عواقب تعلل ترکیه برای حمله به داعش در کوبانی!

0
163

از آنجائی که شهر مرزی کردنشین کوبانی در سوریه، که میان این کشور و ترکیه قرار دارد؛ در شرایط کنونی مورد حملات وحشیانه نیروهای تجاوزگر دولت خلافت اسلامی قرار گرفته است؛ حمایت از ساکنان بی دفاع آنجا، توسط هر کشوری که بتواند به این مهم بپردازد؛ اقدامی انسانی و امری ضروری به نظر می رسد. در حالی که دولت های کشورهای بسیار دورتر از سوریه، جهت این اقدام بزرگ اعلام آمادگی کرده و دست به ائتلاف علیه داعش به رهبری آمریکا زده اند؛ تعلل و سستی دولتمردان کشور ترکیه، که نزدیک ترین همسایه سوری ها می باشند اغماض ناپذیر است!

مقامات ترکیه، در رابطه با حمله نظامی کشورشان به افراد دولت اسلامی در کوبانی می گویند؛ نباید انتظار داشت که آنکارا به تنهائی در سوریه عملیات زمینی انجام بدهد. مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه، روز پنج شنبه در یک کنفرانس مشترک خبری با پنس استولتنبرگ دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ناتو، در باره مشارکت ترکیه در کمپینی که علیه پیکارجویان دولت خلافت اسلامی در حال انجام است سخن گفت. ترکیه برای مداخله نظامی در شهر کوبانی در شمال سوریه، که ” عین العرب ” نیز نامیده می شود، و زیر فشار شدید حملات داعشی ها می باشد؛ با آنکه پارلمان این کشور، به دولت ترکیه مجوز حمله نظامی به عراق و سوریه را داده است؛ و نیز با آنکه تانکهای ایشان در مرز میان ترکیه و سوریه صف آرائی کرده اند؛ اما همچنان برای کمک نمودن به اهالی شهر کرد نشین کوبانی در سوریه هیچ تصمیمی نگرفته است!

با آنکه از ترکیه انتظار می رود که در ائتلاف علیه ” داعش ” به رهبری آمریکا شرکت نماید؛ چون چنین نکرده و از خودش انفعال نیز نشان می دهد؛ خشم مقامات دولتی واشنگتن از ترکیه را هم، به عنوان متحد آمریکا در ناتو برانگیخته؛ و موجب شورش کردها در کشورش نیز گردیده است!

در حالی که ژنرال های آمریکائی به جان کری وزیر امور خارجه این کشور، در مورد تسخیر شدن شهر کوبانی به دست داعش هشدار داده اند؛ ترکیه تانکهای خودش را در خطوط مرزی خویش با سوریه آماده نگاه داشته؛ و به نظارت نمودن کشته شدن کردهای ساکن کوبانی به دست جنایتکاران داعشی مشغول است. نمایش این صحنه ها از سوی سران حکومت ترکیه، ضمن تقویت کردن برخی از شایعات مربوط به خریداری شدن نفت توسط ترکها از داعشی ها، به یادمان می آورد که در هنگامه بروز انقلاب سیاه اسلامی در میهن ما، در آن گیر و دار دولتمردان ترکیه، چگونه با زمین خوردن کشور ایران، توانستند به اقتصاد ورشکسته کشورشان ، با فروختن اجناسی که در هیچ کجای جهان مشتری نداشتند به حکومت اشغالگر آخوندی، سر و سامانی بدهند؛ و از به وجود آمدن فقر کامل در کشورشان رها بشوند!

آنچه که مسلم است، برای دولت جدید ترکیه به ریاست جمهوری رجب طیب اردوغان، این اهمال و بی تفاوتی نسبت به رویدادهای خطرآفرین در اطراف مرزهای کشورشان، نه تنها موجبات بدبینی متحدان ایشان را فراهم خواهد ساخت؛ بلکه با توجه به غیرتمندی کردهای سراسر دنیا نسبت به مسائل همدیگر، کردهای مقیم ترکیه نیز چنین تعللی از سوی دولتمردان کشورشان را، به هیچوجه نخواهند پذیرفت؛ و نسبت به آن واکنش نشان خواهند داد!

 ممکن است که کردهای این کشور در حال حاضر، به انجام دادن چند تظاهرات اعتراضی ساده درون پایتخت ترکیه بسنده کنند؛ ولی بدون تردید در آینده نه چندان دور، کار از اعتراضات لفظی فراتر خواهد رفت؛ و انتقامجوئی های عملی کردهای مقیم ترکیه، جانشین تظاهرات آرام کنونی  خواهد شد. باید در آن موقع از آقای اروغان و هیأت دولت ایشان پرسید؛ دخالت کردن در امر سرکوب نمودن یک گروه جنایتکار تروریستی، به نفع کشورشان بوده است؛ یا تن دادن دولتمردان کشور ترکیه، به ناآرامی هائی که در آینده نزدیک، گریبان آنها را خواهد گرفت ؟!

سود جوئی همیشه نمی تواند الزامی برای بهره وری در نفع طلبی باشد؛ ترکیه ای ها در سالهای چند دهه اخیر نشان داده اند؛ که جز منافع خودشان به هیچ امر دیگری دلبستگی ندارند. البته شاید بعضی ها بگویند، که این خصلت بیشتر آدمها برای خود و کشورشان است؛ اما از آنجائی که : ” هر سخن جائی و هر نکته مقامی(مکانی) دارد. ” ؛ باید دانست که در شرایطی که عده ای انسان بی گناه و بی دفاع، فقط به صرف هزینه کردن چند کشور ثروتمند عربی، برای مزدوران موسوم به دولت خلافت اسلامی ” داعش “، که با اعمال وحشیانه ایشان، سرمایه گذاران برپا شدن این قائله تروریستی را، که به دنبال ایجاد حاکمیت جهانی اسلام و ایجاد خلافت مسلمین در دنیا می باشند؛ به دلیل آنکه هر فرد یا گروهی به دنبال منافع شخصی خویش هستند؛ و این نیز از خصلت های ذاتی آدمی به شمار می رود. به ترکها حق داد که در جهت مقابله با این تروریست ها، و جلوگیری نمودن از بیشتر کشته شدن افراد بی گناه، باز هم دست بر روی دست بگذارد؛ و انفعال و تعلل و سستی در این مقوله را پیشه خود کند؟!

محترم  مومنی

مقاله قبلیحصر دراویش در بیدخت؛ ممانعت از حرکت دومین کاروان دراویش به تهران
مقاله بعدیبیماران انتحاری حامل ویروس «ابولا»، سلاح احتمالی داعش علیه اروپا
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.