قانون « قیصر » یا « سزار » چیست؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
201

معمولا در میان جوامع مختلف بشری در جهان، به کار بردن برخی از قانون هائی، که هیچ ربطی هم به هیچیک از مواد قانون اساسی سرزمین ایشان و دیگر ممالک دنیا هم ندارند. به وسیله دست اندرکاران مدیریت سیاسی – اجتماعی یک کشور، طراحی و ساخته به رسمیت نیز شناخته می شوند؛ که حتی توسط بعضی از دیگر جوامع بین المللی نیز، مورد تایید و گاهی هم مورد استفاده قرار می گیرند؛ و در بیشتر مواقع آن را، نه در سرزمین خودشان، بلکه به طور حتم در کشورهای دیگر گیتی مورد استفاده نیز قرار می دهند. که نتیجه گیری کامل از نتایج به دست آمده از به کار گرفته شدن آنها، در موقعیت کنونی در جهان، خیلی هم مفید به فایده نیست !

زیرا چنین اموری بایستی، که چندین بار در مکان های متفاوت جغرافیائی با موقعیت های اقلیمی مختلف به کار گرفته بشوند. تا بتوان با مقایسه میان نتایج به دست آمده از کاربرد چنین قوانینی، آنها را مورد مطالعه دقیق قرار داد؛ و با بررسی کردن نتیجه های به دست آمده، چگونگی مطلوب بودن یا نبودن آن را مشخص نمود. تا نتیجه نهائی را از آن به دست آورد!

چون که در مراحل ابتدائی و مورد استفاده قرار نگرفته چنین قوانینی، هیچ نتیجه مطلوب و مورد قبول و منطبق با هدف آن قانون حاصل نشده است؛ که بتوان به بررسی نکات مثبت و مفید، یا عکس آن پرداخت؛ و چگونگی کارساز بودن یا نبودن آن را، زیر ذره بین سنجش قرار داد. تا به نتیجه ای که به آن نیاز است رسید!

امروز چهارشنبه هفدهم جون ۲۰۲۰ میلادی، « قانون سزار » توسط ایالات متحده آمریکا، در باره حکومت بشار اسد رئیس جمهور سوریه، به عنوان تحریم نمودن او و کشورش اعمال گردید. تا به این وسیله وی را مورد فشار حد اکثری قرار بدهند. تا شاید بتوانند با این کار، نتیجه ای را که در نظر دارند از آن به دست بی آورند!

به گفته نماینده دایم آمریکا در سازمان ملل متحد، هدف ایالات متحده از به کار گیری و اعمال نمودن « قانون سزار » که بسیار شدید و گسترده نیز هست علیه حکومت اسد این است؛ که این فشارهای حد اکثری رژیم سوریه را، از دریافت کردن درآمدها و حمایت هائی محروم کند؛ که وی آنها را در مسیر هر چه بیشتر انجام دادن اقدامات شنیع گسترده و نقض حقوق ببشر در سوریه استفاده می کند؛ و اینگونه این اقدامات اسد، مانع از دسترسی به راهکار سیاسی در این کشور شده، و به شدت احتمال صلح در سوریه را کاهش می دهد!

از این که اسد جنایتکاری سنگیندل در سوریه است تردیدی وجود ندارد. اما اگر شرکای سیاسی – نظامی او، وی را یاری نکنند؛ و مجال چنین گستاخی هائی علیه ملت اش را به او ندهند. این جنایتکار به تنهائی از عهده این اقدامات ضد بشری علیه ملت سوریه بر نخواهد آمد؛ و در صورت تنها ماندن و عدم همکاری های روس ها و آخوندها با او، هرگز نمی تواند در این رابطه کاری را پیش ببرد؛ و مردم کشورش را به این تباهی و سیه روزی بکشاند!

آمریکا می باست اگر که « قانون سزار » را در باره بشار اسد و حکومت اش اعمال می کند. « قانون قیصر » را نیز در مورد روس ها و جمهوری اسلامی هم اعمال نماید. تا این مثلث شرارت و ستمگری در منطقه را، از حیطه اقتدار و سودجوئی خارج کند. تا که به یک نتیجه صحیح از آنچه که هدف آنها جهت ایجاد آرامش در منطقه است دست یابد!

اگر چنین ننموده، باید دید که قضیه چیست یا کدام نقطه ضعفی در این رابطه دارد؟ وضعیت رژیم آخوندی در ایران که به آشکارا مشخص و قابل درک است. زیرا حکومت اهریمنی و ضد بشری خامنه ای و کنش های ضد ایرانی دولتمردان جمهوری ننگین اسلامی، برای همگان مبرهن و واضح است؛ که ایشان سرزمینی را مورد اشغال وحشیانه خویش قرار داده و به آن استیلا یافته اند؛ که از مواهب مادی و معنوی روزگار هیچ موردی را کم ندارد؛ و این جنایت پیشگان با استفاده از همین نعمت های خدا دادی به این مملکت، هم خودشان را به ثروت های میلیاردی رسانده اند؛ و هم از پس مانده های آن، کشورهای عراق و سوریه و یمن را نمک گیر خود می نمایند؛ و هم به فرماندهان گروه های تروریستی نیابتی های خودشان کمک های مالی فراوان می کنند. تا که هر چه زودتر، خویشتن را به مطامع ناجوانمردانه و زیاده طلبانه شان در دنیا برسانند!

