روحانی علیه روحانی، دسیسه ای جهت عبور از روحانی است!

0
449

تقریبا کمی بیش از 9 ماه، به انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در حکومت آخوندها مانده است. عده ای از اصولگراهای رژیم، جهت ایجاد بدنامی برای رئیس جمهوری کنونی، و پیشگیری کردن از انتخاب شدن مجدد حسن روحانی به ریاست جمهوری مصمم شده اند؛ که برای تضعیف کردن شخص وی، و نابود نمودن اعتباری، که او در اثر برطرف شدن تحریم ها، که به خاطر به توافق رسیدن با شش قدرت بزرگ دنیا، در ” برنامه جامع اقدام مشترک = برجام ” حاصل گشته است. در این فاصله کوتاه تا رسیدن تاریخ برگزاری انتخابات سال 96 خورشیدی، حسن روحانی را ” سکّه یک پول سیاه ” نمایند؛ تا از انتخاب شدن دوباره وی به ریاست جمهوری حکومت شان جلوگیری کرده باشند!

از اینرو، روحانی دیگری را، که از اصولگراهائی است که می گویند زبان تند و تیزی دارد. جهت ایجاد شرایط مناسب و فضا سازی برای عبور از روحانی(حسن روحانی) در نظر گرفته اند؛ تا روحانی دوم(سید حمید روحانی) که تا سال 1376 خورشیدی رئیس < مرکز اسناد انقلاب اسلامی > بود. و بعد از دوازده سال که از استعفای او می گذشت؛ در سال 1388 بنیاد جدیدی به نام < تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی> را تأسیس کرد. لازم به بیان است، که امسال در بودجه ای که از سوی دولت جهت تصویب به مجلس شان ارائه گردید؛ مبلغ 246 میلیون و پانصد هزار تومان، به عنوان بودجه برای بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در نظر گرفته شده است!

سید حمید روحانی را، که تا چند سال پیش(1376) در دفتر محل کارش ” مرکز اسناد انقلاب اسلامی ” در خانه ی مسکونی شان، در یکی از زیبا ترین محله های بخش ” درّوس ” در شمیران در شمال شهر تهران دائر کرده بود. و عده ای از دانشجویان بیکار و کارمندان کم درآمد وزارت آموزش و پرورش را به کار گرفته بود؛ تا این افراد برای نگارش چند کتاب مسلسل سید حمید روحانی به نام ” تاریخ انقلاب اسلامی ” ، به مطالعه و فیش برداری(اصطلاحی است در کارهای پژوهشی جهت نوشتن پایان نامه تحصیلی، کتاب و امثال آن) از مدارک و اسناد متن هائی بپردازند؛ که از نشریات معتبر منتشر شده در طول سال های پیش از انقلاب اسلامی( از زمان تبعید خمینی، اول به ترکیه و سپس به عراق )، همچنین از سال های نخست تشکیل شدن حکومت جمهوری اسلامی، اهتمام بورزند. تا جائی که من می دانم؛ چند نسخه از کتاب مورد نظر منتشر شده اند. حال چرا حجت الاسلام سید حمید روحانی، دفتر مرکز اسناد انقلاب را ترک گفته، و دوازده سال بعد بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقفلاب اسلامی را راه انداخته؟ خدا آگاه است و حیله گران جمهوری بدنام اسلامی!

همین شخص پنج شنبه گذشته در همایشی در تبریز(شمال غربی کشور)، ضمن سخنانی که ایراد نموده، با سلاح آتشبار زبان خویش، که گویش ” تغییر گرای ” وی را، به ” حجمه ” ای ریشه کن خطاب به حسن روحانی بیان می کرد. با گنجاندن واژه توهین آمیز” خیانتکار ” در جملات خودش، تا جائی که توانست به تخریب شخصیت حسن روحانی پرداخت!

