عوّاد ابراهیم علی البدری السامری = ابوبکر البغدادی خلیفه مسلملمانان جهان!!!

0
263

جایزه ده میلیون دلاری آمریکا برای ” مرغی که از قفس پرید “

نزدیک به سه سال است که آمریکا، برای فردی که به تازگی رهبری شورشیان اسلامگرا را به دست گرفته، یک جایزه ده میلیون دلاری تعیین کرده؛ اما این مرد در جریان جنگ آمیریکا در عراق، در دست مقامات آمریکائی بود. مقامات ارتش آمریکا سال 1384، در جریان جنگ عراق مردی را که با اسم مستعار ” ابوبکر البغدادی ” نامیده می شود؛ در اردوگاه بوکا در امّ القصر دستگیر کردند. اما وقتی جنگ عراق فروکش کرد؛ جورج بوش رئیس جمهوری سابق، موافقتنامه با مقامات عراق امضا کرد؛ که براساس آن همه زندانیان را، به مقامات آن کشور ( ایالات متحده آمریکا ) تحویل دهند. البغدادی هم سال 1389 مطابق این قرارداد از سوی مقامات عراق آزاد شد!

البغدادی در همان سال رهبری دولت اسلامی عراق و شام ” گروه داعش ” را به دست گرفت. او از چندی پیش با اعلام کردن داعیه خلافت جهانی اسلام، تهدید بزرگی برای دولت عراق به شمار می رود. سال 1390 بود که آمریکا البغدادی را تروریست خواند؛ و برای پیدا کردن یا کشتن او، جایزه ای ده میلیون دلاری را تعیین کرد!

البغدادی کیست؟

ابوبکر البغدادی ظاهرا در سال 1350 در سامراء در شمال عراق به دنیا آمده؛ و نام واقعی اش، عوّاد ابراهیم علی البدری السامری است. او در رشته مطالعات و تاریخ اسلامی، در بغداد از یک دانشگاه دکترا گرفته؛ و لابد برای همین است که در خیلی از اسامی مستعارش، عنوان ” دکتر ” را هم یدک می کشد !

در بعضی از گزارش های خبری آمده، که البغدادی هنگام حمله آمریکا به عراق، در سال 1382 ، امام یک مسجد بود؛ و احتمالا از زمان ریاست صدام حسین در عراق هم یک پیکارجوی جهادی بوده است. شرایط یافتن و دستگیری او توسط نیروهای آمریکائی علنا گفته نشده است؛ اما بعضی از تحلیلگران می گویند، ممکن است در هنگام حبس در اردوگاه نظامی آمریکا، به افکار افراطی گرویده باشد!

البغدادی به ندرت در انظار دیده شده؛ اما روز شنبه ویدئویی در وبسایت های اسلامگرایان منتشر گردید؛ که ظاهرا او را در حال ایراد خطبه ای در نماز جمعه در مسجدی در موصل، دومین شهر بزرگ عراق که به تصرف شورشیان داعش در آمده نشان می داد. در آن ویدئو البغدادی از پیروانش خواست، تا اگر حق با اوست از وی پیروی کنند؛ و اگر بر خطاست، او را به راه راست بیاورند!

ترجمه بخشی از خطبه او بدین قرار است: ” پذیرش وکالت از طرف شما مردم برای رهبری، مسؤلیت سنگینی است. من بهتر یا با تقواتر از شما مردم نیستم؛ اگر مرا صوابکار یافتید، به من در این راه کمک کنید . اگر مرا خطاکار یافتید، نصیحتم کنید و جلوی کارم را بگیرید. تا وقتی من خدا را اطاعت می کنم، شما هم از من اطاعت کنید. ” وی ضمن اعلام خلافت بر مسلمانهای جهان، از آنها خواسته است؛ با او بیعت کنند، به شمال عراق مهاجرت نمایند، و آنها را به کمک به خلافتش فرا خوانده است!

بوی نامطبوع تبانی میان آمریکا و این مردک خودشیفته، نمی تواند بر اهالی درایت مفاهیم سیاسی پوشیده بماند. با توجه به این که در دهه های اخیر، تبلیغات مسلمانان شیعه و سنّی سراسر دنیا، موجب گردیده که برخی از پیروان ادیان دیگر به اسلام بگروند. قرنهاست که مسیحیان و یهودیان گیتی با این آئین آخری( که همگی شان ساخته شده تفکرات آمیخته به اوهام خودشان است)؛ در مبارزات آشکارا و پنهانی با یکدیگر در جنگ و گریزند. بیم پیشرفت نمودن مسلمانها در مقوله جذب پیروان دیگر ادیان به سوی اسلام، کارگزاران سیاسی و کارشناسان مسائل اجتماعی در بیشتر ممالک جهان را، بر آن داشته که با هر روشی که میسر باشد؛ جلوی پیشرفت مسلمانان، در ” بورکا ” پوشانیدن بر اندام زنان آمریکائی و اروپائی را بگیرند!

مثلث القاعده و جمهوری اسلامی و طالبان را به همین منظور به وجود آوردند؛ تا شیعیان و سنّی ها را به جان همدیگر بیندازند؛ که آنها با هم دشمنی و ستیزه جوئی کنند؛ و قدرتمندان دنیا، خودشان فقط در یک سو بنشینند و سر نخ عروسکهای این خیمه شب بازی مهوع را، با دستهای قدرت پرست خویش به حرکت درآورند!

چون از این کار نتیجه مورد نظرشان عاید ایشان نگردیده بود؛ این مثلث خبیث را، با افزودن ضلع چهارم به مربع وحشت و ترور گروه ددمنش داعش تبدیل کرده اند. تا نتیجه مورد نظرشان توسط آنها تأمین گردد. به یاد سخنی از خمینی جلاد و دروغگو می افتم؛ که در طول امامت اش در ایران!! فقط یک جمله راست گفته بود: ” هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید. ” !!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیپرواز نخستین رصدخانه پرنده جهان
مقاله بعدی«دان چيدل» در نقش موسيقيدان معروف سياهپوست
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.