نظامیان، اسلام گرایان و سیاستمداران خاورمیانه هوشیار و مصمم پیش روند؛ در نقطه عطف تاریخ خاورمیانه و جهان

0
177

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

ما در یکی از حساس ترین لحظات تاریخ جهان و دشوارترین شرایط برای ملل و کشورهای خاورمیانه قرار داریم که چه بسا حتی یک تصمیم اشتباه می تواند نه تنها به تهدیدی عملی بدل بشود که حتی به نتایجی دهشتناک و غیرقابل تصور و پیش بینی منتهی گردد (چنان که در سوریه شد) و یک هوشیاری به موقع و “تصمیم مصمم” می تواند باعث نجات یک کشور و میلیون ها انسان شود و خروجی آن منجر به عاقبت به خیری برای همگان گردد؛ از لیبی تا افغانستان و از سوریه تا ایران و سراسر خاورمیانه و به خصوص کشورهای عربی.
شاهدیم که چگونه سیاستمداران مردم دار و دوراندیش ترکیه و تونس که “درکی روشن از دین و دنیای مردم داشتند” (در دین اجباری نیست)، هر دو کشورشان را در این شرایط بحران زای منطقه ای نجات دهند. در ترکیه حقوق اقلیت ها و همه شهروندان (بدون استثناء) با مصالحه و انعطاف دولت ترکیه نسبت به معترضان کُرد و اقلیت های به حاشیه رانده شده، آنان را در مسیر درست دموکراسی و آزادی در اختیار و انتخاب انسان ها (جدای از دین و مذهب شان) و آشتی ملی هدایت می کند و در تونس اسلام گرایان بدون به غنیمت گرفتن قدرت و مصادره انقلاب به نفع خود، همگان را در سرنوشت شان درکشورشان سهیم ساختند و قانون اساسی مترقی و دولتی ائتلافی نتیجه آن بود که بدرستی توسط همگان به عنوان موفق ترین کشور بهار عربی نیز شناخته شد. اسلام گرایان ترکیه و تونس “در عمل ثابت کردند” که “اسلامی که آنان بدنیا نشان دادند” (و نه اسلام سایر اسلام گرایان منطقه؛ همچون طالبان، حکومت ملاهای ایران و داعش و اخوانی ها و دیگران) هم می تواند حقوق انسانی همگان را “تأمین و حتی تضمین” کند و هم با دموکراسی و آزادی سازگار باشد؛ اگر اسلام گرایان نسبت به تعالیم دین شان “گزینشی” عمل نکنند و نخواهند “برخلاف توصیه قرآن”، باورها و خواسته ها و شریعت شان را به دیگران تحمیل و تجویز کنند، “آن شدنی است”.
در افغانستان شرایط دهشتناک گذشته “با اقبال عمومی به انتخابات به جای جنگ”، مسئولان و سیاستمداران بسیاری را به خود آورد و رقبای نهایی انتخابات با درایت، دوراندیشی و انعطاف، کشور و مردم را از بحرانی جدید (که کرزای نادان و پست فطرت و باندش با خودخواهی تام می رفت که افغانستان را به درگیری جدیدی بکشاند؛ که البته اینک بخش کوچکی از قصاص آن را که گفته بودم، به تازگی چشید و می تواند منتظر مابقی شان نیز بنشیند و او نیز چون حیوان صفتان دیگر که با خون مردم بازی می کنند، خواهند فهمید که با ایشان شوخی ندارم) به دور نگه داشتند و با گفتگوها و توافقاتی که صورت گرفته امید می رود که غائله ختم به خیر شود.
