همدستی و تبانی گرگها علیه کردها! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
223

طوایف گوناگون کردها در چهار کشور جهان(ایران، ترکیه، سوریه و عراق)، هزاران سال است که با زبان و فرهنگ مشابهی نسبت به همدیگر، در مناطق کردنشین این چهار سرزمین زندگی می کنند. هرچند که اصالتا همگی شان ایرانی الاصل هستند؛ و طی چند هزار سال گذشته، به دلائلی تاریخی و به علت وضعیت جوی و آب و هوائی و یا سیاسی، در سه کشور ترکیه و سوریه و عراق نیز ساکن گشته اند. اما آنچه که مسلم است، اقوام کرد در سراسر دنیا، خویشاوندی قومی و فرهنگی با یکدیگر دارند.

واژه ” کرد ” را در گذشته ” کورد” نیز می نوشته اند؛ اما اعراب به ایشان ” کورت ” می گفتند. ” کوردئو” در زمان مادها در کشورمان، نام منطقه ای در ایران باستان بوده، و جمع این واژه ” کوردئون ” است. معنای بسیار جالبی هم داشته، چون در آن دوران، ” کورد ” به طوایفی می گفتند که نه عرب و نه عجم بوده اند(تاریخ ابن خلودن) است. اما به تدریج کردهای ایرانی در دوران اشکانیان، نام ” عجم ” را که عربها بر روی ایران و شهروندان آن گذاشته بودند؛ و به معنای ” لال ” می باشد را حذف نمودند؛ و ایران آریائی را جایگزین آن کردند. عربها از آن باب به ایرانی ها عجم می گفتند و برخی شان هنوز هم می گویند؛ چون که حروف الفبای زبان ایرانیان(پارسی)، دارای علامت های = اعراب به کسر ع مانند ” فتحه و کسره و ضمه و تنوین و سکون ” ، در بالا و پائین و دوبر واژه های پارسی موجود نیست. از اینرو، زبان خودشان را گویا، و زبان ایرانیان را ناگویا= عجم می نامیدند. کوردها در طول قرن های گذشته، در بخش هائی از جنوب شرقی کشورهای آذربایجان و ارمنستان کنونی، که در آن زمان در سرزمین ایران قرار داشتند نیز ساکن بوده اند. در ” کوردئون ” که نام مکانی درایران در عهد باستان بوده است؛ به دلیل نزدیک بودن با کشورهای ترکیه و عراق، محل رفت و آمدهای ساکنان این سه سرزمین بوده است. کم کم در طول زمان، کردهای ایرانی در این دو کشور هم ساکن گشته اند؛ و از مرزهای میان ترکیه و عراق با سوریه، به آنجا مهاجرت نموده اند. بدیهی است که رفته رفته با زاد و ولدهای فراوان در جائی که مهاجرت داشته اند؛ نسل های بعدی ایشان که از تاریخ و ملیت خویش مطلع نبوده اند؛ خودشان را کردهای ترکیه ای و سوریه ای و عراقی نامیده اند!

در زبان و ادبیات مردمان کشور هلند، ضرب المثل زیبائی وجود دارد؛ که من بسیار از آن لذت می برم. ترجمه تحت اللفظی آن این است: ” میان مردم هیچ مرزی از تمایز و برتری وجود ندارد” ، بر همین اساس که باور نگارنده نیز چنین است؛ هیچ تفاوتی ندارد که کردهای ساکن در گیتی، چه ملیتی داشته و به کدام سرزمین متعلق باشند. اما بسیار بسیار حائز اهمیت است؛ که در کمال تأسف، این گروه از ساکنان کره خاکی ما، در طول تاریخ جهان، بیشتر از بقیه مورد ظلم و بیداد دولت های ممالکی که در آنجا زندگی می کنند قرار گرفته اند!

دست کم در این برهه زمانی شاهد هستیم؛ که اقوام کرد در هر چهار کشور ایران و ترکیه و سوریه و عراق، به خاطر تنگ نظری های دولتمردان شان، دچار عقب ماندگی های فرهنگی می باشند. در حالیکه مشکل ترین کارهای اجتماعی در کشورهای شان، توسط این طوایف زحمتکش به انجام می رسند. گیریم که حاکمان خودکامه این ممالک، به سبب استبداد و دیکتاتوری حکومت های خویش، بهای کم تری به موجودیت اکراد ساکن در کشورشان بدهند. شعور ذاتی هم میهنان این ستم دیدگان کجا هستند؛ که با مهرورزی های بیشتر و احترامات افزون تر، از این اصیل ترین اقوام تاریخ بشری در کل هستی حمایت و پشتیبانی بکنند؟!

