عزت الله ضرغامی رئیس صدا و سیمای آخوندی باید از بختیاری های ایران پوزش بطلبد!

0
189

پخش شدن مجموعه تلویزیونی ” سرزمین کهن ” از تلویزیون جمهوری اسلامی، که به ریاست عزت الله ضرغامی اداره می شود؛ خشم وابستگان و دوستداران بختیاری های عزیز میهن مان را چنان برانگیخته است؛ که به گونه نوشتاری و ارائه نامه، از رئیس صدا و سیما خواسته اند؛ که باید از بختیاری ها رسما پوزش بخواهد!

تعداد شصت نفر از نمایندگان مجلس آخوندی، نسبت به پخش سریال تلویزیونی ” سرزمین کهن ” در تلویزیون سراسری جمهوری اسلامی، و اهانت هائی که در متن آن به این دلاور مردمان ایرانی شده است؛ متن اعتراضیه ای را منتشر نموده اند؛ که مورد توجه زیادی قرار گرفته است. دوستداران و وابستگان بختیاری های سراسر کشور در هر جائی که از این کره خاکی به سر می برند؛ از این عمل توهین آمیز دست اندرکاران و تولید کنندگان این مجموعه تلویزیونی، چنان خشمگین شده اند؛ که نسبت به مسؤلان سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، به ویژه خود عزت الله ضرغامی به عنوان رئیس کل این سازمان، واکنش های شدیدی را انجام داده اند. ایشان در یک تلاش اینترنتی، نامه منتسب به این نمایندگان مجلس را، در تمامی اینترنت های بختیاری ها و سایر رسانه های اینترنتی بازتاب داده اند؛ و در آن از ضرغامی خواسته شده که به طور رسمی از ایشان پوزش بطلبد!

رئیس ولایت زده سازمان صدا و سیمای جمهوری زورگو و مستبد اسلامی، چنین خواهد کرد یا نه؟ اهمیت چندانی ندارد، آنچه که قابل اهمیت است، کوشش و اتحاد فعالان اینترنتی بختیاری است؛ که موجب می گردد تا بگوئیم: ” ما باید از بختیاری های دلاور میهن مان بیآموزیم “!

در این مجموعه تلویزیونی، نکاتی مطرح شده که در آن، خدشه دار شدن و لگدمالی نمودن جانفشانی های بختیاری ها در قرن اخیر، بدون تردید تحریف تاریخ معاصر و اهانت آشکار به میهن پرستی های ایشان در ایران است. نادیده گرفته شدن تلاشهای بی وقفه دو دلاور بختیاری در تاریخ معاصر میهن مان، سردار اسعد بختیاری ( علیقلی خان ، و پسرش جعفرقلی خان بختیاری) که هر دو از رهبران مشروطه خواه بوده اند؛ به قدری اهانت آمیز و ضد میهنی است، که نه فقط بختیاری ها، بلکه تمام میهن پرستان ایرانی، باید نسبت به آن معترض بشوند؛ و رئیس بی کفایت و ضد ایرانی این سازمان را در شرایطی قرار بدهند؛ که مراتب عذرخواهی رسمی خودش از ملت ایران را، در تمامی رسانه های خواندنی و دیداری و شنیداری ایرانزمین منتشر نماید. تا از این به بعد، هیچیک از آخوندهای تازی تبار و پیروان اسلام پناه این بی خردان همه تاریخ، به خودشان اجازه ندهند، که با دهان ناپاک خویش از ملت غیور ما با چنین هجویات و هزلیاتی نام ببرند!

البته وقتی شیر نیمه جان می شود؛ از درندگان جنگل گرفته، تا حشرات و خزندگان هم، به بدن ناتوان او حمله می کنند و آزارش می دهند. شیر توانای دیروز( ایران سی و پنج سال پیش )، متأسفانه با تبانی های دشمنان خارجی ما و میهن مان، و همکاری های ناجوانمردانه و ضد میهنی دشمنان داخلی این مرز پر گهر، با توطئه هائی که آفریدند به چنان سرنوشت شومی مبتلا شده؛ که اکنون همه توان گذشته خویش را از دست داده است!

در اثر همین ناتوانی ها، کار به جائی کشیده شده، که مشتی تازه به دوران رسیده در عرصه ی هنر در ایران، به خاطر کسب درآمد زیادتر، و دستیابی بیشتر به مجوزهای بعدی برای تولید نمودن چنین خزئبلاتی علیه ملت سرفراز ایران و تاریخ کهن و آبرومند ایشان، جهت خوشرقصی کردن برابر آنهائی که به هیچوجه شایستگی حضور در مملکت ما و برخورداری ایشان از تمامی موهبت های این سرزمین را ندارند. ما را به زحمت می اندازند و آبروی نداشته خودشان را می برند!

چه بخواهند و چه نخواهند، باید از این سرای متعلق به زن و مرد جوانمرد و دلاور و میهن پرست ایرانی بروند. چنانچه بیش از این با احساسات ملی و میهنی مردم بازی بکنند؛ و روی اعصاب ایشان حرکت های تحقیر کننده بنمایند. ملت ایران که در این درجه از خفت طلبی نیستند؛ که دست بر روی دست بگذارند، و اجازه بدهند که هر کس و ناکسی قهرمانان ملی ایشان را مورد اهانت خویش قرار بدهد!

زمستان 2572 شاهنشاهی هلند

محترم مومنی روحی

مقاله قبلیتشدید فشارها ، اذیت و آزارها و محدودیتهای غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان
مقاله بعدیعکس‌های جدید فیلم «بدون توقف» با بازی لیام نیسن و جولین مور
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.