یا قرآن به شما دستوری اشتباهی داده، یا دارید قرآن را هم دور می زنید؟! محترم مومنی روحی

0
145

وقتی که از سران شارلاتان جمهوری بدنهاد و پلید اسلامی می پرسند: چه کسی به شما دستور نابود کردن اسرائیل را داده است؟ می گویند: « قرآن به ما دستور می دهد که چنین کنیم. » ! حال آن که خود خدای مسلمان ها!! در کتاب آسمانی !!! ایشان نوشته است: « خدا به موسی گفت ما(خدا در قرآن هیچگاه از واژه من استفاده نمی کند. زیرا که او همه کارهایش را به اتفاق فرشتگان خود انجام می دهد. از اینرو، همواره از ضمیر ما استفاده می کند. ) ما به پیروان تو قول می دهیم؛ که ایشان را خلیفه خود بر روی زمین گردانیم. » چگونه ممکن است که در جائی از این کتاب، آنها را وعده خلیفه گری خودش را بدهد؛ و در جای دیگر آن، به مسلمانها امر کند که یهودیان را نابود نمایند؟!

اخیرا در سازمان ملل متحد، قطعنامه ای برای محکوم نمودن حکومت میانمار، جهت کشتن و بدرفتاری کردن با مسلمان های روهینگیائی، مورد بحث و بررسی اعضای این سازمان قرار گرفته است. هنگامی که اعضای سازمان ملل متحد به این قطعنامه رای های مختلف داده اند. در این رابطه کشورهای چین و روسیه و سوریه به آن رای مخالف دادند. اما نماینده دائمی رژیم آخوندی در این سازمان به آن رای ممتنع داده، و از باب آن که ایشان همیشه سنگ اسلام و پیروان آن را به سینه می زنند. برای کسانی که به این امر آگاهی دارند؛ چنین موردی ایجاد تردید می نماید؛ که بالاخره این رژیم موافق مسلمانی است یا مخالف آن؟ با کمی اندیشه پیرامون این موضوع، به راحتی می توان به آن پی برد. که دادن رای ممتنع به این قطعنامه بدان معناست؛ امکان زیادی وجود دارد؛ که اینها با قطعنامه مورد نظر موافقت کامل دارند( چون پای مسلمان ها در میان است) ؛ ولی به دلیل رای مخالف دادن چین و روسیه و سوریه به این امر، چون نمی خواسته اند که خودشان را مورد غضب روسها و چینی ها قرار بدهند؛ سیاست کرده و به آن رای ممتنع داده اند. و همین موضوع، ننگ دیگری را بر دامان کاملا آلوده این دروغپردازان می افزاید؛ و به جهانیان نشان می دهد؛ که مردم دنیا با چه فریبکاران شیاد و شارلاتانی رو به رو می باشند. در چنین شرایطی که دنیا در حال پشتیبانی از این آوارگان مسلمان میانماری هستند. چگونه مسؤلان نادان رژیم آخوندی در ایران، به خودشان اجازه داده اند؛ که به این قطعنامه رای ممتنع( نه موافق و نه مخالف ) را بدهند؟!

مگر آن که دلایل محکم تر، و توضیحات کامل تری در این مورد ارائه داده و اعلام نمایند؛ که فرق میان مسلمان های فلسطینی و آوارگان مسلمان روهینگیائی در چیست؟ یا این که صابون ننگ نوکری روسها و ترس از واکنش های تند آنان را بر تن ددمنش خود بخرند؛ و اجازه بدهند که مردم ایران و سایر نقاط جهان، بر ایده شان ثابت قدم بمانند؛ که این اشغالگران، نه به اسلام و نه به مسلمانی اعتقاد داشته و پایبند می باشند؛ و نه حتی در خلوت خودشان به فرائض دینی اسلامی عمل می کنند!
آنچه که آنها و به ویژه رهبر اول و رهبر کنونی و همدستان و زیر دستان ایشان را، به راه اسلام و مسلمانی و تشکیل دادن این انقلاب شوم و میان تهی وا داشته است. صرف محض رسیدن به جاه و جلال و مقام، و کامیابی از ثروت های بی شمار ایران و ملت آن بوده است!

