاست جمهوری اسلامی وارد بشود.

نو و کهنه شدن هر چه که در این جهان پهناور وجود دارد؛ یکی از سنّت های همیشگی این روزگار است. در این تغییر و تحول، اگر بد برود و خوب یا خوبتر به جایش بیاید، جا بجائی مثبتی به ثمر می رسد. ولی اگر بد برود و شخصی بدتر جایگزین وی گردد؛ نه آنکه تغییری منفی و زیانبار شکل گرفته؛ بلکه واقعیت تلخی را بیان می کند، که بستگی مستقیم به چگونگی شرایط زندگی کسانی دارد، که بخش وسیعی از این تحول، بر روی زندگی فردی و اجتماعی آنها نیز تأثیر فراوانی خواهد داشت!

خوشبختانه مصیبتی به نام محمود احمدی نژاد و مدیریت ابلهانه دولت بی کفایت او به پایان می رسد و باید برود. اما متأسفانه یا بدبختانه، فردی جایگزین وی گردیده، که از بعضی جهات هم سان و هم پایه احمدی نژاد می باشد؛ و در مواردی دیگر، موجب خواهد شد تا روی احمدی نژاد و اعضای کابینه اش نزد دیگران سپید گردد. اگرچه که این نابکاران همگی شان، چنان در محضر ملت شریف ایران روی شان سیاه است؛ که با هیچ حیله و نیرنگی موفق به سپید نمودن آن نخواهند شد!

به یاد می آورم که در سال 1384 خورشیدی، برابر با سال 2005 میلادی، در یادداشتی که جهت منتشر شدن در سایت ” خانه پناهجو” نوشته بودم؛ در آن خاطر نشان کردم که این فرد( احمدی نژاد) نیامده است، بلکه او را آورده اند، تا از بلاهت اش برای رساندن خودشان به مطامع شخصی خویش بهره برداری های اقتصادی و سیاسی بکنند. چند تن از دوستان این تفسیر را اغراق گونه تلقی نموده بودند؛ اما اکنون پس از هشت سال که از آن جریان می گذرد؛ دستگیر همگان شده ، که آن سخن بی پایه و اساس نبوده است. چنانچه همگی ما در جریان هستیم، می دانیم که در این دو دوره از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، چه کاستی هائی در ساختار اقتصادی مملکت به وجود آمده؛ و چگونه این مردک دست نشانده سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، و در نتیجه بهره وران وابسته به سپاه که در بیت رهبری حضور دائمی دارند؛ هست و نیست مردم میهن ما را، به تاراج این جنایت پیشگان داده؛ و اکنون که با رئیس جمهور جدید، در حال بررسی آماری عملکردهای دولت های نهم و دهم هستند؛ حتی نمی توانند که یک مورد مثبت، از لابلای پرونده کارنامه هشت ساله او را به دیگران ارائه بدهند!

این کوتوله سیاسی، هر چه که بود و هست باید برود. و شیخ حسن روحانی هم، با کوله باری سنگین از نتایج منفی و زیانبار تصمیمات نابجا، و عملکردهای ناصحیح دو دولت نالایق و بی کفایت محمود احمدی نژاد، به درون کاخ ریاست جمهوری در پاستور می رود؛ که تا یکی یکی اجزای آن محموله سنگین را، از روی شانه هایش به زمین بگذارد. اما چگونگی سبک گردانیدن بار عظیم مشکلات اقتصادی در کشور، به خاطر حجم زیاد آن، موردی نیست که آقای رئیس جمهور، با همه فربهی و تناوری اندام آخوندی ایشان، بتواند یک تنه از عهده آن بربیاید!

یکی از دلایل عدم توفیق حسن روحانی در این خصوص، مخالفان سرسخت وی در میان دیگر گروههای موجود در جمهوری اسلامی هستند؛ که اگر روحانی بعضی از ایشان را، در کابینه خودش جای ندهد؛ رفتار بسیار شدیدتری از آنچه که با احمدی نژاد می نمودند؛ با وی خواهند داشت. به اضافه آنکه احمدی نژاد فردی سویل و غیر روحانی بود، اما آقای فریدون ملقب به حسن روحانی، در کسوت شیخ های معمم روضه خوانهائی است؛ که توقع مردم کشور از او چندین برابر انتظاری است که از احمدی نژاد داشتند!

 cyo6uzu8c6z4yifg82u6

تنها ویژگی حسن روحانی نسبت به محمود احمدی نژاد، این است که ایشان، در هنگام گذراندن دوره دانشجوئی خویش در مجمع الجزایر بریتانیای کبیر، رابطه دوستانه و صمیمانه ای با آقای ” جک استراو ” به وجود آورده؛ و در شرایط کنونی می تواند بر روی این رابطه سیاسی حساب بکند؛ و با امید به یاری های پنهانی این کهنه کار سیاست در قاره اروپا، بتواند بر برخی از مشکلاتی که به دولت وی به ارث رسیده است فائق گردد!

اما ایشان دارای نقطه ضعف هائی نیز هست؛ که مهمترین آنها این است که سید علی خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب، کمترین بهائی به روحانی نمی دهد؛ خامنه ای با علم به اینکه یکی از وعده های سرخرمنی حسن روحانی، به پایان رساندن حصر خانگی میر حسین موسوی و مهدی کروبی بود؛ در آخرین سخنرانی خویش، با شدت و حدت بسیار، بدون نام بردن از موسوی و کروبی، به ایشان هشدار داد؛ که اگر می خواهند دوباره فعالیت های اجتماعی داشته باشند؟ به خاطر آن قشون کشی که در سال 88 در خیابانها نمودند؛ باید از مردم ایران عذرخواهی بکنند. البته از سوئی دیگر، علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی هم، چنانچه که به در بگوید تا دیوار بشنود؛ در مصاحبه ای مطرح نموده، که اگر قرار باشد اصلاح طلبان از ملت ایران عذرخواهی بکنند؟ احمدی نژاد هم که یک سر قضیه بوده و آن بلوای 88 و موضوع تقلب در انتخابات، به دلیل به ریاست جمهوری رسیدن وی به وجود آمده بود؛ باید از ملت ایران در این رابطه عذرخواهی بکند. اگر از زاویه ای دیگر به این سخن علی مطهری نگاه بکنیم، به این نتیجه می رسیم، خود رهبر که در آن سال، از احمدی نژاد پشتیبانی نموده بود؛ در به وجود آمدن آن قشون کشی طرفداران موسوی و کروبی به درون خیابانها تقصیرکار می باشد؛ و باید در پیشگاه ملت ایران از ایشان پوزش بخواهد!

تابستان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

 

 

 

مقاله قبلیصلح پيروزي براي همه طرف ها؛ موفقيت در مأموريت غيرممكن براي صلح فلسطين و اسرائيل
مقاله بعدیمراسمی که برگزار نشد: یادبود مظلومانه کوهنوردان ایرانی در میدان دربند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.