لیبی فردا با قانون اساسی مدنی و مترقی و البته بدون شبه نظامیان مزدور خارجی؛ بقلم دکتر کاوه احمدی علی آبادی

0
117

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

حقیقتاً مدتی بود نگران لیبی بودم، و برآوردم این بود که توافق طرفین بسیار دور و تشکیل دولتی ائتلافی بسی دورتر است. اما خوشبختانه به سبب نقش پررنگ سازمان ملل و برخی کشورهای کلیدی در پشت صحنه، جنگ متوقف و گفتگوها با توافقات اولیه آغاز شد. باید از همه طرف هایی که در این اتفاق اخیر دخیل بودند تا مانع از کشتار و تبدیل بحران به فاجعه شوند، تشکر کنم.

مدتی بود، وضعیت در لیبی مدام بحرانی تر می شد و جاه طلبی های برخی کشورها و حتی شخصیت ها نه تنها بدان دامن می زد، بلکه جهت دهی کرده و بدان مدام ابعاد جدیدی می بخشید. با این وجود، طرفین درگیری در لیبی در آخرین تصمیمات شان تجدیدنظر کردند و پختگی به خرج دادند و به شیطنت های خارجی بیش از آن اجازه جولان ندادند.

وضعیت این اواخر آنقدر وخیم بود که بسیاری از بابت قیام علیه دیکتاتوری قذافی حتی پشیمان شدند و بعضی ناتو را بابت دخالت در سرنگونی قذافی سرزنش کردند. اما واقعیت این است، جنگ داخلی که بدنبال قیام مردمی و سرکوب آهنین حکومت قذافی شروع شده بود، داشت به قتل عام مردم و سرکوب خونین قیام کنندگان توسط قذافی سرازیر می شد. ناتو کاملاً به موقع دخالت کرد و مانع از آن شد، اگر چنین نمی کرد قذافی همان بلا را سر قیام کنندگان بهار عربی لیبی می آورد که صدام پس از آتش بس در جنگ اول خلیج فارس بر سر قیام کنندگان شیعه در جنوب عراق آورد و قتل عامی کم سابقه راه انداخت. آن اشتباه مهلک نباید تکرار می شد.

واقعیت این است که گاه شرایط توسط طرف های درگیری به کانال های بحرانزاتر و دومینووار کشیده می شود، که اگر دخالت خارجی نباشد به قتل عام، ویرانی های گسترده و حتی نسل کشی منجر می شود (برخلاف جنگ اخیر قره باغ که اجتناب پذیر بود و متاسفانه همگان نشسته اند و تماشا می کنند تا تو گویی یک قتل عام دیگر از ارامنه راه بیافتد تا بعداً قطعنامه بدهند و محکوم کنند و دنبال مقصر بگردند!؟ رفتار قدرت های بزرگ جهان پیرامون جنگ اخیز قره باغ اصلاً مسئولانه و قابل دفاع نبوده است و هر کسی که پشت صحنه با سران ترکیه برای این تجاوز ساخت و پاخت کرده بداند که تاریخ آنان را نخواهد بخشید.) که در چند مورد در چند دهه گذشته روی داد و همه از آن مطلع ایم و جامعه بشری امروز از بابت عدم مداخله یا عدم مداخله به موقع در ممانعت از آن، خود را سرزنش می کند.

 امیدوارم این مذاکرات چند جانبه و هماهنگی و همکاری چند جانبه به کمک سازمان های بین المللی و کشورهای مسئول و بانفوذ ادامه داشته باشد. اما یک مشکل هست که باز کردن گره آن بسیار دشوار نشان می دهد. مساله شبه نظامیان اسلامگرا و حتی تروریستی که چه بومی منطقه هستند، چه از سوریه و جاهای دیگر به لیبی آمده یا آورده شده اند. شبه نظامیان بومی پیش از این هم بوده اند و حتی پیش از این با دولت وفاق اسلام گرای لیبی مدام تنش و اصطکاک داشتند و پس از باخت در انتخابات، حاضر به واگذاری قدرت نشدند و مجلس منتخب جدید را به شرق لیبی فراری دادند. تنها وقتی که ارتش لیبی برای سرنگونی دولت اسلام گرای وفاق به حرکت در آمد، این شبه نظامیان مدافع دولت وفاق شدند، تا ضمن کسب مشروعیت دولت وفاق، فعلا متحد نشان دهند تا خطر ارتش لیبی رفع شود و سپس به حساب بقیه برسند. از این سبب، دولت وفاق نیز در آینده همچون گذشته برای مصوبات و تصمیماتش با این شبه نظامیان دچار مشکل خواهد شد. شبه نظامیان بومی لیبی اگر مایل باشند می توانند در ارتش ملی لیبی ادغام شوند و به مثابه ارتش لیبی آینده انجام مسئولیت کنند و حقوق دریافت کنند؛ مشابه حشدالشعبی در عراق که بخش بزرگی با پیروی از آیت الله سیستانی چنین کردند و تنها ماندند مزدوران ایرانی که به زودی به حساب آنان (پس از انتخابات آمریکا) نیز رسیده خواهد شد. اما شبه نظامیان خارجی لیبی که مزدور هستند، واضح است که نمی توانند جایی در لیبی آینده داشته باشند؛ چه نامشان، یا رنگ پرچم شان تغییر کند و چه هر تغییر ظاهری دیگر. بی شک انجام این مهم برای هیچ یک از طرف های لیبی آسان نخواهد بود.لیبی فردا نیاز به قانون اساسی مدنی و مترقی دارد تا ضمن تضمین حقوق همگان، به ویژه اقلیت ها- جدای از دین، جنسیت یا هر تفاوت دیگری- امکان توسعه و جبران عقب افتادگی گذشته را برای زنان و مردان و جوانان لیبی فراهم آورد.