ایالات متحده مدت هاست که رژیم آخوندی در ایران را، چندین بار مورد تحریم های فشار حداکثری « قانون سزار » قرار داده است. هرچند لطمات اساسی و اصلی آنها نصیب ملت رنجدیده ایران شده اند. اما آمریکائی ها می بایست تا کنون، به نتایج مطلوب خود در این باره می رسیدند. اگر هنوز به آن دست نیافته اند؟ باید دید که چه ریگی در کفش شان است؟ که هنوز خامنه ای و روحانی و ظریف برای شان لالائی خوابیدن و بی تحرک ماندن را می خوانند؟!

بنابراین، احتمال به درب بسته خوردن سنگ تحریم های فشار حد اکثری « قانون سزار » علیه اسد نیز، داستان اعمال این قانون علیه جمهوری اسلامی را تکرار می کند؛ که سران خودکامه رژیم ملاها در ایران، همانگونه که خودشان بهائی برای این سخت گیری ها قائل نشده اند. به نوکرشان بشار اسد هم خواهند آموخت: نگران نباش، بگذار آنها تو را بارها و بارها تحریم کنند. ما که نمرده ایم و نعمت بی کران ایران هم، به حد غیر قابل تفکر و شمارش در اختیارمان است. هرگاه در هر کجا کم و کسری داشتی، بدون تامل هر چه بخواهی در اختیارت خواهیم گذاشت!

آمریکائی ها بروند با رقیب جهانی و غدرقدرت خودشان روسیه گفتگو بکنند؛ که دست از سر این کشورها بردارد؛ و بیش از این در مسیر تحقق یافتن صلح جهانی سفسطه نکند. اگر به دلائل متعدد، سران این دو سرزمین( آمریکا و روسیه ) دهها سال است که نمی توانند با هم بر سر یک میز بنشینند؛ و در رابطه با مسایل مورد علاقه دو طرف با همدیگر به مذاکره بپردازند؟ اشتباه واقعی را خودشان مرتکب می شوند؛ که هر دو طرف سودجو و جهانخوار و فرصت طلب می باشند. توجه شان به مظاهر بیانی صلح و بشردوستی و امثال این عناوین انسان مآبانه، ژست های سیاسی جهت گمراه نمودن مردمان سایر ممالک گیتی است. تا بتوانند ماهیت اصلی خودشان از این ظاهر فریبی ها را پنهان کنند!

دنیا می داند که قدرت های بزرگ جهان، از ابتدا تا کنون بر این منوال بوده اند؛ که خودشان را نسبت به سایر حکومت ها و ملت ایشان، خیرخواه و یاری دهنده نشان می دهند. تا « سر بزنگاه » به آسانی بتوانند؛ تیر خلاص را به سوی ممالک مورد نظر خودشان شلیک نمایند؛ و همان بلائی را که چهل و یک سال پیش بر سر ما و میهن مان آوردند. را بر سر آنان بی آورند!

ما هم می دانیم، کدام قدرت ها برای داشتن ابزار لازم، جهت نفوذ و رسوخ در سراسر گیتی، به آفرینش « القاعده » ، « الشباب » ، « بوکو حرام » ، « جمهوری اسلامی » ، « داعش » و « طالبان » پرداخته، و با هزینه نمودن غیر قابل تصور برای راه اندازی ایشان در جای جای جهان، برای خودشان ابزار مورد نیاز خویش را ساخته و آماده استفاده نموده اند؟ حالا که این ابزارها برای سازنده شان دهن کجی می کنند و شکلک در می آورند. بر آن شده اند، که پوزه ی ایشان را به خاک مذلت قوانین « سزار و قیصر » بمالند. تا بتوانند، هم اذهان عمومی در دنیا را روشن سازند؛ و هم آنها را از سر راه خویش حذف نمایند!

حتی اگر ایشان را چنان پروار کرده باشند؛ که دیگر خودشان هم جرات شکار کردن حیواناتی مانند سران این گروه های وحشی و تروریست و ددمنش را نداشته باشند؟!

محترم مومنی

مقاله قبلینخستین رصد انفجارهای رادیویی سریع منظم از منبعی ناشناس
مقاله بعدیدر کره شمالی زنگ ها به صدا درآمده است؛ کودتایی خاموش در کره شمالی! بقلم دکتر کاوه احمدی علی آبادی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.