نتیجه فضاحت بار عملکرد صدروزه کابینه شیخ حسن روحانی!

0
172

از دیگ چوبی این جمهوری بی کفایت اسلامی، تا به حال هیچ حلوای شیرینی در نیامده؛ تا کام ملت ایران از آن شیرین بشود. برعکس، آنچه که از درون دیگ دولتهای یازده گانه رژیم آخوندی استخراج می شوند؛ تلخ و مرارت بار و غیر قابل تحمل اند. از شروع تشکیل شدن نخستین دولت آنها تا کنون، هیچ تفاوتی میان عملکردهای رؤسای جمهور و کابینه های ایشان وجود نداشته، که یکی را بر دیگری یا بر دیگران برتری بدهد؛ تا در این رهگذر، و با برنامه ها و عملکردهای خوب و مفید آن دولت، موجبات آرامش و آسایش مردم ایران فراهم گردد!

از رئیس یک مؤسسه کوچک گرفته، تا رئیس جمهور یک کشور، به ویژه در میهن ما و با این حکومت ناکارآمد کنونی اش، هنوز نیامده رئیس جدیدی که مسؤل پیش از خودش بر آن سیستم را تأیید نموده باشد. این صفت ناخوشآیند را حسن روحانی هم از خودش نشان داد؛ وی روز سه شنبه پنجم آذر 1392 خورشیدی، در صدمین روز ریاست اش بر تشکیلات دولت یازدهم، در گفت و گوئی که در دفتر ریاست جمهوری با سه خبرنگار مطبوعاتی داشت؛ به تشریح عملکرد صد روزه دولت یازدهم پرداخت. او این سخنان را با اشاره به اشتباهات دولت های نهم و دهم به ریاست محمود احمدی نژاد آغاز کرد؛ و ضمن آن همه کاستی هائی که بی کفایتی های احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور برجای گذاشته بود را نقد و بررسی نمود!

در بلاهت پیشگی های احمدی نژاد نمی توان تردید نمود؛ اما این که حسن روحانی نیمی از وقت مصاحبه را با نفی نمودن عملکردهای او تلف کرد؛ به همان نسبت زننده و غیر منطقی است؛ که رئیس جمهور بعد از روحانی هم، هنگام ریاست خودش بر دولت آینده این رژیم خونخوار( که امیدواریم هیچگاه تشکیل نگردد) به انتقاد نمودن از عملکردهای دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی بپردازد!

اگر روحانی این موارد را برای مردم داخل ایران بازگو می کند؟ مگر نمی داند که خود این مردم ستمدیده، بیشتر و بهتر از دیگران با شرایط موجود در کشورشان آشنا هستند و با آنها کلنجار می روند؛ و کم و زیادهای موجود را بیش از بقیه درک می کنند و می دانند. اگر همه این مطالب را برای ایرانیان خارج از کشور بیان نموده؟ باید بداند که ملت آواره از دیار ایرانی، بیشتر اوقات خودشان را، جهت اشراف داشتن به آنچه که در میهن شان می گذرد می گذرانند. اما اگر اینها را برای اطلاع دیگر ساکنان دنیا مطرح نموده است؟ اگر نمی داند بداند، که یک شهروند غربی در بیشتر ممالک گیتی، بر آنچه که در جهان روی می دهد واقف است؛ و برخی شان به سبب مشاغلی که دارند، یا دست کم به خاطر اهل مطالعه بودن آنها هم که شده، نسبت به اتفاقاتی که در دنیا رخ می دهند؛ کنجکاوی دارند و آنها را پیگیری می کنند!

سال 1994 میلادی، در نخستین کمپ پناهندگی در یکی از روستاهای کشور هلند به طور موقت زندگی می کردیم. تعداد خانواده های ایرانی ساکن آنجا بیش از بقیه ملیتهای دیگر بود. آنهائی که فرزندان شان در سن رفتن به مدرسه بودند؛ مساله ای نداشتند. اما کسانی که در انتظار فرزند به سر می بردند و بانوان خانواده باردار بودند؛ همین که نوزادشان به دنیا می آمد، یکی از مسؤلین کمپ با همه امکاناتی که کودک و مادر به آنها نیاز داشتند؛ نزد آن خانواده می آمدند، و ضمن تبریک گفتن به ایشان، هدایای سازمان پناهندگان، و انجمن حمایت از پناهندگان تقدیم می کردند. آنها در ضمن آن دیدار، از آن زن و شوهر می پرسیدند که آیا مایلند رسما تولد کودک شان را ثبت نمایند؟ چنانچه پاسخ مثبت بود( در همه مواردی که ما شاهد بودیم آنها برای رسمیت دادن به تولد فرزندشان مشتاق نیز بودند.)؛ در آن صورت آن زن و مرد را به یکی از ادارات ثبت می فرستادند تا مشخصات کودک و پدر و مادرش را ثبت نمایند.

