سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه رژیم آخوندی، دوباره به چه منظوری اتخاذ شده است؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی

0
199

سیاستمداران کنونی در آمریکا به ویژه ریاست جمهوری آن دونالد ترامپ، به چه منظوری باری دیگر اقدام به برقراری سیاست فشار حداکثری در باره سران جمهوری آخوندی و نوع مدیریت ایشان نموده اند؟ پیش تر که سیاست فشار حداکثری علیه رژیم در نظر گرفته شده بود. حاکمیت مستبد اسلامی و دولت بی کفایت آن را، در چنان تنگنائی قرار داد؛ که ناگزیر گشتند، تا سیاست های شان در صحنه های بین المللی، یا دست کم درون منطقه را، با اندکی تغییر، با خواست های جهانی مطابقت بدهند. اما ظاهرا اکنون « سمبه = سومبه » طرف های شان پر زورتر شده اند؛ و آخوندها را در شرایطی بسیار وخیم تر از گذشته، درگیر مسایل مربوط به اقدامات اشتباه خودشان نموده اند!

برایان هوک نماینده ویژه امور ایران در وزارت امور خارجه آمریکا، دیروز چهارشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۸خورشیدی برابر با شانزدهم اکتبر ۲۰۱۹ میلادی، در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، به حاضران در این اجلاس گفته است: « ما یک کارزار فشار بی سابقه علیه رژیم ایران را اعمال کرده ایم. و می خواهیم این رژیم را، از تامین مالی سیاست های توسعه طلبانه اش محروم کنیم. هشدار می دهم، اگر اقدامی در مورد برنامه موشکی رژیم ایران صورت نگیرد؛ وقوع جنگ در منطقه محتمل است. تجربه نشان داده که این رژیم، تنها در اثر تهدید نظامی و در انزوای بین المللی تن به مذاکره می دهد. و فشار حداکثری آمریکا علیه تهران، به همین منظور اتخاذ شده است. هر توافق جامعی با رژیم ایران، باید به تهدیدهائی که این رژیم علیه صلح و امنیت بین المللی دارد بپردازد؛ و آن، برنامه هسته ای، برنامه موشکی، حمایت از گروه های تروریستی و نیابتی، و تاریخچه چهل ساله گروگانگیری این رژیم است؛ که شامل بازداشت خودسرانه اتباع آمریکا نیز هست. تحریم های اقتصادی آمریکا رژیم ایران را، در تامین مالی گروه های شبه نظامی، و همچنین در تامین بودجه نظامی سپاه پاسداران در تنگنا قرار داده است.» !

در همین رابطه پرزیدنت ترامپ نیز گفته است: « اقتصاد آنها دچار مشکلات جدی شده است. آنها مایل اند که گفتگو کنند؛ تحریم های اقتصادی به خوبی کار کرده اند. خواهیم دید که گفتگو خواهند کرد یا نه؟ اگر گفتگو کنند خوب است؛ و اگر گفتگو هم نکنند مشکلی نیست. » !

دیروز چهارشنبه ۲۴ مهر، شیخ حسن روحانی رئیس جمهور حکومت آخوندی هم، در سخنانی که در دانشگاه تهران بیان نمود. به گونه ای مفهوم اما درون لفافه، از اختلافات میان سردمداران حاکمیت مفلوک شان پرده برداشت؛ و اعتراف نمود، که برخی از سران نظام، بر سر مواردی که انجام شده اند با همدیگر اختلاف دارند. همچنان که تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران، یکی یکی محل سخنرانی رئیس جمهوری رژیم را ترک می کردند؛ روحانی ضمن اذعان به اختلافات شدید سران نظام اشغالگر آخوندی، در باره سیاست های کلان حکومت مطرح ساخت و چنین گفت: « دعوا سر « برجام » اصلا نیست؛ برجام که دعوا ندارد، دعوا بر سر یک مساله بزرگ تر و بالاتر است. » !

وی چنین ادامه داده است: « یک عده می گویند، با مذاکره با خارجی ها در حال وقت تلف کردن هستید؛ و عمر شریف تان را هدر می دهید. ما باید قوی باشیم و آنها را تهدید کنیم؛ و خارجی در برابر ما تواضع می کند و به زانو در می آید. و دست ما را می بوسد و تمام می شود (مراد اش باند خامنه ای است؛ که چنین مواردی را علیه او و دولت اش ابراز می دارند.) ؛ اما روحانی به چنین گفته هائی اینگونه پاسخ داد: « بدون تعامل با جهان(می توانید بخوانید بدون مذاکره با آمریکا) ، رشد و توسعه در کشور ناممکن است. » !