رجب طیب اردوغان دیکتاتور ترکیه اعلام کرده، که در دیدار هفته گذشته فرماندهان نظامی جمهوری ننگین اسلامی با رهبران ترکیه، در باره اقدام عملی مشترک علیه گروه های شبه نظامی کرد، گفتگو شده است. اردوغان این سخنان را، در روز دوشنبه سی ام مرداد 1396 پیش از سفر به سوی اردن بیان کرده، وی گفته است که ایران و ترکیه علیه حزب غیرقانونی پ ک ک در ترکیه ، و شاخه ایرانی آن پژاک در ایران، قصد دارند که به طور مشترک عمل بکنند. اردوغان همچنین اظهار کرده، در مورد چگونگی این اقدامات علیه کردهای دو کشور، او شخصا با رؤسای نظامی ایران و ترکیه صحبت کرده است!

محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری پلید اسلامی نیز، هفته گذشته سفری به ترکیه داشته، و با مقامات نظامی ترکیه و رئیس جمهور این کشور، دیدار نموده و با آنها در ارتباط با وضعیت کردها دیدار و مذاکره کرده است. وی روز دوشنبه به خبرننگاران گفته، با رئیس ستاد آرتش ترکیه، در خصوص مسائل مشترک مرزی دو کشور، از جمله مقابله با قاچاق و برخورد با تروریست ها مذاکره است!

محمد باقری با اشاره به ساخت دیوار مرزی توسط ترکیه، در مورد اقدام مهندسی جهت جلوگیری از قاچاق و عبور غیر قانونی در مرز دو کشور، از این اقدام استقبال کرده، وی در این باره اضافه نموده است: ” در مسأله مبارزه با تروریسم در مرزهای مشترک میان ایران و ترکیه، و جلوگیری از عبور تروریست ها که بعضا اتفاق می افتد و ناامنی ایجاد می کند؛ نیز توافق خوبی صورت گرفته است. ” !

دو حاکمیت دیکتاتوری ترکیه و جمهوری اسلامی، کردهای مسلح مخالف خودشان را تروریست می نامند و می دانند. حال آن که، اگر در این باره به یک نظرسنجی سراسری در جهان پرداخته بشود. خواهیم دید که نتیجه آن، بیش از معرفی نمودن کردها به تروریست بودن ایشان، سران حکومت های ضد بشری جمهوری آخوندی در ایران، و دولت اردوغان در ترکیه را، تروریست و دشمنان راستین دموکراسی در کشورهای ایشان خواهند دانست!

اردوغان که در بدترین شرایط از چگونگی کشورداری خویش به سر می برد؛ در نهایت احتزار و جان کندن، دست به دامان حکومت های اطراف کشورش در منطقه گشته، تا از حمایت های ایشان بهره مند گردد. اگر در این ارتباط سراغ حاکمیت کشورهائی غیر از جمهوری رو به فنای آخوندی در ایران می رفت. شاید می توانست در صد کمی از آرمان پلیدش علیه کردها را تحقق ببخشد. اما به کسانی متوسل گشته، که آنها خودشان هم در این مورد امیدشان به پشتیبانی های دیگر کشورهای کرد نشین است. زیرا به درستی از غیرت بی همانند کردهای ساکن در ایران، یعنی اصیل ترین اقوام در هستی ایرانزمین مطلع می باشند. بر این اساس، چنانچه بخواهند عملی فراگیر نسبت به اقوام شرافتمند کردهای ایرانی انجام بدهند؛ نه فقط از طریق افراد این طایفه ها، بلکه از سوی آذری ها، بلوچ ها، لرها، فارس ها و سایر اقوام ایرانی در کشورمان، مورد سرزنش های بیانی و عملی واقع می شوند. چرا که به درستی می دانند؛ اگر اکنون اجازه بدهند که جنایتکاران حکومت آخوندی، با کردهای کشورشان چنین تعرضاتی را داشته باشند؛ بعد به سراغ این اقوام دلیر ایرانی خواهند رفت. بنابراین، هر اقدام ددمنشانه ای علیه اقوام گوناگون در ایران توسط جمهوری اهریمنی اسلامی، مساوی است با مرگ بدون تردید ابلیس در سرزمین همیشه جاوید و پاینده فرزندان کوروش ها و داریوش ها و بقیه شاهان میهن پرست ایرانی !

محترم مومنی

 

مقاله قبلیکارگردان «آواتار» جنجال به پا کرد
مقاله بعدیطالقانی چگونه مرده شد ؟! بقلم دکتر اسکندر دلدم
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.