مناقشات لفظی روحانی با دلّالان تحریمها!

0
182

گرداندن چرخ های ماشین یک سرزمین با هدف اداره نمودن آن، در اختیار دولتمردان آن کشور است. خیلی حائز اهمیت نیست، که این امر مهم و حیاتی، به دست چه کسانی انجام بشود. ولی کاملا اهمیت دارد، که آیا اصولا این افراد، برای احراز چنین پست تخصصی آمادگی لازم را دارند؟ آیا اینها جهت پرداختن به چنین امر مهمی، آموزش های ضروری را دیده اند یا خیر؟ چه پاسخ این پرسش ها مثبت و چه منفی باشد؛ توجه به یک نکته اهمیت ویژه دارد. و آن این است که چننین اشخاصی همواره دارای موافقان و مخالفانی هستند؛ که با عملکردهای ایشان همراهی می کنند یا با آن سر ناسازگاری را می گذارند؟!

چنانچه دشمنی با دیگران، براساس دلائل محکم و برهان های قاطع نباشد؛ معلوم می گردد که دشمنان مربوطه، به خاطر مقاصد نادرست خودشان در حال غرض ورزی با آن شخصیت ها می باشند. در غیر این صورت، باید برای اثبات مخالفت های به سزا یا نادرست خویش، دلیل های محکمی را به همگان ارائه بدهند؛ تا که بتوانند سخنان خودشان را به کرسی بنشانند!

در میان هفت تن رؤسای جمهوری اسلامی، که تا کنون در این پست دولتی درون رژیم آخوندی، نقش اجرائی یافته اند(بنی صدر، رجائی، رفسنجانی، خامنه ای، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی)؛ فقط دو سه تن نخست ایشان(بنی صدر، رجائی و خامنه ای) از گزند مخالفت های دیگران آسیب های زبانی کمتری دیده اند. ولی بقیه ایشان(رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی) بیش از موافق مخالف داشته اند و در بیشتر مواقع، مورد حملات دیگران قرار گرفته اند!

هرکدام از اینها، با روش های خاص خودشان، پاسخ دیگران را داده اند. البته تردیدی نیست، که همه مخالفت ها نادرست و غرض ورزی نبوده اند؛ بلکه بسیاری شان، کاملا منطقی و صحیح به نظر می رسیدند؛ و هر یک از این رؤسای جمهوری، گاهی از سوی نمایندگان مجلس آخوندی، جهت پاسخگوئی به سؤآلات درست یا نادرست آنان به مجلس شورای اسلامی احضار گشته اند!

روحانی به عنوان رئیس جمهوری که مدعی داشتن دو مدرک دکترا می باشد؛ و نیز به سبب آنکه همیشه نقش های کلیدی در این حاکمیت را داشته است؛ بیش از بقیه آنها به خودش مغرور است. اینکه حق دارد یا خیر، سخنی دیگر است. اما این که در طول مدت ریاست جمهوری اش، اشتباهات فراوانی را مرتکب شده شکی وجود ندارد. گفت: ” عیب اش همه گفتی، هنرش نیز بگوی”! عیب های او غیر از آخوند بودن وی، که سرسلسله همه دلائل مورد پذیرش واقع نشدن آخوندهای حکومتی است جای خود را دارد؛ اما اشکالات مدیریتی دیگر وی، از یک امر حتمی ناشی می شوند!

وی به خاطر داشتن سوابق خدمت در بخش های کلیدی جمهوری اسلامی، به گونه افراطی به خودش مغرور است. به همین خاطر هم زیاد اهل مشورت کردن با بزرگان حکومت شان نیست. اما ویژگی های هنگام پیش از به ریاست جمهوری دولت یازدهم رسیدن او، بر منوالی هستند؛ که مخالفان او را وا می دارند؛ تا که از یک امر آشکار که او و اعضای کابینه اش بدان منسوب می باشند از ایشان خرده گیری بکنند!