در نقطه مقابل سیاستمداران نادان و جنایتکار سوریه و عراق را داشتیم که کشور و مردم شان را دستی دستی به جنگ داخلی و خونریزی های بی پایان کشاندند و انگشت اتهام به سوی دیگران نه مانع از فاجعه برای کشورشان شد و نه مانع از هلاکت خود و نزدیکان و مزدوران شان. تکلیف مشخص است و تهدیدها و فرصت ها معین. مصر یکی از کشورهایی بود که در شرایط بحرانی به سر می برد و ارتشیان مصر هشدارها را جدّی گرفتند و “به موقع و مصمم” وارد صحنه شدند و کشورشان را از دست انقلاب دزدان اخوانی نجات دادند. لیبی اینک یکی از کشورهایی است که در شرف جنگ داخلی است و اگر ارتش، انقلابیون و اسلام گرایان لیبی هر چه زودتر به بازی های درست شان روی نیاورند، فاجعه به وقوع می پیوندد و “آتش جنگ داخلی پس از روشن شدن معلوم نیست که کی پایان یابد و پشیمانی پس از آن بی فایده خواهد بود”. نظامیان لیبی چند ماهی است که حملات به شبه نظامیان اسلام گرا و القاعده را آغاز کرده اند، اما هنوز هیچ چیز تعیین تکلیف نشده، حتی پادگان شان را در بنغازی از دست داده اند!؟ زمانی عملیات نظامی در کشورتان را باید آغاز کنید که نسبت به تسلط بر شرایط در زمانی کوتاه مطمئن باشید و گرنه چون دورنمای جنگ داخلی را نشان می دهد، می بایست از آن پرهیز کنید؛
مثل ارتش مصر که توانست به سرعت و ظرف چند روز اخوانی ها را با آن سابقه و ریشه در همه جای مصر و حتی خاورمیانه سر جایش بنشاند و بر اوضاع مسلط شود (نکند فکر کرده اید که به پیک نیک می روید؟!) حملات وسیع شبه نظامیان اسلام گرا و القاعده در بنغازی به ارتش هم نتیجه این تعلل تان است و آنقدر معطل کردید که شبه نظامیان خود را بازسازی و تقویت کردند و عجیب تر این که ارتش لیبی دارای نیروی هوایی است و طی چند روز جنگ در بنغازی حتی از بمباران های هوایی بهره ای نبرد و مناطق حساس را واگذار کرد!؟ (از کدام دانشکده افسری فارغ التحصیل شده اید؟!) و هم گواهی بر این که حداقل طیفی از اسلام گرایان لیبی تصمیم شان را گرفته اند (و سیاسیون تونس بسیار تلاش کردند تا اسلام گرایان لیبی را سر عقل بیاورند که متأسفانه موثر نبوده است) و “اگر باز تعلل کنید و منتظر بایستید، بقیه لیبی را نیز به آنان واگذار خواهید کرد”. کمک های کشورهای غربی به نظامیان لیبی نباید آنان را به این دلخوش کند که چون آمریکا به کمک شان آمده، بازی را برده اند. آمریکا و دیگر کشورهای غربی حتی اگر به شما کمک مستقیم نیز بکنند، در حد ارسال تعداد اندکی مشاور نظامی است و در نهایت عمل کننده نظامیان لیبی هستند. برای در کنترل گرفتن اوضاع و نبرد با شبه نظامیان اسلامگرای تندرو، کشورهایی چون مصر و الجزایر بهتر و بیشتر و حتی موثرترمی توانند به شما کمک
کنند. هم از نظر نفرات، هم تجهیزات و تسلیحات و هم عملیات مشترک و فرماندهی مشترک. ارتش مصر نیز باید هر چه زودتر کمک نظامی و مشاوره به ارتش بحران زده لیبی را آغاز کند و در صورتی که لیبی کانونی برای شبه نظامیان اسلام گرا و تروریست گردد، تهدیدی برای مصر نیز خواهد بود و می بایست ارتباط و تعامل و همکاری مشترک را هر چه زودتر آغاز کنند و عملیات علیه شبه نظامیان و القاعده را به اجرا گذارند. در ضمن، ” به هیچ وجه و به هیچ عنوان” از کمک های اسرائیل بهره نگیرید، حتی اگر آن توصیه نظامیان و سیاسیون آمریکا باشد. ایالات متحده آمریکا اگر مایل است