” رطب خورده منع رطب چون کند؟ ” !

0
146

از ابتدای تحریم های گوناگون در مورد جمهوری اسلامی تا کنون، بسیاری از بانکها و شرکت های بازرگانی سراسر جهان، به بهانه همکاری های اقتصادی پنهانی با رژیم ملاها در ایران، مورد همه گونه ممنوعیت تجاری با حکومت اسلامی قرار گرفته اند. از معاملات پولی گرفته، تا ارسال قطعات مربوط به فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی، همه فرم مراوده های تجاری میان دلالان و فروشندگان مواد ممنوعه با مسؤلان رژیم آخوندی برقرار بوده است !

هرگاه یکی از این معاملات نزد تحریم کننده اصلی( کشور ایالات متحده آمریکا ) لو رفته است؛ این مورد چنان از بوق و کرنای خبرگزاری های این کشور و متحدان آن، به سایر خبرگزاری های سراسر دنیا ارسال گشته اند؛ که گوئی این عمل ( معاملات با حکومت آخوندی ) به مثابه برپا شدن جنگ بین المللی دیگری قلمداد گشته، و شرکت معامله کننده با جمهوری اسلامی، ضمن ممنوعیت بازرگانی با حاکمان رژیم در ایران، جهت هر نوع معامله ای با بسیاری از ممالک دیگر نیز دچار محدودیت های سنگین گشته اند!

این امر در شرایطی است که اخیرا اعلام شده؛ برخی از شرکت های آمریکائی که با جمهوری اسلامی رابطه بازرگانی دارند؛ از سه سال پیش تا کنون، معاملات خودشان با این حکومت را، به میزان 35% افزایش داده اند. صادرات مواد خوراکی ، بهداشتی و تجهیزات پزشکی، از جمله مواردی هستند؛ که در این معاملات با توافق طرفین، از سوی این شرکت های بازرگانی به سوی ایران ارسال شده اند!

به درستی که تمثیل بالا در عنوان این نوشتار، مصداق کامل مفهوم این حقیقت است؛ که آمریکا معیار دوگانه ای را در این رابطه به کار گرفته است. آنها با جدیت تمام شرکتها و بانکهای خاطی را که با حکومت اسلامی معامله نموده اند؛ مورد ملامت فراوان و تحریمهای سخت قرار می دهند. حال آنکه شرکت های تجاری درون کشور خودشان، در طول سه سال اخیر، سی و پنج در صد به معاملات پیشین خودشان با آخوندها افزایش داده اند!

در حالی که شرکت های اروپائی مشکلات تحریمها علیه جمهوری اسلامی را متحمل شده اند؛ کشورهای اروپائی نسبت به تجارت رو به گسترش آمریکا با ایران بسیار گله مند هستند و به آن اعتراض می کنند. طبق داده های جمع آوری شده توسط مؤسسه ” بلومبرگ”، از سال 2011 تا کنون، معاملات تجاری میان شرکت های بازرگانی آمریکا با جمهوری اسلامی در ایران، به نسبت سی و پنج درصد افزایش یافته است. حال آنکه به گزارش همین مؤسسه، چنین داد و ستدهائی میان شرکت های اروپائی با رژیم آخوندی، به میزان 77% کاهش یافته اند!

به عبارت دیگر، دعواهای زرگری میان ینگه دنیا و مسؤلان حکومت اسلامی، به تماشا گذاشتن تمسخرآمیزترین نمایشنامه سیاسی – اقتصادی در صحنه های بین المللی است. که همه تماشاچیان سراسر گیتی، کاملا به مصنوعی بودن آن باور دارند و به خوبی می دانند؛ آنانی که رطب خوردن را برای دیگران منع می کنند؛ خودشان یک لحظه نیز از خوردن آن دست بر نمی دارند!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیخودداری فرشید یداللهی از حضور در سالن ملاقات
مقاله بعدیعراقيان بايد خودباورانه سرنوشت شان را در دست بگيرند؛ و منتظر چراغ سبز آمريكا ننشينند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.