سلاح غیر متعارف، سلاح متعارف!

0
238

در حالی که کشورهای آلمان، آمریکا، بریتانیا و فرانسه، برای دبیرکل سازمان ملل متحد، و رئیس دوره ای شورای امنیت، نامه ای ارسال کرده، و طی آن از ایشان خواستار بررسی آزمایشات موشکی جمهوری اسلامی شده اند. در نامه شان یادآور گشته اند؛ که این آزمایشات مغایر با قطعنامه 2231 شورای امنیت است. حسین دهقان وزیر دفاع کابینه حسن روحانی، روز چهارشنبه یازدهم فروردین 1395 خورشیدی، در یک برنامه خبری اعلام کرده، ایران در پی دسترسی به سلاح غیرمتعارف نیست!

از سوئی دیگر، سیدعلی خامنه ای هم، در پی مطلبی که در توئیتر هاشمی رفسنجانی مطرح شده بود؛ طی بیاناتی، نسبت به آنچه که  منتقدان داخلی در باره آزمایشات موشکی رژیم عنوان نموده و گفته اند؛ که دنیای فردا دنیای مذاکره است نه آزمایش اتمی، در سخنان خویش چنین گفته است: ” این افراد اگر آگاهانه سخن می گویند خائن هستند. ایران اگر که فقط به دنبال مذاکره باشد، و توان اتمی خود را افزایش ندهد؛ آنگاه کشورهای کوچک هم به خودشان اجازه می دهند که ما را تهدید بکنند!

معترضانی که خامنه ای بدون نام بردن از ایشان، به سخن آنها واکنش نشان داده، معترضان نیستند، بلکه فقط یک معترض بوده، و آنهم کسی نیست مگر شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی، که گویا اخیرا در حساب توئیتری وی آمده بوده است: ” دنیای فردا دنیای گفتمان هاست؛ نه دنیای موشک ها….” ، قابل پذیرفتن است که رفسنجانی، با توجه به این که اخیرا به گونه ای محسوس، شمشیراش علیه خامنه ای را از رو بسته است؛ جهت ایجاد بدبینی های هرچه بیشتر مردم، نسبت به رهبر حکومت نالایق اسلامی، برای بیشتر آتش زدن خامنه ای و دار و دسته اش، از این پس از هیچ کوششی فروگذاری ننماید. البته به گزارش ایسنا خبرگزاری رسمی رژیم آخوندی، از قول یکی از نزدیکان رفسنجانی نوشته شده است؛ توئیتر هاشمی توسط دیگران فعال است و خودش در این رابطه چیزی نمی داند؛ و البته جمله بالا نیز از حساب مورد نظر حذف گردیده است !

ای کاش مردم ایران، با دیدن و شنیدن چنین خبرهائی دریابند؛ که مراد همگی مقامات دروغگو و شارلاتان جمهوری پلید اسلامی، بر این است که با بازی دادن همه دنیا از جمله مردم ایران، که با دیدن اوضاع غیرمساعد میان سران این رژیم جهنمی، به طور ناصحیح بر یک طرز تفکر کاملا اشتباه و حیله گرانه قرار بگیرند؛ تا تصور کنند که به زودی ریشه اختلافات میان آنها عریان تر می گردد؛ و در اثر روی دایره افتادن ظاهر و باطن مناقشات زمینه دار آنها، پایه های ستون حکومت اهریمنی و ددمنشانه سران جنایتکار اسلامی، سست و لرزان خواهد شد. و آنچه که ما به عنوان جمهوری اسلامی می شناسیم، در یکی از همین روزها سقوط کرده و متلاشی می شود!

البته ” آرزو بر جوانان عیب نیست ” مخصوصا آرمانی تا به این اندازه مهم و پرطرفدار، که هر چه سریع تر بنیان حاکمیت آخوندهای زیاده طلب در ایران، به چنان لرزه ای بیفتد که کاملا متلاشی گردد و از هم بگسلد و فرو بپاشد. گاهی وقت ها استفاده کردن از عقل و درایت، کار بدی نیست و بسیار سودبخش نیز هست. وزیر دفاع نابخرد رژیم، در نهایت نادانی و بی اطلاعی، از طریق رسانه های گروهی، موضوعی را به گوش همگان رسانده است؛ که موجب حرص و جوش خوردن عوام می گردد، و مورد تمسخر سیاستمداران زبده واقع می شود. به همان نسبت نیز، اسباب تأسف جامعه اندیشمند ایرانی را فراهم می آورد!

جمله کاملا بی خردانه حسین دهقان، وزیر دفاع جمهوری فلاکت بار آخوندی : ” ایران(مراد اش جمهوری اسلامی است) در پی دسترسی به سلاح غیرمتعارف نیست. ” آنچنان بی خردانه مطرح شده، که وی را به طور کامل نزد خودی و بیگانه ضایع نموده، که حتی خودش هم به این حقیقت واقف گشته است. چنانچه کسی، آنهم در مقام وزیر دفاع یک حاکمیت، هر چند بدون رسمیت ولی  کاملا آکنده از خودخواهی و خودکامگی هم، اگر یک جو فهم و شناخت و تجربه داشته باشد؟ می بایست که به غلط بودن درفشانی غیر مسؤلانه، و برخاسته از ناآگاهی شغلی خودش نیز پی ببرد!

وقتی که می گوئیم فلانی مرده است، نمی توانیم بگوئیم که او کمی مرده است. زیرا که مردن و زنده بودن، دو امر مغایر با یکدیگر اند. همانطوری که استفاده آقای وزیر، از صفت ” متعارف ” یا ” غیرمتعارف” ، آنهم یرای موصوفی مانند ” سلاح ” ، کاربرد سراسر غلط یک فرد ناشی و بی سواد و بی تجربه برای موردی است؛ که همگان در بد و خطرآفرین بودن آن هیچ تردیدی ندارند. واژه سلاح کنایه از آن دارد، که اشاره گوینده به یک وسیله ای است، که صفت نکوهیده و کردار آزار رساننده و کشتار نابود کننده یک وسیله عاری از حسّ را مطرح می سازد!

بر این اساس، هر سلاحی به دلیل خطرناک بودن ذات کاربردی آن، نه آنکه به هیچوجه متعارف و معمولی و عادی نیست؛ بلکه به لحاظ عملکرد نابود کننده آن، و تأثیر عملکرد ذات منفی و ضد زندگی بودن اش، بسیار غیرمتعارف و غیرعقلائی و ناپسند نیز می باشد. اگر سران خودکامه و سودپرست جمهوری اسلامی، که به شدت و بدون فوت وقت، در پی دسترسی به سلاح های خطرناک می باشند؛ با بیان جمله ای همانند سخن حسین دهقان، بخواهند عملیات نادرست و ضد بشری خودشان را توجیه کنند؛ همانند آن است که بگویند: ” سلاح هائی که ما در پی دسترسی به آنها هستیم؛ فقط یک ذره می کشد. به همین خاطر خیلی هم غیرمتعارف نیستند!

شاید به همین دلیل بوده است؛ که ایرانیان پاک نهاد، هزاران سال پیش گفته بوده اند: ” خدا کند که دشمنان آدمی دانا و فهمیده باشند. ” !

محترم مومنی

مقاله قبلیروزنامه “الشرق‌الاوسط” هدف حمله قرار گرفته و دفتر “العربیه” تعطیل شد
مقاله بعدیلغو سفر حسن روحانی به اتریش در رابطه با حادثه امنیتی در فرودگاه وین بود؛ نوشتاری از فرامرز دادرس ـ کارشناس اطلاعاتی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.