راه حل جنایتکارانه! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
352

بعضی ها در انتخاب کردن یک امر کمک کننده، یک موضوع قابل توجه جهت نگارش یا پژوهش، یک کتاب جالب برای مطالعه، یک خانه مناسب جهت زندگی، یک همسر کاردان و یار موافق برای زندگی مشترک، یک شغل مناسب جهت تامین درآمد کافی و حضور فعال در جامعه، یک زندگی آرام و بدون دغدغه، یک اندیشه نو برای مطرح نمودن میان دوستان و همکاران، و بسیاری دیگر از چنین انتخاب های فردی و اجتماعی، تخصص های شایسته ای در به کار بردن بهترین ها در انتخاب موارد بیان شده در بالا را دارند. اما افراد و گروهی را نیز سراغ داریم؛ که در انتخاب کردن بهترین راه حل های مضر و غیر مفید و اشتباه سرآمد دیگران هستند. ممکن است که تا کنون در این ارتباط شهرت خاصی نصیب شان نشده باشد. اما….. « چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟ »!
سردمداران و دست اندرکاران رژیم ضد بشری اسلامی در ایران، افرادی هستند که با تشکیل دادن گروه بی ارزش حاکمیت ناشایست جمهوری پلید اسلامی، و انتخاب نمودن بدترین دولتمردان بی کفایت در جهان، و نیز با انجام دادن بی سابقه ترین اشتباهات در دولتمداری خودشان، بدنام ترین و رسواترین حکومت دنیا را تشکیل داده اند. اکنون هم با برگزیدن ناشیانه ترین راه حل های ممکن در اداره امور کشور اشغال شده ایران، و به وجود آوردن مشکل ترین نوع زندگی برای شهروندان ایرانزمین، و در پیش گرفتن اشتباه ترین نوع سیاست داخلی و خارجی، برای ایجاد تسهیلات در زندگانی مردم ایران، و گزینش سالم ترین و عاقلانه ترین نوع مماشات با هم ترازان خارجی خودشان، بدون بررسی هر کاری، و عدم استفاده از مشاورت صاحبنظران و مسؤلان آموخته در مملکت، با به کار بستن اشتباهات مکرر در متن حاکمیت خودشان، همچنین در زندگی مردم ایران، و دست یازیدن به ایجاد آشفتگی های عمدی در مملکت، و نیز تداخل نابخردانه در امور ممالک دیگر در دنیا، گوی سبقت را از همگی نادان ترین افراد ساکن در این گیتی بزرگ ربوده اند. و با پرداختن به اموری که شایسته یک حکومت متعادل نیست. ننگ ابدی را در تاریخ مرز پر گهر ایرانزمین، برای خود و پیروان نابخرد خویش تدارک دیده اند!
امروز یکشنبه ۲۴ تیرماه ۱۳۹۷ خورشیدی برابر با ۱۵ ماه ژوئیه ۲۰۱۸ میلادی، یک خلبان منتقد بر وضعیت ایمنی در هواپیماهای ایران بازداشت شده است. خلبان امین امیر صادقی، به تازگی در یک برنامه تلویزیونی، به وضعیت نامطلوب ایمنی پرواز در ایران اشاره کرده بود. به وضوح معلوم نیست که بازداشت وی، به چه دلیل و اتهامی صورت گرفته است. و این مورد در ارتباط کدام سخن یا کنش ایشان صورت گرفته است؟ خلبان امین امیر صادقی روز یکشنبه، از طریق پخش زنده اینستاگرام خود، از بازداشت خویش توسط ماموران کلانتری ۱۱۱ هفت چنار تهران خبر داده است. او در این پیام کوتاه، از این که « برای جان مردم » او را دستگیر می کنند اظهار تاسفت نموده است!
آقای امین امیر صادقی در باره جزئیات اتهامش هیچ توضیحی نداد؛ و این ویدئوی کوتاه، با ضبط گوشی موبایل او به وسیله مامور نیروی انتظامی به پایان رسید!!

او به تازگی با شرکت در برنامه تلویزیونی < حالا خورشید > شبکه سه صدا و سیمای جمهوری اسلامی عنوان کرده بود: که برخی شرکت های هواپیمائی در ایران، با وجود نقص فنی، خلبان را مجبور به پرواز می کنند. خلبان امیر صادقی به عنوان مثال در آن برنامه توضیح داده بود؛ که او تجربه سه هفته پرواز بدون ترمز شماره ۳ را داشته است. برای این که مسؤلان فنی، به جای تعمیر ترمز شماره ۳ هواپیمائی که ایشان هدایت می کند. سیستم هشدار عدم پرواز را غیر فعال می کنند!