اما پیش تر، در چند روز گذشته خامنه ای در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران به آنان یادآوری نمود: « جمهوری اسلامی هرگز یک رژیم عادی نخواهد شد؛ و به نبرد خود با آمریکا و قدرت های غربی ادامه خواهد داد. » ؛ ولی رئیس جمهور نیز در پاسخ سخنان رهبری، در همان جلسه دانشگاه تهران که تعدادی از سرکردگان و عوامل حکومت نیز حضور داشته اند؛ با اشاره به جنگ و جدال و بحران و اختلافات درونی نظام گفته است: « ما در شرایط اقتصادی سختی هستیم. واقعیت این است، در چنین شرایط سخت، که خفگی اقتصادی نفس جمهوری اسلامی را به شماره انداخته است. تنها راه برون رفت از این شرایط خفقان آور، تعامل با جهان( یا بهتر است که علنی بگوید مذاکره با آمریکا) است. » !

بعید به نظر نمی رسد؛ که یکی از دلایل ربوده شدن روح الله زم، مهره سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در خارج از کشور، و ربودن و باز گردانده شدن او به داخل ایران، جهت به وجود آوردن زمینه های انتقام گیری خامنه ای و باند او به ویژه سپاه، از شیخ حسن روحانی باشد؛ که تا کنون هیچیک از سخنان و کنش های دیگر مخالفان دولت خود را بی پاسخ نگذاشته است. هرگاه که رهبر ملعون انقلاب شوم شان یا یکی از فرمادهان خبیث سپاه، به گونه ای در مذمت کردن رئیس جمهور و یا اعضای کابینه وی مطلبی را عنوان نموده اند. روحانی هم با ردیف کردن یک برنامه سخنرانی با هر موضوعی، به گونه غیر مستقیم انتقاد های ایشان را پاسخ داده، و در مواردی حتی تندتر از آنها، به این امر پرداخته است!

اکنون سازمان اطلاعات سپاه با در کنار داشتن جاسوس شان روح الله زم می تواند. از زبان او سخنانی علیه روحانی و رابطه اش با او را، در رسانه های دیداری و شنیداری کشور، علیه حسن روحانی علنی کرده و در اختیار همه بگذارد؛ که با توجه به کثافتکاری های مالی حسین فریدون برادر رئیس جمهور، که اکنون در زندان به سر می برد. خمیرمایه زودتر به پایان رساندن دولت دوازدهم حکومت منفورشان را در دست داشته باشند؛ و با برانداختن دولت حسن روحانی، امکانات روی کار آوردن یک دولت نظامی از میان خود فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را فراهم بی آورند!

البته قضیه به اینجا ختم نخواهد شد. زیرا امکان خلل وارد کردن در شرایط سایر سران رژیم در مراکز دیگر حاکمیت بدنهاد آخوندی نیز وجود دارد. که با برکناری ریاست کنونی قوه مجریه جمهوری اسلامی، ترکش هائی را نیز به سوی دو قوه ی دیگر(مقننه = قانونگزاری و قضائیه ) هم بزنند؛ و با برکناری سردمداران کنونی سه قوه در جمهوری ننگین اسلامی شان، افرادی از میان خودشان(سپاهیان) را، به منظور مدیریت سه قوه برگزینند. تا امکانات روی کار آوردن حکومتی کاملا نظامی در کشور را ایجاد نمایند!

بدیهی است که خامنه ای و اعضای بیت او و حتی مشاوران اش، به هیچوجه نتوانند با تصمیم سپاه به مخالفت برخیزند. چرا که اگر چنین بکنند؟ در کوتاه ترین فرصت ممکن، خود رهبر و باند او نیز، در چنین مخاطره بزرگی قرار بگیرند؛ و جمهوری آخوندی اسلامی به دست و ترفندهای سپاه پاسداران، را به جمهوری نظامی اسلامی بدل نمایند!

مگر آن که دو اتفاق روی بدهند؛ یا از سوی ایالات متحده جلوی این رویداد شوم تر از خود رژیم گرفته بشود؛ و یا خود مردم ستمدیده کشورمان، از خواب خرگوشی چهل ساله بیدار گشته و خودشان دمار از روزگار این اشغالگران دزد و جنایتکار و بی رحم در بی آورند؟ که صدالبته آرمان های میهن پرستانه ایرانیان، آرزوی روی دادن بخش دوم ، یعنی خیزش همگانی و میلیونی هم میهنان درونمرزی مان را دارند. تا سرانجام بعد از تحمل کردن نزدیک به چهل و یک سال رنج و عذاب از سوی این رژیم جهنمی، باری دیگر ایرانی آزاد و آباد و یکپارچه را تجربه نمایند!

محترم مومنی

مقاله قبلینخست وزیر عراق گفته بود: « راه حل جادویی نداریم » !! بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیلباس گردشگران فضایی “ویرجین گلکتیک” رونمایی شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.