نهم آبان خجسته زادروز اعلاحضرت رضاشاه دوم پهلوی سوم شهریار عزیزمان، بر تمامی ایرانیاران راستین و عاشقان سلسله ایرانساز پهلوی شاد و فرخنده باد

0
327

ایشان تنها مرجع امید مردم میهن پرست ایران اهورائی، و دوستداران و طرفداران حکومت ایرانساز پادشاهی پهلوی هستند. امیدواریم که به زودی زود، با به پا خیزی میلیونی ملت شریف ایران، و سرنگونی حاکمیت استبدادی و اشغالگر آخوندی به دست ایرانیان قهرمان، شهریار راستین، قانونی، رسمی و برحق میهن مان، اعلاحضرت رضاشاه دوم پهلوی سوم ، به خانه پدری و مام میهن شان باز گردند؛ و سکان کشتی به گل نشسته این سرزمین باستانی را، به دست مبارک خودشان بگیرند؛ و این کهندیار اشغال شده به دست اهریمن زادگان آخوندی را، که با همت مردم دلاور میهن مان، از یوغ اسارت نزد تازی تباران نجات خواهد یافت. باری دیگر سامانی نوین و افتخار برانگیز ببخشند.

تا سرانجام پس از چهار دهه و اندی، که از اسارت ایرانیان آریائی نزد این اشغالگران جنایتکار و دزد و فاسد اسلامی می گذرد. بر کالبد ایرانزمین جانی دوباره ببخشند؛ و آن را از تجزیه احتمالی به دست این سودجویان زیاده طلب، به یکپارچگی و هستی بدون تردید آن باز گردانند.

با قلبی سرشار از عشق به پهلوی های ایرانساز و خدمتگزار به این مرز و بوم پر گهر و ملت شریف آن، امیدواریم که حکومت پادشاهی ایرانساز پهلوی، هر چه زودتر، دوباره در سرزمین باستانی ما تشکیل بشود. تا باری دیگر، اقتدار و عظمت ایران و ایرانی به بستر این کهندیار اهورائی باز گردد.

پاینده ایران پادشاهی، به شهریاری رضاشاه دوم پهلوی سوم

محترم مومنی

مقاله قبلیقالیباف و مجلس کلید مهندسی انتخابات ریاست جمهوری را زدند
مقاله بعدیانتقال دوباره بهنام محجوبی به امین آباد همزمان با کارزار توییتری برای نجات جان او
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.