ظریف اصل ماجرا را لو داد!

1
126

ماجرا کدام است؟ دیگر دارد یک و نیم دهه از شروع مذاکرات هسته ای، در ارتباط با فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی می گذرد. و این بدان معناست، که در طول اینهمه سال، که مذاکره کنندگان حکومت ملاها، در جلسات گفتگوهای در این خصوص به انجام می رسند؛ درون دایره ی نمایندگان کشورهای 1+5 ، محصور روشهای دیپلماسی ایشان شده اند. و در نتیجه تحریمهائی که از اهداف قائلین به کاربرد دیپلماسی، در رابطه با فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی پدید آمده اند؛ فشارهای سنگینی بر روی زندگی مادی و معنوی مردم ایران تحمیل گشته اند!

البته مورد بالا ظاهر ماجرا است و باطن آن مملو از حقایق تکان دهنده است؛ که تقریبا بر مردمان عادی پوشیده مانده اند؛ و همه کارشناسان نیز از تمامی آن آگاهی ندارند. برخی از این صاحبنظران، کم و بیش به چگونگی بطن ماجرا دست یافته اند؛ که البته به دلائلی تا به حال به افشای آنها نپرداخته اند. چرا که تغییرات فراوانی در روابط دولتها، و نیز در شرایط جهان در تمامی زمینه ها به وجود می آیند؛ که ثابت ماندن خصوصیات مفاد درونی این مذاکرات را تحت تأثیر خویش قرار می دهند؛ و یکباره همه چیز دستخوش تغییر و تحولی می گردند؛ که هرگز بدانها توجهی نمی شده است!

خود مذاکره کنندگانی هم که به نمایندگی از سوی حکومت آخوندی در این جلسات حضور می یابند؛ از ابتدا زیاد چیزی در مورد حقایق مستتر در اهداف مخالفان فعالیت های اتمی کشور نمی دانستند؛ اما به مرور زمان، و با تکرار شدن جلسات، و نیز با تغییر یافتن مذاکره کننده ارشد حکومت اسلامی در این نشستها، آرام آرام حقایق مستور در پشت پرده های ابهام نمایان شدند؛ و آنها دانستند که هدف اصلی مخالفان آنها به ویژه آمریکا، در رابطه با اتمی شدن جمهوری اسلامی چیست؛ و چرا بعد از اینهمه نشست هنوز نتیجه نهائی حاصل نشده است؟!

در جلسات چندین ماه گذشته، که از ژنو یک اغاز گردیده و اکنون در حال مذاکره در ژنو شش هستند؛ بعضی از مواضع و هدفهای 1+5 برای نمایندگان آخوندها در این مذاکرات روشن شده اند. وزیر امور خارجه رژیم، محمد جواد ظریف در روزهای اخیر به نکته مهمی اشاره نموده؛ که حاکی از برملا شدن زاویه هائی از خواسته های مخالفان ایشان در این مذاکرات است. در حالی که هیأت های ایران و شش قدرت جهانی، برای از سر گرفتن مذاکرات هسته ای وارد وین شده اند؛ ایران می گوید آماده است برای مطمئن ساختن جامعه جهانی، از صلح جویانه بودن برنامه هسته ای خود گامهای قاطعی بردارد؛ اما تسلیم نخواهند شد!

محمد جواد ظریف عصر روز چهارشنبه یازدهم تیر 93، در هتل کوبورگ در وین، با کاترین اشتون مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا ملاقات کرد؛ در یک پیام ویدئویی که در یوتیوپ منتشر شده است؛ مذاکره کنندگان را ترغیب کرد که به مذاکرات احترام بگذارند. ظریف در پیام خویش گفته است: ” امکان حل و فصل مسأله اتمی ایران در سال 1384 وجود داشت؛ اما دولت جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا، با اصرار بر توقف غنی سازی اورانیوم، موجب شد گفتگوها با شکست مواجه شود!

