وضعیت حقوق بشر در ایران، پس از ریاست جمهوری حسن روحانی!

0
165

بیست و سه تن از سناتورهای آمریکا، در نامه ای سرگشاده به پرزیدنت اوباما، مدعی وخیم تر شدن وضعیت حقوق بشر در ایران، از زمان روی کار آمدن حسن روحانی هستند. این سناتورها خواستار رسیدگی به شرایط حقوق بشر در ایران، و مطرح شدن این مورد با نمایندگان مذاکره کننده از سوی جمهوری اسلامی، در جلسات گفتگوهای اخیر ایشان با 1+5 شده اند. دولت آمریکا همواره برای مقابله با مخالفان خود در سراسر جهان، بیش و پیش از هر مورد دیگری، به چگونگی وضعیت حقوق بشر در آن کشورها توجه دارد. ولی اینبار، چه این سناتورها چنین نامه ای را می دادند و چه نه؟ چه این پیشنهاد را مطرح می نمودند و چه نه؟ اوضاع وخیم حقوق بشری در ایران، به ویژه از پس از روی کار آمدن شیخک حراف حسن روحانی، که بیشتر از همیشه حادتر شده، و نگرانی سازمانهای مدافع حقوق همه انسانهای سراسر کره زمین را موجب گشته است؛ چه تفاوتی با این مورد در زمان دولت های پیشین این حکومت جنایتکار دارد؛ که این بیس و سه سناتور را چنین مضطرب ساخته است؟!

سناتور جمهوریخواه مارک کرک، و سناتور ران وایدن از حزب دموکرات آمریکا، در نامه با امضای خودشان و بیست و یک تن دیگر از سناتورهای ایالات متحده آمریکا به باراک اوباما، نسبت به وضعیت حقوق بشر، و نقض ادامه دار آن در ایران، ابراز نگرانی زیادی کرده اند؛ و خواستار مطرح شدن این مورد در گفتگوهای هسته ای پنج به علاوه یک با ایران شده اند!

موضوع نقض گسترده حقوق بشر در ایران، سالهاست که مورد انتقاد شدید کشورهای غربی و مجامع بین المللی قرار می گیرد. و سازمان ملل متحد نیز، با تعیین کردن یک گزارشگر ویژه، ضمن ارائه گزارش از موارد مختلف نقض گسترده حقوق بشر توسط حکومت جمهوری اسلامی در ایران، در تلاش است که زمینه گفتگو با مقامات جمهوری اسلامی در ایران را در این مورد افزایش بدهد!

سناتور جمهوریخواه مارک کرک با بیان این که حدود یک سال است که حسن روحانی رئیس جمهوری ایران شده؛ و وضعیت نقض فاحش حقوق بشر در ایران، بدون هیچ نشانه ای از بهبود حقوق مردم ایران ادامه دارد می گوید: ” ایرانی ها به طور فزاینده ای مورد آزار و اذیت قرار می گیرند؛ و تنها به خاطر ابراز عقایدشان زندانی می شوند. ” !

سناتور وایدن هم با اشاره به زیر پا گذاشته شدن حقوق مردم ایران، و مورد اذیت و آزار قرار گرفتن اقلیت ها توسط حکومت کنونی در ایران، در این نامه می گوید؛ گفتگوهای جاری هسته ای با ایران، فرصتی مناسب و منحصر به فرد، برای ایالات متحده است؛ تا بحث احترام به حقوق بنیادی انسان ها در ایران و در سراسر جهان را مطرح کند!

مسؤلان جمهوری اسلامی، و مقامات ارشد قوه قضائیه آن، تا کنون با درخواست احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، برای ورود او به ایران موافقت نکرده اند. و کشورهای غربی را متهم می کنند؛ که از موضوع حقوق بشر، برای اهداف سیاسی خود استفاده می نمایند!

مسؤلان حکومت آخوندی همواره اعلام کرده اند؛ که با مطرح شدن هر موردی غیر از موضوع هسته ای در گفتگوهای جاری با شش قدرت جهانی مخالف است. و مطرح شدن موضوع های غیرمرتبط را ” بهانه جوئی ” طرف مقابل، برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات اتمی می داند!

همه روزه 9 تن از هم میهنان ما، فقط به خاطر مسأله اعتیاد جان خودشان را از دست می دهند. هنوز از رسوائی اخیر جمهوری جور و جهل و جنون و جنایت، و سرکردگان این رژیم ضد بشری، که در جریان حمله نیروهای گارد ویژه بازدید از بند 350 زندان اوین، که زندانیان این بند را مورد حملات شدید وحشیانه خود قرار داده اند چیزی نمی گذرد. همین امروز( جمعه سوم خرداد 1393 ) احمدرضا رادان، جانشین فرماندهی نیروی انتظامی درایران، در گفتگو با خبرگزاری مهر، با بیان این که هیچکس نمی تواند اجرای طرح امنیت اخلاقی را، با فرمان یا دستور تعطیل کند گفت: ” زمان پایان اجرای این طرح، هنگامی است که وضعیت حجاب در کشور مطلوب شود!

سه مورد بالا فثط نمونه هائی از عدم اجرای مبانی بنیادی حقوق بشر در ایران اشغال شده است. مشابه این موارد، و گاهی خیلی بدتر از اینها، سی و پنج سال است که در کشور ملازده ی ما رخ می دهند. آنوقت 23 سناتور کشور ایالات متحده آمریکا، تازه از خواب برخاسته و می خواهند که به ناقضان حقوق بشر در ایران اعتراض بکنند. به طور حتم، اکنون هم به دلائلی دست به این کار می زنند؛ که منافع خودشان به خطر افتاده باشد. آنچه که برای آنها هیچ تفاوتی ندارد؛ مردم ایران و مسأله ضایع شدن همه حقوق انسانی ایشان است!

محترم مومنی

مقاله قبلیسومين همكاري سينمايي «جنيفر لارنس» و «ديويد اُراسل»
مقاله بعدیتحليلي بر رازهاي شكست اصلاح طلبان؛ ثمره والاس رقصيدن پنهانی با شيطان!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.