میرحسین موسوی: ” برانداز کسانی هستند، که فسادهای عظیم ایجاد کرده اند.” !

0
161

در پی خواسته بسیاری از مردمی که در محل سخنرانی های اخیر رئیس جمهور حکومت اسلامی حضور داشته؛ و قول انتخاباتی او را به وی یادآوری کرده اند؛ که در سخنانرانی های انتخاباتی پیش از رسیدن او به ریاست جمهوری دولت یازدهم، به مردمی که به روحانی رأی می دادند متعهد شده بود؛ که برای شکستن حصر موسوی و رهنورد و کروبی تلاش خواهد کرد. با آنکه شیخ حسن روحانی، معمولا در واکنش به مردمی که چنین شعارهائی را می دهند؛ به گفتن یک ” انشاء الله ” بی خاصیت بسنده می کند. برخی از مقامات رژیم ننگین آخوندی، در گفتگو هائی که اخیرا با برخی از خبرنگاران بعضی از رسانه ها داشته اند؛ به طور غیر مستقیم، به مردمی که چنین درخواستی از رئیس جمهور داشتند گفته اند: ” آنها، نه برای اعتراض به انتخابات 88، بلکه آنها به جهت پیوند زدن اعتراضات مردمی به ” بهار عربی ” ، و ورود به مرحله براندازی نظام جمهوری اسلامی به حصر رفته اند. ” !

در این رابطه، میرحسین موسوی در پاسخ به این اظهارات مقامات امنیتی و حکومتی، که اخیرا اعتراض او را، تلاش برای براندازی حکومت اعلام کرده اند. در وبسایت ” کلمه ” پایگاه منتشر کننده خبرهای مربوط به موسوی، به این واکنش های مقامات جمهوری اسلامی پاسخ داده و گفته است: ” برانداز کسانی هستند، که از جیب مستضعفان و پا برهنه گان و فقرا، فسادهای عظیم را در کشور ایجاد کرده اند. ” !

به دنبال راهپیمائی 25 بهمن 1389 ، مأموران امنیتی حکومت اسلامی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی را بازداشت نمودند؛ و هر یک را به طور جداگانه به حصر خانگی فرستادند. سپس چندی بعد زهرا رهنورد، همسر موسوی هم به او پیوست(به دلیل همراهی با مهندس میرحسین موسوی همسرش در تظاهرات اعتراضی به انتخابات تقلبی 88 ). تقریبا نزدیک به مدت چهار سال از اسارت این سه تن در حصر خانگی آنها می گذرد؛ با آنکه هر سه ایشان به لحاظ سلامتی هم در وضعیت مناسبی نیستند؛ و با آنکه دوره یازدهم ریاست جمهوری آخوندی نیز بر سر کار آمده است؛ ولی همچنان این سه تن در زندان خانگی خودشان اسیر امیال سوداگران قدرت هستند!

موسوی در پیام اخیر خودش گفته است؛ که بارها برای حضور در یک دادگاه صالحه اعلام آمادگی کرده است. اما گویا مقامات رژیم در این باره هیچ واکنشی از خودشان نشان نداده بوده اند. البته چنین امری طبیعی هم به نظر می رسد؛ چون اگر دادگاه مربوطه در جریان محاکمه موسوی یا آن دوی دیگر، ناگزیر به افشاء نمودن موارد پنهانی متعلق به آن انتخابات تقلبی بگردد؛ عدم موافقت آقایان با برگزاری چنین دادگاهی برای دسترسی به حقایقی که آشکار نگشته بودند بدیهی به نظر می رسد. مضافا بر آنکه این سه معترض اصلی به آن انتخابات، غرض از راهپیمائی های اعتراضی خودشان را، به انحراف کشانده شدن مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی، و بی اعتنائی معدودی از مسؤلان به دیدگاههای رهبر اول انقلاب، روح الله خمینی مطرح کرده بودند!