خودش می تواند به شما کمک کند و با روی باز آن را پذیرا شوید، اما اگر اسرائیل را جلو فرستاد، به هیچ وجه نپذیرید ( و همین که اسرائیل را برای شاه ایران حواله کرد و مردم و مملکت ایران را گرفتار رژیمی ایدئولوگ و تا گوشت و استخوان ریاکار و فاسد کنونی ساخت، برای هفت پشتمان کافی است و از این دست پیشنهادات اش را برای خودش نگه دارد و ما عادت نداریم که در خاورمیانه از یک سوراخ چند بار گزیده شویم، اگر مقامات آمریکایی دوست دارند تا ناکامی های نیم قرن اخیرشان -درست پس از قدرت گرفتن اسرائیل در منطقه- را در خاورمیانه بازتولید کنند) آن شامل کلیه کشورها، سیاسیون و نظامیان خاورمیانه می شود و باید از اسرائیل و به خصوص نهادهای امنیتی و نظامی اش فاصله بگیرند (و تجارب شان در مبارزه با اسلام گرایان را برای خودشان نگه دارند) همان گونه که از بزی گر فاصله می گیرند و گرنه به سرنوشت شاه ایران دچار خواهید شد و موساد و مستشاران نظامی شان همان گونه که به اسم سرکوب اسلام گرایان ایران، آنان را زیر پوست امنیتی ساواک شاه، رشد و گسترش دادند تا عاقبت شاه را سرنگون کرده و ثروت کشور ایران را چاپیدند، همان بر سر شما و کشورتان خواهند آورد؛ به خصوص انقلابیون سوری که در شرایط دشواری قرار دارند و دست نیاز به سوی هر کسی
دراز می کنند، در این خطر هستند و بدانند که اسرائیل هر چه را که به شما یاد دهد، بدل و طریقه خنثی نمودن اش را خودش در اختیار اسد و رژیم او می گذارد و سال هاست که بعثی های سوریه “متحد پنهان” اویند. نظامیان خاورمیانه نیز چشم و گوش شان را باز کنند تا ببینند که اسلام گرایان تندرو گرچه تهدیدی برای شان هستند، اما آنان هم چنان که تاکنون توانسته اند در مقابل اسلام گرایان تندرو و حتی تروریست ها، حاکمیت شان را حفظ کنند، بعد از این نیز می توانند و اسلام گرایان توان شان از چند عملیات ترور و خرابکاری فراتر نمی رود و تنها زمانی اسلام گرایان تندرو مسلط
بر کشور می شوند که از مستشاران امنیتی و نظامی اسرائیل در کشورتان کمک بگیرید؛ آنگاه است که کشورتان یا چون اتیوپی تجزیه می شود یا چون ایران قبل از انقلاب، حاکمیت اش سرنگون. به ویژه نظامیان مصر نیز که اینک کشورشان را از بحران نجات دادند، در دام اسرائیل به طریقی دیگر نیافتند و حالا که نیروهای امنیتی و موساد (که نیم قرن است که تمام اسلام گرایان منطقه را برای تصاحب قدرت،هدایت و رهبری می کند) را که پشت اسلام گرایان بودند، در مصر شکست دادید و آنان را از در بیرون کردید، اینبار به عنوان مشاور امنیتی و نظامی برای مبارزه با تروریست ها و اسلام
گرایان از پنجره وارد نشوند و بدانید که “اسرائیل همواره از چند سوی نفوذ می کند”؛ هم “پشت سر دشمنان تان” و هم “در چهره دوستان تان” و آنقدر به این دودوزه بازی از دو سوی ادامه می دهد تا سرنگون تان کند (و آنان سال هاست که در این دودوزه بازی تخصص دارند و کارشان و دکان شان در تمام طول جنگ سرد همین بوده و از همین طریق رشد و قدرتمندتر شدند) و کشور بدست خودشان بیافتد و تعدادی اسلام گرا به عنوان عروسک روی صحنه می گذارند در پست ها و مقام های مختلف که همگان تصور کنند تعدادی اسلام گرای متحجر که عرضه اداره یک نانوایی را ندارند (بنا به اعتراف خودشان)،