ظریف همچنان یادآور شده: ” وقت کشی به امید گرفتن امتیاز از ایران، نمی تواند نتیجه بهتری از سال 84 داشته باشد. خبرگزاری ایرنا در گزارشی، مذاکرات وین 6 را دشوارترین، فنی ترین و پیچیده ترین گفتگوها بین ایران و گروه پنج به علاوه یک دانست؛ و نوشت در عین حال این گفتگو طولانی ترین آنهاست؛ که طرفین مصمم هستند که آن را به نتجه برسانند!

ظریف به وضوح اعلام نموده که آنها در صدد گرفتن امتیاز از حکومت اسلامی هستند؛ البته این مطلبی پوشیده نبود. بارها در مقالات زیادی که صاحبنظران منتشران نموده اند به چنین امری اشاره شده است. اما پنهان داشته این حقیقت در لایه هائی از ابر سیاه مخفی کاری رژیم چه معنائی داشته و افشاگری کنونی ظریف را چطور تفسیر کنیم؟!

تا به حال سران رژیم ملاها امیدوار بودند؛ که با دادن رشوه های پنهان و آشکار به مخالفان برنامه اتمی خودشان، جلوی واکنش های مخالفت آمیز آنها را بگیرند؛ و همچنان به کارهای غیر قانونی و مغایر با اصول بین المللی خویش ادامه بدهند. ولی ظاهرا از وقتی که دولت اسلامی شام و عراق( داعش ) خودش را خلیفه مسلمانان دنیا نامیده است؛ بر اندام حاکمیت اسلامی رعشه افتاده، که مخالفان چه رقیب وحشتناک و دیوصفت تر از حکومت آخوندی در ایران را، دم لانه رژیم اسلامی سبز کرده؛ که به آخوندهای حکومت اعلام زمین خوردگی و شکست بدهند. و آنان را با نتایج سرکشی های شان مواجه سازند!

پیروان مذهب شیعه در گیتی فراوان و همه جا پراکنده اند. اما آخوندها حاکم در ایران، که خودشان را رهبر دینی همه آنها می دانند؛ به این امید بوده اند که پس از مدتی گامی به جلو بردارند و رهبری خودشان بر تمام مسلمین جهان را به دنیا اعلام بدارند. جهت تحقق چنین آرمانی، حاضر بودند و هستند؛ که همه زیانها را بپذیرند تا این مهم را تحقق ببخشند؛ و نتیجه مهم آن را که سروری خودشان در عالم اسلام باشد را، به منصه ظهور برسانند!

چه بر سر این جنایتکاران و دیگر دشمنان مرز و بوم ما بیاید؛ مطلبی است که نزد ما دارای هیچ اهمیتی نیست. آنچه که موجب دلشوره ایرانیان می گردد؛ بیم آن است که این طایفه رذل و نادان، به خاطر از دست ندادن منافع و مقامی که به دست آورده اند؛ قسمت هائی از سرزمین ما را، به رزمندگان شیعه ستیز آمریکا( سنی های داعش) ببخشند؛ تا بتوانند اگر سروری جهان اسلام را از دست می دهند؟ دست کم حکومت بر ایران را نبازند؛ تا همواره از موهبات فراوان موجود در آن بهره مند گردند!

باشد که ایرانیان میهن پرست، به این حقیقت پی ببرند؛ و بیش از این اجازه ندهند که این راهزنان خون آشام، در کشور کهن دیار ایشان بمانند و بدزدند و بخورند و ببرند!

محترم  مومنی

 

مقاله قبلیمستندساز ایرانی رئیس هیات داوران نتپک کره جنوبی
مقاله بعدیپدیده ای به نام داعش چرا و چگونه ساخته شد؟
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.

1 نظر

  1. جوری گفتین حقیقت و اصل ماجرا ما فکر کردیم میخواهید بزرگترین راز دنیا را فاش کنید.این چیزها رو که همی میدونن تازه شما کلی مطالب غلط هم قاطیش کردید.اونور نشستید و خبر ندارید اینجا چه خبره فقط حرف میزنید.

نظرات بسته است