اکنون در موقعیتی قرار گرفته اند؛ که بسیاری از مردم آگاه گیتی به این حقیقت پی برده و می دانند؛ که دلایل اصلی به وجود آمدن این حاکمیت خودکامه و قدرت پرست چیست؟ خود اهریمن تبارشان نیز، در شرایط کنونی به درستی پی برده اند؛ که ساختار و ماهیت حکومت شیطانی شان، نزد همگان لو رفته است. در کوتاه مدتی اگر سرنگونی نصیب شان نشود؛ بدون تردید اکنون در مرز فروپاشی قرار دارند( در صورت سرنگونی یک حکومت، هیچ از اثری از آن باقی نمی ماند. ولی چنانچه فروپاشی نصیب شان بشود؟ راس هرم قدرت فرو می ریزد. و امکان ماندن تکه هائی از اندام نفرت انگیز آن وجود خواهد داشت. و این خطر بزرگی برای یک ملت در آرزوی نابودی کلیت این رژیم ضد ایرانی و ضد بشری است !
به همین لحاظ و از باب آنکه می دانیم؛ که تلاش های فراوان سران واپسگرا و غیر متمدن و ناانسان این حکومت بدنهاد، فقط و فقط به خاطر حفظ شدن بقای ننگین حاکمیت جنایتکارشان در ایران می باشد. به سبب استفاده از پشتیبانی های روسیه برای ماندگاری بیشتر، به دادن رای ممتنع به قطعنامه مربوطه اقدام نموده اند!

وحشت از نابودی سریع حاکمیت منفورشان، که با سخنان رؤسای ممالک همسایه تشدید هم می شود. ایشان را به حمایت های بیشتر روسیه از خودشان نیازمندتر می نماید. همین امروز چهارشنبه ششم دیماه ۱۳۹۶ خورشیدی برابر با بیست و هفتم دسامبر ۲۰۱۷ میلادی، وزیر امور خارجه شیخ نشین بحرین، در ارتباط با حرف های اخیر سخنگوی وزارت خارجه حکومت ملاها گفته است: « کشور ایران ماندنی، و رژیم حاکم بر این کشور رفتنی است.» وی همچنین در صفحه توئیتری خود نوشته است: « اگر رژیم ایران از حرفهای ما خوشش نمی آید؟ از آب دریا بخورد یا که سرش را به دیوار بکوبد. » ؛ وی همچنین ادامه داده است: « ما در برابر سیاست های توسعه طلبانه نفرت انگیز آنها ایستاده ایم؛ و تکرار می کنم ایران ماندنی است؛ ولی رژیم ملاها موضوعی موقت است. »!

همه این موارد به ما هشدار می دهند؛ که وضعیت کنونی ملاها در کشور اشغال شده ما، مخصوصا با توجه به اختلافات زیاد داخل خودشان به گونه ای است. که دوستان شان هم هیچ امیدی به بقای ایشان ندارند. چه رسد به دشمنان شان که مایل اند؛ هر چه زودتر شر این جنایتکاران، از سر مملکت ایران و ملت مبارز آن کوتاه بشود. بر همین اساس مایلم به هم میهنان عزیزی، که این روزها به خاطر بازی های سیاسی عوامل شیاد و جاسوس پروری، که به اصطلاح خودشان در جهان متمدن هم زندگی می کنند. بگویم که فریب هیچ توطئه ای از جانب ایشان را نخورند. اگر که آقا یا خانم ایکس، با ایگرگ اختلافاتی دارند؟ ما به عنوان ملت مبارز ایران، که به آرزوی نجات کشورمان از شر حضور این جانیان، و رهائی هم میهنان دربندمان، از یوغ استبداد آخوندی در سرزمین اهورائی مان، دارای هدف های درست و برنامه ریزی شده می باشیم. در هیچ شرایطی فریب این سیه دلان و فریب خوردگان ممالک سودجو یا افراد قدرت پرست را نخوریم. فقط به اراده ملی خویش و پشتیبانی های آفریدگار یگانه و همت والای خودمان، که استقامت صد در صدی برای رسیدن به این آرمان ملی – میهنی را به همراه داشته باشد. برای رسیدن به یک هدف بزرگ سی و نه ساله به پاخاسته و از کیان انسانی و مملکت باستانی و هم میهنان عزیزمان، پیگیر این آرمان ملی باشیم!

محترم مومنی

مقاله قبلیدو تیم فوتسال ایران کاندیدای بهترین تیم‌های فوتسال جهان شدند
مقاله بعدیاعتراض در مشهد؛ از مرگ بر روحانی بسیجی‌ها تا شعار «رضا شاه روحت شاد»
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.