واژه ای که تا چهل و دو سال پیش کم تر می شناختیم! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
212

به قول یکی از تمثیل های زیبای زبان شیرین پارسی: « همه چیز را همگان دانند » ؛ به درستی که چنین است؛ و خیلی از ما، هنوز معانی بسیاری از واژه هائی را، که در محاورات روزانه میان همگی مان رد و بدل میشوند را نمی شناسیم. از جمله این ناشناخته ها، کلمه « رانت » و عبارت « رانت خواری » است؛ که به دلیل حضور حاکمیت فاسد و پلید رژیم دزد و قدرت پرست آخوندی در گشورمان، امروزه کاربرد زیادی در میان تحلیلگران مسائل اقتصادی، و منتقدان موضوعات سیاسی یافته است!

« رانت و رانت خواری » تا پیش از ظهور حکومت ننگین ملاهای حاکم بر ایران، حتی به صورت اندک نیز به کار گرفته نمی شدند. اما اکنون که سران این حاکمیت فاسد و جنایت پیشه و مزدوران آنها، در راس امور در ایران قرار گرفته اند. این امر نیز، در میان بخشی از هم میهنان دیارمان، حتی مردمان عادی در کشور، هم رایج گشته و هم کاربرد بیشتری یافته است!

« رانت » در اقتصاد، عبارت از هرگونه پرداخت به مالک یا تولید کننده است؛ که مازاد بر هزینه مورد نیاز، به اضافه سود مربوطه، برای آوردن آن به چرخه تولید باشد. به عنوان مثال: به دلیل محدودیت های ساختاری برخی منابع مانند زمین، عرضه آنها به شدت غیر کششی بوده، و با افزایش بهای آن، امکان افزایش عرضه آنها در کوتاه مدت و بلند مدت نیز وجود ندارد. در نتیجه، افزایش درخواست، منجر به افزایش بها و درآمد دارنده منابع یا تولید کننده کالا می شود!

در ادبیات سیاسی، امتیاز یا شرایط مخصوصی برای تولید کننده خاصی در نطر گرفته می شود؛ که دیگران نمی توانند از آن بهره مند بشوند. عرضه آن محصول محدود خواهد بود؛ و در نتیجه افزایش تقاضا، قیمت ها نیز افزایش یافته، و رانت اقتصادی را نصیب آن تولید کننده می نماید!

در علم اقتصاد رانت درآمدی است؛ که بدون تلاش به دست می آید. این امور در میان رانت خوارها، با استفاده از نفوذ سیاسی و اقتصادی آنها صورت می گیرند. ایشان، یا از طریق آشنایانی که صاحب این نفوذ هستند. به صورت غیر قانونی به منابع مالی دست پیدا می کنند؛ و به کسب ثروت بی حد و اندازه برای خودشان می پردازند!

رانت خواری پدیده ای است؛ که آسیب های فراوان اجتماعی و اقتصادی زیادی، برای کشورها به وجود می آورد. به نظر اقتصاددانان، درآمدهائی که خارج از فعالیت های مولد اقتصادی، و با بهره گیری از قدرت و نفوذ سیاسی و اقتصادی صورت می پذیرند. همیشه به عنوان آفتی برای نظام اقتصادی هر کشوری محسوب می شوند. که مصداق بارز این کلام، همان « رانت و رانت خواری » است!

به گزارش « شفافیت بین الملل » ایران در سال ۲۰۱۳ میلادی، به لحاظ عدم شفافیت و فساد سیاسی و اقتصادی و اداری، و عدم اطلاع رسانی در مورد آن، از بین صد و هفتاد و هفت کشور، مقام صد و چهل و چهارمین را به خودش اختصاص داده است. اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در ایران، و اختلاس شش میلیارد دلاری ایشان، از نمونه های شناخته شده رانت و رانت خواری در میان تولید کنندگان در ایران است!

مرکز مطالعات لیبرالیسم هم، در گزارش های هفتگی خود، در راستای شفافیت برای اقتصاد ایران، به بررسی رانت در این کشور پرداخته است !

