روح الله زم طعمه جاه طلبی پول و خودبزرگ بینی!؟

0
472

یک بار نه، بلکه هزار بار تکرار می کنم اعدام از قوانین قرون وسطایی است و هیچگاه قابل قبول نخواهد بود.
نمی دانم چه بدعت غلط و فرهنگ اشتباهی در میان ایرانی جماعت رواج دارد و اکنون هم که در هزاره سوم هستیم ادامه دارد ….
بت ساختن از آدم هایی اشتباهی که خودشان هم در خلوت به حرف ها و ادعاهای خویش می خندند زیرا از بیخ و بن بی اساس است.
کاری به اینکه پسر یک آخوند مورد عنایت حاکمیت که بعد از  کشته رفسنجانی به حاشیه رانده شد،که اگر پدرش در مناسب کلیدی باقی می ماند و رانتهای بی حساب و کتاب تداوم داشت آیا روح الله زم فکر طغیان به ذهن اش خطور می کرد و از حلقه حاکمیت و بانفوذهایی که  پله صعود بودند برائت می جست !؟
آری پاسخ این سوال قطع به یقین خیر است،و از آنجاییکه با توجه به روحیات و  اخلاق روح الله زم قابل مشاهده است،اگر میرحسین پیروز انتخابات بود او نیز بعنوان حلقه نزدیکان رهبر جنبش سبز قطعا چندین سال منصب دار یکی از پست های کلیدی دولت سبز بود.
اما صد حیف خورشید و طالع آخوندزاده زم که به ادعای خودش که به علم سرکتاب ،رمل و اسطرلاب ،دعانویسی اعتقاد داشت طالع اش بلند نبود که به خواسته اش برسد و به ناچار از کشتی انقلاب که روزگاری پدرش برای ساختن اش فریادها زده بود،پیاده شد و راه مخالفت و اپوزیسیون رژیم را پیش گرفت.
اینکه یه شب با افتتاح آمد نیوز و با روش خبرسازی دو تا خبر درست ده تا دروغ ،مصاحبه های سراسر لاف زنی ،خالی بندی که مدعی بود از جزییات جلسات بیت رهبری (در حالی که خود مجتبی خامنه ایی در برخی جلسات سه نفره علی خامنه ایی، حسین طائب،وحید حقانیان غایب بود) در برنامه بیژن فرهودی برای مخاطب عوام و ساده لوح داستان سرایی می کرد، و آنقدر به این دروغ ها و داستان های تخیلی ذهن خویش و اخبارهای فیک که عناصر اطلاعات  از داخل ایران (ادعایی که در مستند  ایستگاه پایانی دروغ و غیره موجود است) پر و بال داد و امثال فرهودی و رسانه های دیگر پروموت کردند که خود را در حد رهبر و مقتدی یا بهتر بگوییم همان ادعای شخص روح الله زم در ویدیو انتهای یادداشت خویش را خورشید می پنداشت!

روح الله زم


همان روزی که در مستند ایستگاه پایانی دروغ در اوج خود بزرگ بینی از بیژن فرهودی گرفته که کمک شایانی  به دیده شدن اش کرد تا پسر محمدرضاشاه پهلوی و سایرین را به باد  بدترین فحش ها،الفاظ رکیک و بی ادبی گرفت(درست یا غلط اش بماند)کسی ترمز این حجم از غرور کاذب اش را می کشید به دام زنی نمی افتاد که با نشان داد چند ۵۰۰یورویی به طمع شهرت و پول به حیاط خلوت ایران(عراق)پا بگذارد و آن هم توقع میلیونها دلار برای تاسیس تلویزیون آن هم از یک مرجع شیعه را لحظه ایی طعمه حس نکرد و عاقبت در دام نیروهای حکومت ایران افتاد.
به زبان ساده روح الله زم ناخواسته بر سر رسیدن به رویاهایی که سراسر جاه طلبی ،خودبزرگ بینی و جنون دستیابی به ثروت بیشتر که در آن متبلور بود، خود را به کام مرگ کشاند .
از سوی دیگر حکایت روح الله زم می تواند درس چند باره ایی برای مردم ایران و حتی سرتاسر دنیا باشد که با چشم بسته ،بدون شناخت آدم هایی اشتباهی متوهم را به تحت عنوان رهبر،پیشرو و سایر این القاب و الفاظ دهان پرکن که شایستگی و لیاقت اش را ندارند  را بزرگ نکرده و بت نسازیم که اگر این کار را تکرار کنیم همان بلایی که زمستان ۵۷ طاعون وار بر ایران نازل شد در تاریخ تکرارخواهد شد.