نسبت دادن روحانی و دولت اش به اصلاح طلبی، به اضافه ژست های انتخاباتی که دم از اعتدال گرائی هم می زد؛ به مخالفان تندروی اصولگرای او امکان می دهد؛ تا با استفاده از این نقاط ضعف روحانی(از دیدگاه اصولگرایان تندرو)، به بهانه های مختلف او را مورد سرزنش قرار بدهند؛ و با این روشها ایرادهای مدیریتی وی را بارزتر بنمایانند؛ تا که با توجه به این امور، امکان انتخاب شدن دوباره او برای دوره بعدی ریاست جمهوری را محدود گردانند!

از آغاز سال جاری تا کنون، حسن روحانی که کاملا به نیت های خصمانه مخالفان با خودش آگاه است؛ چند بار به گونه غیر مستقیم، این افراد بخصوص دست اندرکاران نیروهای انتظامی و سپاه پاسداران را، مورد ترکش حملات زبانی خود قرار داده؛ و با بیان جملاتی که مردم عادی جامعه کنونی در ایران را خوش آید. شخصیت ایشان را تخطئه نموده است!

روحانی در سخنرانی اخیر خویش، که در رابطه با وضعیت تحریمها و چگونگی به نتیجه رسیدن ” توافق جامع ” میان جمهوری اسلامی و 1+5 بیاناتی را ایراد می کرد؛ به طور کنایه آمیز، خطاب به مخالفان خودش به ویژه در امر مذاکرات هسته ای، با بیان این که سازمان تحریمها در حال فروریزی است چنین گفت: ” دلالان تحریمها از هم اکنون به فکر شغل دیگری باشند. ” روحانی در مراسم جشن کارگری که در روز سه شنبه هشتم اردیبهشت سخن می گفت؛ با ابراز خوشبینی نسبت به نتجه توافق نهائی با قدرت های بزرگ جهان در ماههای آینده، به مخاطبان خود خاطرنشان نمود، که کسی نمی تواند تحریم بر ایران را در آینده ادامه دهد!

اینچنین با اطمینان خاطر از این مقوله بسیار مهم صحبت کردن، باید دلیل بسیار محکمی داشته باشد. دست کم باید از جائی برای او چراغ سبزی در این مورد روشن شده باشد؛ که وی با این اعتماد به نفس، و با این خوشبینی بتواند از امری سخن بگوید؛ که هنوز در بوته ابهام قرار دارد و کسی از پایان آن هیچ اطلاع صحیحی در دست ندارد. مگر آنکه وزیر امور خارجه دولت او، که اکنون با وزیر امور خارجه ینگه دنیا بسیار ” جی جی باجی ” شده است؛ خبرهای امیدوار کننده ای را برای وی مخابره کرده باشد. در غیر این صورت، باید به آقای رئیس جمهور پیشنهاد داد؛ که بهتر است تا روشن شدن دست کم پنجاه درصد از نتیجه این موضوع، بهتر است که با این صراحت در این باب اظهار نظر ننماید؛ و هیچگاه فراموش نکند، که مقوله های سیاسی پیوسته مانند سکه دو رو دارند. اگر او اکنون یک روی آن را دیده است؛ باور داشته باشد که طرفهای ایشان آن روی سکه را هم به وضوح دیده اند. چه بسا که مذاکرات پایان ژوئن 2015 ، نتیجه ای را که ایشان از هم اکنون پز آن را می دهد در بر نداشته باشد. مگر آنکه خود بداند، که به عنوان رئیس اجرائی حکومت اسلامی، خودش به آنها وعده های دیگری داده باشد!

محترم مومنی

مقاله قبلیغزل ۹۴، عشق بیکران حافظ به مردم
مقاله بعدی۱۲۱ نماینده خطاب به روحانی: چرا گفته‌اید وظیفه پلیس اجرای قانون است٬ نه اسلام
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.