یکی از هم میهنان جوان ما در آنجا نیز صاحب فرزند جدیدی شد؛ به همان روال آن خانواده را نیز به یکی از مکانهای ثبت مشخصات بردند. وقتی بازگشتند، پدر و مادر هر دو، بسیار حیرت زده جلوه می کردند. آنها برای بقیه بیان نمودند، کسانی که در آن اداره کار ثبت مشخصات ایشان و نوزاد را انجام می دادند؛ به انواع ازدواجهای ایرانیان، به بخشهای زیادی از فرهنگ شرقی ما، و حتی به چگونگی عملکرد دفترهای ثبت ازدواج و طلاق در ایران، به خوبی آگاهی داشتند؛ و حتی می دانستند که وظیفه آخوندی که در آن محضر مسؤلیت دارد چیست و چگونه عمل می کند؟!

روش داشتن اطلاعات در باره کشورها و ملت های سراسر گیتی، نه فقط جنبه رسمی در کشورهای اروپا و آمریکا دارد؛ بلکه خیلی از آنها مانند یک سرگرمی به داشتن اطلاعات راجع به سایر ملل دنیا می نگرند؛ و بخشی از وقت خودشان را به این کار اختصاص می دهند. آنوقت شیخک نادان، که قصدش وقت کشی و سرهم نمودن یک مشت یاوه به جای ارائه دادن عملکرد دولت تحت ریاست اش است؛ تصور می کند که با بافتن این لاطائلات پشت سر هم، بهترین گزارش از بهترین کابینه بهترین رئیس جمهور دنیا را به دیگران ارائه می دهد!

آقای رئیس جمهور، خوب است شما دارای دو دکترای مهم هستید و نمی دانید چه بگوئید و چه بشنوید؟ شما با تمایل خودتان، که در سخنرانی های تبلیغاتی خویش ارائه کردید؛ قول داده بودید که در مدت صد روز، مشکل اختلافات راجع به اتمی شدن حکومت بی مقدارتان را حل خواهید کرد. صد روزتان تمام شد، اکنون به جای پرداختن به نتیجه قولهائی که به رأی دهندگان خویش داده بودید؛ در حال تشریح نمودن عملکردهای مربوط به بدکاری های دولت احمدی نژاد نادان و دولتهای بی کفایت او هستید؟ مردم ایران به اندازه کافی از کارهای آن دلقک دولتی حرص خورده بودند؛ حالا شما هم با دوباره شرح دادن معایب و کاستی های ریاست او، در حال پاشیدن نمک بر زخمهای ملت ایران می باشید؟!

چه بسا احتمالا به خاطر جنجالی که بعد از پایان مذاکرات ژنو در بوق و کرنا نمودید و تحویل مردم داده اید؛ در انتظار دریافت نمودن پاداش برای اشتباهات انجام شده در این سه ماه و ده روزی که از ریاست شما بر دولت می گذرد می باشید؛ باید هم چنین چشمداشتی از مردم ایران، به دلیل ارائه دادن چنین عملکرد درخشانی داشته باشید!

آمار ارائه شده از سوی شما در این گفتگو، که به میزان ازدیاد یافتن بدهکاری های دولتهای احمدی نژاد، و چگونگی بیشتر و بدتر شدن معضلات اقتصادی کشور، در زمان ریاست او اشاره داشتند نزدیک به واقعیت هستند؛ اما اگر گذاشتند که شما بر مسند ریاست جمهوری باقی بمانید؛ آنوقت خواهیم دید که هیچ تفاوتی میان دولت یازدهم با دولت های پیش از آن نخواهد بود. بلکه با توجه به تحمیل شدن مفاد توافقنامه مذاکرات ژنو، که دست کم شش ماه همه فعالیت های اتمی تان را منفعل می کنند؛ بیش از پیش در مشکلات اقتصادی غرق خواهید شد!

به دروغ به مردم بشارت می دهید، که تأسیسات نطنز و اراک و فردو و بندرعباس مانند گذشته در فعالیت می باشند و هیچ چیزی تغییر نکرده است. آیا غنی سازی سه و نیم درصدی کنونی که اجازه اش را دارید؛ مانند غنی سازی بیست درصدی که قبلا انجام می دادید است؟ این فعالیت است یا تن دادن به نکبت زیر بار یک عهدنامه ننگین دیگر بردن خود و حکومت تان؟ اگر می خواهید کاری کرده باشید که شایان دریافت پاداش باشد؟ دست کم در این آخرین نفسهائی که حکومت سراسر ننگ جمهوری آخوندی می کشد؛ مرد باشید و همه اشتباهات انجام شده را به ملت ایران بگوئید. تشریح و بررسی عملکردهای صد روزه تان، پیشکش خودتان و رهبر وقیح و قدرت پرست جمهوری پلید اسلامی!

خزان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

 

 

مقاله قبلیآينده سوريه متعلق به كيست؟ اسد را از هم اينك مرده بشمار!
مقاله بعدیتمام بانکهای ترکیه میتوانند با جمهوری اسلامی معامله کنند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.