موج دوم فروپاشي اقمار شوروي سابق؛ روسيه با رهبري پوتين بدنبال چيست؟

0
141

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

وقايع اوكراين، رفتار روسيه و افكار پوتين بسياري را به خود مشغول كرده و به خصوص تئوري پردازان جنگ سرد را وادار به بازتعريف مولفه هاي مختلف آن نموده است. مسأله اساسي از منظر آنان اين است: روسيه با رهبري پوتين بدنبال چيست؟

واقعيت اين است كه دخالت روسيه به رهبري پوتين، عامل پديد آورنده وقايعي پيچيده اي نيست كه در مناطق پيراموني روسيه در حال وقوع است و به نظر مي رسد كه تصميمات روسيه در ركاب پوتين تنها موجب آخر مرحله دگرديسي تحولات آن مي شود. درحقيقت، ما با موج دوم فروپاشي سرزمين هاي اقمار شوروي سابق مواجه ايم كه ابتدا در گرجستان، سپس مولداوي و اينك اوكراين خود را نشان مي دهد و سرزمين هايي كه پس از موج اول فروپاشي شوروي سابق به عنوان كشورهاي مستقل از آن جدا شدند، در مناطقي كه با اقليت ها يا نظام خودمختاري ها و خودگرداني هاي بخش هايي از كشورشان مشكل داشتند، در حال جدايي از كشورهاي اصلي مادرشان هستند و مستقل مي شوند. اين گسل ها به خصوص در نقاطي منجر به گسست شده كه در تقسيمات كشوري شوروي سابق ارتباطي تاريخي و ارگانيك بين بخش هاي مختلف يك جمهوري نبوده و آنان يا با مهاجرت هاي اجباري و تصنعي بدانجا كوچ داده شده اند و يا بين مناطق خواهان استقلال و سرزمين اصلي، پيوندهاي واقعي و پايدار وجود ندارد.

يوگسلاوي سابق نيز دچار همين فروپاشي طي دو موج شد و در موج اول، مقدونيه، اسلووني، كرواسي، بوسني و هرزگوين جدا شدند و در موج دوم مونته نگرو و كوزوو از سرزمين اصلي تجزيه شدند. اتفاقاً در آنجا نيز برخي از جدايي ها همچون بوسني و هرزگوين و كوزوو با دخالت نظامي همراه بود. در گرجستان مناطق اوستياي جنوبي و آبخازيا با دولت هاي مركزي مشكل داشتند و وقتي دولت گرجستان اقدام به حمله نظامي به اوستياي جنوبي كرد، روسيه نيز وارد نبرد شد كه در نهايت به اعلام استقلال كامل آن دو خودمختاري انجاميد. در مولداوي بخش ترانسنيستريا كه داراي بافت جمعيتي متفاوت و خودمختار بود، جدا شد. اينك بخش كريمه اوكراين كه هم از نظر جمعيتي و هم تاريخي تفاوت هايي را با بخش هاي ديگر اوكراين داشت و خودمختار نيز بود، پس از اعتراضات و انقلاب اوكراين و دخالت روسيه، اعلام استقلال كرد. شبه جزيره كريمه با وجود اين كه بخش كوچكي از اوكراين را تشكيل مي دهد، اما ژئواستراتژيك ترين بخش اوكراين است؛ چه از نظر بنادر و جايگاهي كه در درياي سياه به اوكراين مي دهد و كارآيي كه براي آن كشور دارد و چه نقشي كه بنادرش براي روسيه بازي مي كنند. اوكراين خطر يك تجزيه ديگر را نير در آستين دارد كه بخش شرقي و غربي را از هم جدا كند. لازم به ذكر است كه يمن نيز پس از جدايي طي موج اول و پيوستن دوباره پس از فروپاشي كمونيست، در بهار عربي مي رفت كه دوباره تجزيه شود و با درايت و توصيه ها و اقدامات به موقعي كه در آنجا صورت گرفت، راهكار فدراليسم هم خواسته هاي بافت متنوع يمن را –تا حد زيادي، تأمين كرد و هم مانع از تجزيه كشور شد.