رانت و رانت خواری دارای انواع متعددی هستند. کسانی که به این امور اشتغال دارند؛ با توسل به عوامل اقتصادی مثل سیاست، از جمله افراد یاد شده در بالا می باشند؛ که می توان آنها را، با به کار گرفتن عبارت « دولت رانت خوار » در چرخه مسائل اقتصادی، و نیز موارد سیاسی کشور دانست؛ که در موقعیت های مربوط به این دو موضوع، همواره رانت و رانت خواری را مورد استفاده خویش قرار می دهند!

رانت خوارای با توسل به عوامل سیاسی و اقتصادی: این نوع رانت و رانت خواری، ناشی از عوامل اقتصادی، مثل سیاست های حمایتی، کنترل قیمت ها، نحوه توزیع بودجه و اعتبارات دولتی، و محدودیت های بازرگانی(رانت اقتصادی) هستند؛ که بیشتر بهره برداران آن، به ویژه در ایران کنونی، خود دولتمردان رژیم منحط آخوندی در کشورمان می باشند؛ که گوئی هدف شان از حضور در ارکان سیاسی و اداری مملکت، جز بهره برداری های اقتصادی برای خودشان و وابستگان و مزدوران شان در عرصه این حاکمیت فاسد نبوده و نیست !

هرگونه اهمالی که تا کنون، در باره حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مردم ایران وجود داشته و دارند. ناشی از زیاده طلبی های این حکومت فاشیستی، و دولتمردان دزد و فاسد و سودجوی آن بوده و هستند؛ که در نتیجه عدم توجه شان به چگونگی شرایط زندگی مردم این سرزمین آخوندزده،  با همه ثروتی که در کل این کهندیار وجود دارد. همواره در طول چهار دهه اخیر، جز تیره روزی و ناکامی و تنگدستی نصیب شان نگشته است!

اما این دغلکاران و دزدان حکومتی و دولتی، بسیار رندانه و حیله گرانه، مواردی در کشور پدید آورده اند؛ که به وسیله آنها توانسته اند. چنان سر مردم را به اینگونه سرگرمی های روزانه مشغول نمایند؛ تا خودشان با همه انتقادهائی که همین مردم ار ایشان دارند. با خیال راحت و بدون کم ترین دغدغه ای، به کلاشی ها و دزدی های میلیاردی و انواع دیگری از سودجوئی های مفسدانه شان بپردازند!

چند سالی است که در خارج از مرزهای ایرانزمین، تعدادی از رسانه های دیداری و شنیداری پارسی زبان به وجود آمده اند؛ که به دستور آنانی که مخارج کلی ایشان را بر عهده دارند( خود حکومت و دولت آخوندی) ؛ به تولید و پخش برنامه های سیاسی منتقدانه از رژیم ملاها در ایران اشتغال دارند. تا به این وسیله، سر شنوندگان و بینندگان برنامه های خودشان را، به موضوعاتی گرم کنند؛ که ظاهر آنها انتقاد از کم کاری های حکومت منفور آخوندی، و دولتمردان دروغپرداز و نابخرد و فاسد اسلامی باشد. تا با چنین حیله هائی، همه انرژی مردمی که معترضانه جهت انتقاد از حکومت و دولت به میدان می آیند؛ و یا با ارسال فیلم های معترضانه شان به چنین رسانه هائی، انرژی شان تخلیه بشود؛ تا از شدت خستگی نتوانند. برای سرنگونی اشغالگران میهن شان، به همراه یکدیگر و برای دست یافتن به نتیجه ای امید بخش، از جا برخیزند و سرنگونی حکومت ننگین و بی اعتبار آخوندها در کشورشان را به ثمر برسانند!

مقاله قبلیکشف پیکر بانوی دوره اشکانیان در بهشهر
مقاله بعدیانتقاد مهدی نصیری، مدیر روزنامه‌ کیهان در آغاز دهه ۷۰ در مورد حجاب
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.