دارند تمام مملکت را می چرخانند و نقاب موساد هم چنان بر چهره بماند! (درضمن، تصمیمات انسان دوستانه نباید تحت شعاع مسائل سیاسی قرار گیرد و مردم غزه نباید قربانی اختلافات دیگران و مشکلات تان با اسلام گرایان شوند و باید “هر چه زودتر” گذرگاه ها و کمک های انسان دوستانه را به روی مردم غزه باز کنید) توجه کنید که این چند تا تروریست اسلامی در صحرای سینا هیچ خطری جدی برای حاکمیت و براندازی آن نیستند و زمانی خطرناک می شوند که از مشاوران موساد برای سرکوب شان کمک بگیرید و آن گاه خواهید دید که بر همه جا مسلط می گردند و دیگر فاتحه کشورتان چون شاه ایران
خوانده است. کار مشابهی که با کشور نفت خیز آذرباییجان داشتند می کردند و به بهانه عملیات تروریستی اسلام گرایان مورد حمایت ایران، مشاوران امنیتی شان به آذرباییجان نفوذ کرده بودند و با “هشدارهای به موقعی” که داده شد، “مقامات هوشیار ترکیه”، سیاسیون و مقامات آذرباییجان را آگاه ساختند و آن دامی که موساد برای آن کشور پهن کرده بود، خوشبختانه فعلاً برچیده شد (و شاید هنوز مقامات آذرباییجانی ندانند که چه خطر بزرگتری از پیش گوش شان رد شد) و امیداورم که مقامات و به خصوص نهادهای امنیتی آذرباییجان باز هشدارها را جدّی بگیرند و تمامی همکاری های
امنیتی و نظامی شان را با اسرائیل قطع کنند. ارتشیان مصر به یاد بیاورند که برای سرنگونی اخوانی ها نه اسرائیل به آنان کمک کرد و نه حتی آمریکا، و مقامات اسرائیل که حتی درخواست ارتقاء روابط دیپلماتیک با اخوانی ها را کردند، اما “چیزی که شما را نجات دارد همین هشدارهایی بود که جدّی گرفتید” و اینک به جای قرار گرفتن در “قفس محاکمه”، سر مقام های خود هستید و اگر باز این هشدارها را جدِّی گرفتید و عمل کردید، نجات خواهید یافت و گرنه فریب خورده و خواهید باخت؛ چون آنان به کسی رحم نمی کنند، همان گونه که به شاه ایران و نظامیانش رحم نکردند.
ما تاکنون توانستیم “به کمک همین هشدارها و هوشیاری های به موقع”، بهار عربی را نیز از چنگ شان رها سازیم (که چیزی نمانده بود با کمک تعدادی انقلاب دزد، انقلاب های بهار عربی را چون انقلاب ایران در سال 57 به نفع خود مصاره کنند) مقامات، نظامیان و سیاسیون خاورمیانه باید این هشدارها را جدّی گرفته و با هوشیاری تام، “هم از اسرائیل و هم اسلام گرایان تندرو” فاصله بگیرند و بدانند که آنان تنها در ظاهر دشمن یکدیگرند و در خفا دست شان در دست یکدیگر است (همان گونه که در جنگ ایران و عراق، سیاسیون و رهبران ایران در ظاهر شعار مرگ بر اسرائیل می دادند، اما سالها بعد فاش شد که در همان زمان از اسرائیل اسلحه می خریدند و مقامات اسرائیلی بعدها فاش ساختند که ایران را به مثابه “یک غنیمت جنگی با ارزش” در مقابل فشارهای کارتر به رژیم ملاها باید به هر طریقی که شده حفظ کنند) و اصلاً اسلام گرایان یکی از ابزارهای موساد برای نفوذ به سازمان های امنیتی کشورهای مختلف خاورمیانه بوده و هستند تا به اسم مبارزه با اسلام گرایان، حاکمیت کشورهای منطقه را بدزدند.
این آخرین هشدارم برای بیدارباش به مسئولان، انقلابیون و نظامیان خاورمیانه است و اگر آن را جدّی نگیرید، نخستین قربانی خودتان خواهید بود؛ حجت تمام.

مقاله قبلیمجابی در مراسم جشن هفتاد و چهارمین سال تولد دولت‌آبادی اعلام کرد: دولت‌آبادی نماد شرف قلم است
مقاله بعدیسونامی آوارگان در غزه به راه افتاد!
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.