اين پديده هاي زنجيره اي در كشورهاي اقمار شوروي سابق، زير رفتار پوتين رفته و از ديد ناظران پنهان مانده و خوانش افكار پوتين آنقدر برايشان مهم شده است، كه ديگر عوامل تحت شعاع قرار گرفته اند. با اين همه، از رفتار پوتين مي توان تا حد زيادي انگيزه هايش را دريافت: پوتين بدنبال يك روسيه كمونيست ديگر نيست. در جستجوي حتي يك امپراطوري روسيه نيز نيست، بلكه با “تمايلات ملي گرايانه” بدنبال يك روسيه مقتدر است كه در “معادلات جهاني توسط طرف هاي غربي به بازي گرفته نشود”، بلكه جدّي گرفته شود. روسيه نمي خواهد براي حل مشكلات جهاني، هر بار وارد مذاكراتي با غرب شود كه در نهايت خروجي اش “باخت براي روسيه” باشد. شناخت اين حقيقت براي واكنش هاي مناسب غرب نسبت به رفتار روسيه به رهبري پوتين و اجتناب از بدبيني هاي افراطي كه مي تواند به جنگ سردي ديگر منتهي شود، بسيار مهم و حتي حياتي است و علاوه بر آن، براي هر راهكار موفقي در آينده. پوتين از بابت گسترش ناتو به شرق بسيار نگران و بابت نيات آن بسيار بدبين است و آن را بر عليه روسيه مي بيند و از اين سبب با هر آنچه در توان دارد در حال يارگيري در اطراف اش براي مقابله با آن است. يعني برخلاف آنچه در ظاهر به نظر مي رسد، ماهيت رفتار پوتين بيش از آن كه تهاجمي باشد، تدافعي است. فقط پوتين متوجه نيست كه غرب و آمريكا، متحدان شان را در سطح جهاني و روابط بين الملل و امكان سرمايه گذاري ها بسيار فعال مي كنند، اما روسيه تاكنون نتوانسته چنين كنند و خودمختاري هايي كه در گرجستان و مولداوي به متحدان روسيه پيوسته اند، عملاً منزوي شده اند و پوتين اگر راهي براي فعال سازي و سرمايه گذاري هاي اقتصادي و كارهاي زيربنايي در اين مناطق در قالب كشورهاي مشترك المنافع و تعاملات فرهنگي شان با كشورهاي منطقه انجام ندهد، مردم آن مناطق پس از مدتي اقدامات روسيه را به ضررشان تعبير خواهند كرد و راه دوري از سياست هاي روسيه را در پيش خواهند گرفت.

اينك پرسش كليدي اين است: در فرصت باقي مانده چه مي توان كرد؟ زيرا شرايطي كه پيش آمده هدف نه روسيه بوده و نه غرب. چون كريمه از اوكراين جدا مي شود و به روسيه مي پيوندد كه اين مورد نظر غرب نيست و بقيه اوكراين نيز به ناتو مي پيوندد كه اصلاً موردنظر پوتين و روسيه نبوده است. تازه اين ها نتايج مستقيم است و دستاوردها و تبعات منفي بيشتري را نيز براي هر دو طرف خواهد داشت. روسيه تحريم مي شود و از يك عضو فعال جهاني تا حدي به انزوا مي رود و غرب و به خصوص اروپا نيز از بابت تحريم روسيه دچار ضرر مي گردند. بنابراين، در اين شرايط هر دو طرف بازنده خواهند بود. يك راه ميانه براي كنترل بحران تا همين نقطه و ممانعت از گسترش آن و شروع گفتگوهاي جدّي پس از آن، اين است كه همه پرسي اوكراين براي پيوستن به روسيه بايد به تأييد مقامات و پارلمان روسيه نيز برسد و همچون اوستياي جنوبي كه پيوستن به روسيه را تصويب كرد، اما پوتين آن را نپذيرفت، پيوستن كريمه مورد پذيرش روسيه و پوتين واقع نشود و كريمه مستقل بماند. در مقابل غرب نيز از هر گونه تحريم هاي شديد عليه روسيه پرهيز كند و لاوروف و جان كري كه تاكنون بسيار توانا در حل مسائل سياسي دشوار جهاني نشان دادند، يك دستور كار مشخص براي مذاكره با يكديگر بگذارند، سپس ساير طرف ها را وارد گفتگو سازند و در نهايت تعامل جهت رسيدن به نتيجه نهايي را عملي سازند.

مقاله قبلیشکایت ۲۸ درویش زن آسیب دیده در سرکوب تجمع مقابل دادستانی
مقاله بعدیاز منطقه چه خبر؟ از خاورميانه تا كمربند آفريقا
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.