رویداد های مهم پشت پرده تبادل زندانیان سیاسی، میان آمریکا و جمهوری اسلامی!

0
164

پس از شکل گرفتن هر مسأله ای، چه خصوصی باشد و چه عمومی، در هر قالب و موضوعی هم که باشد؛ غیر از شکل ظاهری آن، دارای باطنی سؤآل برانگیز نیز خواهد بود. چرا که جهت بررسی دلائل به وجود آورنده آن مورد، و نیز چنانچه امر غامض و پر اهمیتی هم باشد، و حل شدن سریع آن را بطلبد؛ برای حل شدن اش، باید هم به ظاهر و هم به باطن آن توجه داشت. اگر این توجه خاص صورت نگیرد، مفهوم چنین واکنشی از سوی کسانی که در جریان رخ دادن مسأله ای با چنین ویژگی های برونی و درونی، یا از بی اهمیت بودن آن حکایت می کند؛ و یا از بی توجه بودن کسانی که نسبت به آن هیچگونه واکنشی را ابراز ننموده اند!

یکی از مهم ترین مسائلی که طی دهه ی اخیر، توسط قدرت پرستان حکومت جاهلان در ایران کنونی، و نیز بعضی از سودجویان در ایران و در کشورهائی دیگر در جهان به وجو آورده شده است؛ مسأله هسته ای شدن حکومت آخوندی در ایران است. بیشتر مردم چه در ایران و چه در سایر نقاط دنیا، در جریان متمادی بررسی های شش قدرت بزرگ گیتی، در باره این مسأله نسبتأ غامض می باشند. اما آنچه که در بسیاری از چنین رویدادها، هم از قلم بررسی کنندگان می افتد؛ و هم تعداد زیادی از مفسران این موضوع، یا فراموش می کنند که در باره آن سخن بگویند؛ و یا مصلحت نمی دانند، که با عنوان کردن چنین امری، ضمن پرداختن به بیان نمودن جوانب آن مسأله، به روشن ساختن افکار عمومی مردم نیز بکوشند. چرائی به وجود آمدن آن امر مهم، همچنین چرائی چگونگی حل شدن آن، و اتفاقاتی که به این دو عامل ارتباط می یابند است!

جهت درک شدن آسان تر موضوع بالا، چرائی به وجودن آمدن تمایل هسته ای شدن سران حکومت اسلامی، تمایل شدید آخوندها به برتری جوئی، مخصوصا در منطقه خاورمیانه، و نیز نشان دادن وسعت توان تسلیحاتی خودشان به کشورهائی است؛ که یا با آنها رقابت و اختلافات دیرینه دارند؛ و یا به واسطه امر خاصی(مانند ژاندارمی ایشان(آخوندها) در منطقه، بخصوص در میان سران کشورهای اسلامی است.) بر این اساس، همواره مایلند که پیوسته آنها را در هراس از خودشان، و دلنگرانی از سرنوشت آینده میهن شان قرار بدهند. ویژه آنکه ابتدا آخوند خمینی، و بعد از او آخوند خامنه ای، بر یک امر تأکید بسیاری داشته و دارند. و آن هم چیزی نیست، مگر انتشار یافتن و نفوذ دادن اندیشه های شیعیگری خودشان در سراسر جهان، بخصوص در میان کشوهای اسلامی سنیّ نشین است. به همین دلیل همواره داشتن اندیشه ” صدور انقلاب اسلامی ” به سراسر دنیا را، از ” اوجب واجبات ” دانسته اند. و تأکید زیادی هم بر آن دارند!

از آنجائی که تعداد زیادی از کشورهای اسلامی، که بیشتر شهروندان آنها دارای عقاید شعبه های مختلف مذهب تسنن هستند؛ با برخی از قدرتمندان دنیا به ویژه با آمریکا متحد و هم پیمان می باشند؛ چشمداشت شان از متحد خودشان، در امان نگاه داشتن آنان و کشورشان، از خطرات احتمالی جمهوری اسلامی است. ولی از آنجائی که دولتمردان آمریکائی، مایل هستند که هر دو طرف را خوب بدوشند و شیره جان کشورهای آنها را بگیرند. ترجیح دادند که با آنها با دو دست ورق بازی بکنند!

با یکی از این دو طرف، کاملا از رو بازی کنند؛ و با آن دیگری بازی را در پشت پرده های ضخیم سیاست ادامه بدهند. از اینرو، با عرب های منطقه، بخصوص با سعودی ها و قطر از رو بازی کردند؛ اما با سران جمهوری نکبت اسلامی، که خود سودپرست شان بر ما و میهن مان تحمیل کرده اند؛ به پشت همان پرده سیاست کشانده، و به ادامه دادن بازی مشغول هستند. در حقیقت بازنده اصلی در قمارهائی اینچنینی، حکومت های فرصت طلب و قدرت پرستی مانند جمهوری اسلامی و عربستان و قطر و ….. می باشند. که سیاستگزاران آمریکائی به همگی آنها کلک زده اند!