سید حمید روحانی در تاریخ 20 تیرماه سال جاری، در یک نشست خبری گفته بود: ” اگر برای رئیس جمهور حریم قائل نمی شدیم؛ در جریان حمله به سفارت سعودی، آقای روحانی نیز باید محاکمه می شد. ” حالا پس از یک ماه سید حمید روحانی حسن روحانی را با بنی صدر مقایسه می کند؛ و رئیس جمهور را با ” عمرو عاص ” مشابهت داده است. او با ارائه پیشنهاد ” ردّ صلاحیت ” نمودن حسن روحانی و محمود احمدی نژاد، توسط شورای نگهبان، در صورت کاندیداتوری این دو تن در انتخابات اردیبهشت 96 را داده است!

ظاهرا ” سمبه ی پر زور ” آقایان، چنان علیه روحانی هدف گیری شده، که روز پس از اهانت های حمید روحانی به حسن روحانی، آخوند دیگری در شمال شرقی ایران در شهر مشهد(احمد علم الهدی امام جمعه مشهد)، نیز در خطبه های نماز جمعه، بدون نام بردن از فردی، از حرف های اخیر حسن روحانی، که در نشستی با تلویزیون دولتی رژیم عنوان کرده، که برجام برای ما عزت آورده است؛ به شدت انتقاد نموده و گفته است: ” ده ها و صدها فروشگاه <مدلینگ > می خواهند ایجاد کنند؛ جوان ما را منحرف کنند، یک پیچ و مهره از دستگاه های الکترونیکی خودشان را هم حاضر نیستند به ما بفروشند. ” او در ادامه سخنان اش می گوید: ” آقای ساده لوحی می گوید، ما با برجام عزت پیدا کرده ایم! چه عزتی؟ این که شرکت مدلینگ ایتالیائی بیاید عزت است؟ این را در برجام پیش بردید؛ چرا دستگاه های دانش بنیان خارجی حاضر نیستند سرمایه گذاری کنند؟ این عزت است؟ عزت متعلق به خدا و پیامبر و مؤمنان است. آوردن جنس بنجل مدل خارجی به کشور عزت است؟ “!

اسحاق جهانگیری معاون اول رباست جمهوری، روز یکشنبه هفدهم مرداد 1395 در حاشیه جلسه هیأت دولت در جمع خبرنگاران، با اشاره به توهین های انجام گرفته علیه رئیس جمهور در روزهای اخیر اظهار کرده، تلاش ما این بوده در حد امکان، وارد درگیری قضائی این توهین ها نشویم؛ الاّ در مواردی که آشکارا به رئیس جمهور و هیأت دولت اهانت می شود. وی با اشاره به برخی تعابیر نادرستی که بعضی منتقدین و مخالفین دولت، این روزها علیه رئیس جمهور به کار می برند گفته است : ” در تاریخ ایران، چنین حجمه بی سابقه ای از تریبون های رسمی علیه رئیس جمهور وجود نداشته است. به معاون حقوقی رئیس جمهور تذکر داده ایم؛ تا از دستگاه قضا، پیگیر این توهین ها باشد. “!

    از آنجائی که احتمال دارد، این جریان هم دوز و کلک جدیدی از سوی خود حیله گرشان باشد. و نیز به جهت آن که در نظام طبیعت، چه در دنیای حیوانات و چه درمیان آدم ها، هیچ کدام بقای دائمی نخواهد داشت؛ و هیچ موجودی زندگی جاودانه ندارد. و هر چه که هست توسط دیگری یا خورده می شود؛ و یا به طریقی دیگر نابود می گردد. با همه اینها:

” شغال بیشه مازندران را

ندرّد جز سگ مازندرانی ” !

محترم  مومنی

 

مقاله قبلی۲ جوانی زندانی در زندان زاهدان در آستانه اجرای حکم ضدبشری اعدام
مقاله بعدیفدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر ژوهانسبورگ را برای برگزاری سی‌ونهمین کنگره‌ی خود انتخاب کرد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.