کاپیتان امین امیر صادقی همچنین گفته بود؛ که او و چند خلبان دیگر از این اجبار سرپیچی کرده اند؛ و حاضر به پرواز با هواپیماهای غیر ایمن نشده اند. حضور آقای امیر صادقی در برنامه زنده تلویزیونی، پس از افشاگری های او صورت گرفت. وی در این برنامه گفته بود: که تا پایان سال با شرکت هوائی « سپهران » به عنوان خلبان قرارداد دارد. پیش از این در بعضی از شبکه های اجتماعی، از او به عنوان خلبان اخراجی نام برده می شد. طبق آمار « شبکه امنیت پرواز » خطوط هوائی ایران، از سال ۱۹۸۹میلادی تا کنون، شاهد ۳۱ سانحه مرگبار هوائی بوده است. در مقایسه، خطوط هوائی بریتانیا در این دوره، تنها دو سقوط هوائی را تجربه کرده است!

و این پیام بسیار بد و ناامید کننده ای است ؛ که سی و یک سانحه مرگبار هوائی، حتی اگر هواپیماهای مسافرتی هم نبوده باشند. در این پروازها غیر از خلبان و کمک خلبان و چند کارشناس متخصص در این هواپیماهای ساقط شده، اگر تعدادشان فقط شش تن هم بوده باشد. به معنای آن است، که تعداد صد و هشتاد و شش تن از نخبه های ایرانی، و از متخصصان زبده کشورمان، به خاطر عمل اشتباه دولتمردان این رژیم، که جایگزین کردن راه حل خطا و بسیار خطرناک بستن دستگاه هشدار دهنده به خلبان، به جای تعمیر کردن ترمزهای معیوب هواپیما، یا خرابی سایر سیستم های داخل هواپیما، جان شیرین و گرانبهای خودشان را از دست داده اند!

جان باختن مردان و زنان دانشمند و دارای تجربیات کاری فراوان در ایران، امری است که کم ترین نگرانی را برای مسؤلان همواره بدون مسؤلیت این رژیم جنایتکار به همراه نخواهد داشت. زیرا جمهوری پلید و خون آشام اسلامی، کسانی را در فهرست مسؤلان اداره این مملکت دارد؛ که فجیع ترین جنایت های تاریخ را، به گونه ای که خود شیطان هم باور نداشته باشد انجام داده اند. که کار یک انسان حتی یک آدم بدون بهره از صفات انسانی نیست. مگر آن که هدف اهریمنی خاصی را در پیش گرفته باشند؛ تا به خاطر رسیدن به آن، به چنین جنایات ددمنشانه ای دست می زنند!

یک روز بیشتر ماندن شان بر سر قدرت در میهن ما، مساوی است با یک سال زیان و بدنامی و نامردمی بیشتر و شرم آور تر برای مردم ایران، که حضور این اهریمنان در میهن شان، برای آنها در این جهان، جز بدنامی و بی اعتباری به بار نیآورده است !

مگر آیت الله گیلانی قدرت پرست، خودش دستور اعدام شدن پسر خویش را امضاء نکرد؟ مگر آیت الله خوش نام سید محمود طالقانی، هنگامی که فرزندان و عروس و داماد های او، به دلیل این که از طرفداران گروهک مجاهدین خلق بودند. و توسط جنایت پیشگان انقلاب منفور اسلامی کشته شدند. کم ترین اعتراضی به این جنایات ایشان نمود؟ مگر آیت الله حسینعلی منتظری، که پسرش را به عنوان مخالفت با رژیم کشتند؛ به این قتل اعتراضی کرد؟ و چندین نمونه دیگر که در این مختصر نمی گنجد!

امید که کاپیتان امین امیر صادقی، که میهن پرستانه به چنین افشاگری پرداخته، از حیله های جانگیر حاکمیت استبدادی اسلامی، و دولتمردان جانی آن در امان بماند؛ و هیچ اتفاق ناخوشآیندی برای ایشان پیش نیاید!

محترم مومنی

مقاله قبلیکشف ۱۲ قمر جدید که دور مشتری مدار می زنند
مقاله بعدیواکنش شدیداللحن واعظی به درخواست برخی اصلاح‌طلبان برای استعفای روحانی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.