به یاد می آورم، موقعی که پادشاه فقید ایران جهت به وجود آوردن رآکتور اتمی بوشهر مصمم بود؛ حین ساخته شدن آن نیروگاه بزرگ، در همان روزها از سوی همین آمریکائی ها، پیشنهاد ساخته شدن پنج نیروگاه اتمی دیگر در ایران به شاهنشاه داده شده بود. چگونه است که در حدود چهل تا پنجاه سال پیش، کشور ما اجازه دارا بودن چندین نیروگاه اتمی را داشت؛ ولی اکنون چنین امری برای حکومت آخوندی محدودیت دارد و میسر نیست؟ زیرا در آن هنگام، قدرتمندان دنیای سیاست، به خوبی از خردمندی و احساس مسؤلیت پادشاه ایران آگاه بودند. اما اکنون در جهالت سران حکومت اسلامی، و انجام گرفتن کارهای خطرناک از سوی ایشان هیچ تردیدی ندارند. ولی چون مایل اند از منافعی که می توانند با فریفتن این جاه طلبان نهایت استفاده از آنها را ببرند؛ بازی های سیاسی خودشان را، به هر شکلی که بتوانند ادامه می دهند!

برای فریب دادن جهانیان و صدالبته متحدان خودشان در اسرائیل و کشورهای سنی نشین اسلامی در منطقه، نیاز مبرمی جهت به نمایش گذاشتن تئآتر زندانی شدن آمریکائی های ایرانی تبار داشتند. شاهد بودیم که آخوندها نیز در این رابطه رل سیاسی خویش را به خوبی ایفا نمودند. چرا که آمریکائی ها در ابتدای جا به جائی حاکمیت منفور اسلامی با حکومت پادشاهی ایرانساز پهلوی، برای حضور همه جانبه خودشان در آسیا و بخشی از اروپا، اسباب اقتصادی و سیاسی جذب شدن دو دولت بزرگ چین و روسیه به جمهوری آخوندی را فراهم آوردند. اما همینکه میزان اتصال همه جانبه آن کشورها به رژیم اسلامی اوج بیشتری گرفت؛ با به وجود آوردن همان ترفندهای سیاسی، دست چینی های کمونیست و روسیه ای های هم کمونیست و هم تزاری را، از دامان بلند قبا و عبای آخوندها کوتاه نمودند. ترفندشان این بود، که دولتمردان دو کشور مزبور، برای آزادی این زندانیان ایرانی آمریکائی از چنگال حکومت اسلامی پا در میانی بکنند. تا آمریکا در ازای دادن چنین مجوزی به آنها(چون انجام پذیرفتن چنین امری به وسیله وسیله چین و روسیه، برای ایشان هم منافع اقتصادی در آینده، و هم مزایای سیاسی در زمان حال را داشت.) برای به انجام رسیدن چنین کاری توسط چین و روسیه، چند امتیاز از آنها بگیرد. یکی از آن امتیازها، عدم ادامه پیوست های اقتصادی و سیاسی میان آنها با آخوندها بود. اما طرف های شان از آنها رندتر بودند؛ و ترجیح دادند که با آخوندها بمانند تا با ینگه دنیا!

چون که حضور زندانیان نمی توانست نقش دیگری برای آمریکا، و رساندن آنها به امتیازهای دیگری مفید باشد؛ بنابراین آزادسازی آنان را، با مسأله به انتها رساندن قضیه توافق جامع اتمی با ایران، و به انجام رساندن مسأله برجام توسط طرفین، پیوند دادند. حالا دیگر تحقق یافتن این امر برای ایشان اهمیت حیاتی داشت. تا جائی خبرگزاری رویترز در این باره مطرح کرده است: ” وقتی محمدجواد ظریف در آخرین جلسه ای که با جان کری داشت؛ از همتای آمریکائی خود می شنود؛ که قرار است از سوی آمریکا تحریم جدید موشکی برای حکومت آخوندی تصویب بشود. به جان کری گفته است؛ که عواقب این کار در چگونگی آزاد شدن زندانیان مورد نظر تأثیر خواهد گذاشت. ” در همان موقع که تعداد زیادی از خبرنگاران، که در سالن اجتماعات ساختمانی که ظریف و کری در آنجا جلسه داشتند؛ در انتظار قرائت شدن بیانیه های سه گانه وزرای خارجه دو کشور، و مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی بودند. کری بلافاصله با رئیس جمهور آمریکا ارتباط برقرار می کند؛ و جریان را به او می گوید. علت طول کشیدن قرائت شدن بیانیه ها نیز، منتظر ماندن آقایان برای آمدن جواب آقای اوباما بوده است!

به نظر رئیس جمهوری آمریکا، آزاد شدن زندانیان ایرانی آمریکائی، مهمتر از اعلام فوری تحریم جدید علیه موشک بازی های آخوندها بوده است. اساسا دیگر زندانی بودن و نبود آنها، هیچ تأثیر قابل توجهی در شرایط طرفین نداشته است. همانگونه که از ابتدا هم نداشت؛ و آن فقط یک نمایش سیاسی از سوی آمریکا، و به ثمر رساندن آن از طرف هم پیمان پشت پرده های سیاست، آخوندهای چندیوزه بازی کن بوده است!

محترم مومنی

مقاله قبلیایران ایر پرواز مستقیم پاریس-تهران را پس از چند سال ازسرگرفت
مقاله بعدیمهدی هاشمی به مرخصی رفت
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.