از آنجائی که حسن روحانی به هواداران موسوی و کروبی قول زبانی داده بود؛ که برای خلاصی آنها از حصر خانگی بکوشد. و نیز از آن باب که از نظر مقامات اصولگرای جمهوری اسلامی، روحانی به گروه اصلاح طلبان وابستگی فکری و التزام همراهی با ایشان را دارد. هفته گذشته مهدی طائب، رئیس شورای ” قرارگاه عمّار ” یکی از مراکز وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که از مشاوران سید علی خامنه ای در بیت رهبری(سازمان اطلاعات و امنیت ملاهای جمهوری اسلامی = ساواما) نیز هست گفته : ” تمام بررسی هائی که شورای عالی امنیت ملی در مورد سران فتنه انجام داده؛ به خود آنها ابلاغ شده، و در واقع ایشان را تفهیم اتهام نموده که موضوع ” بغی ” بر نظام توسط آنها، بر اعضای شورای عالی امنیت ملی اثبات شده است.”!

طائب ادعا نموده که در این جلسات بررسی رئیس قوه قضائیه نیز حضور داشته است. طائب می گوید اگر یک دادگاه صالحه برای رسیدگی به جرائم سران فتنه برپا شود؛ حکم آنها بسیار بالاتر و سنگین تر از حصر خانگی خواهد شد. این ادعا در حالی از سوی طائب مطرح شده است؛ که میرحسین موسوی در پیام خود هرگونه تفهیم اتهام را رد کرده و گفته است: ” ادعای اخیر تفهیم اتهام کذب و بی معناست؛ و ما تاکنون چندبار خواستار حضور یک مقام قضائی برای تعیین وضعیت حقوقی، و همچنین رسیدگی به ورود غیرقانونی و حضور چندماهه بدون مجوز در منزل شده ایم. که به رغم قول های داده شده، هیچگاه اقدامی در این باره صورت نگرفته است. ” !

با علم به این حقیقت، که زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز وصله های تن منحوس این رژیم اهریمنی می باشند. و با آنکه از میزان سرسپردگی اینها به منویات خمینی دیکتاتور و انتقامجو اطلاع کامل داریم. و نیز با به یاد آوردن این حقیقت تلخ، که بسیاری از فرزندان غیرتمند میهن عزیز ما، در سال 1367 خورشیدی، در زمان نخست وزیری همین میرحسین موسوی در زندان های مخوف دژخیمان اسلامی، به گونه فلّه ای به جوخه های دار سپرده شدند و جان باختند. به زعم نگارنده در ارتباط با موارد بالا، هیچ تردیدی نزد ما باقی نمی ماند؛ که این یک بازی سیاسی و جنگ زرگری میان دو عموزاده(سید علی خامنه ای، و میرحسین موسوی) و یک تسویه حساب شخصی میان خامنه ای رهبر انقلاب منفور اسلامی و مهدی کروبی رئیس سابق مجلس آخوندی رژیم اشغالگر اسلامی است. اما به هر تقدیر، و با توجه به مبانی قوانین حقوق بشر، چون تا به حال میرحسین موسوی چندین بار درخواست یک مجوز رسمی جهت بیان نمودن دلائل شخصی خودش برای حضور در آن راهپیمائی های 88 را به مراجع قانونی داده است. اعضای شورای امنیت ملی (قرارگاه عمّار) وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به هیچوجه اجازه تعیین نمودن تکلیف برای این سه محصور خانگی را ندارند؛ و این مسأله در اختیار حوزه قوه قضائیه کشور است. به شرط آنکه میان سران این قوه با مسؤلان ارشد و دارای نفوذ قرارگاه عمّار، هیچ داد و ستد پنهانی به انجام نرسیده باشد؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیجلوگیری از دفن یک بهایی، دو ماه پس از درگذشتش
مقاله بعدی«رودخانه گمشده» رایان گازلینگ در آمریکا اکران نمی‌شود
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.