رئیس جمهوری که برای اهداف پلید خود، ملت قلابی تدارک می بیند!

0
239

در میان افرادی که با درجات مختلف نظامی (سرجوخه، سرباز، گروهبان سوم، گروهبان دوم، گروهبان یکم، استوار، ستوانیار سوم، ستوانیار دوم، ستوانیار یکم در بین درجه داران، و نیز میان افسران از ستوان، سروان، سرگرد، سرهنگ، سرتیپ، سرلشگر، سپهبد، ارتشبد) که در مراکز و ستادهای گوناگون لشگری یک مملکت خدمت می کنند؛ سربازان که جهت گذراندن دوره دو ساله خدمت نظام وظیفه خویش، درون این کادرهای آرتشی حضور دارند بر سه قسم می باشند. (سرباز معمولی= سرباز صفر، که به علت بی سوادی او، از وی فقط به عنوان یک سرباز عادی استفاده می شود. و نوع دیگری از سربازهای معمولی نیز هستند؛ که با داشتن مدارک تحصیلی سیکل یکم، سیکل دوم، و دیپلم دبیرستان، به انجام دادن خدمت سربازی خویش گمارده می شوند. این گروه به علت باسواد بودن، می توانند در محل خدمت خودشان، مانند کارمندان ادارات مختلف، به دفترداری و حسابداری و کارهای مشابه اینها مشغول باشند. اینها به نسبت میزان تحصیلات خویش، با گرفتن درجات گروهبان سومی تا گروهبان یکمی آرتش، از حقوق ماهیانه بیشتری نسبت به سربازان عادی برخوردار می گردند. گروه سوم را وظیفه می نامند؛ یعنی دانشجویانی که در سن انجام دادن خدمت سربازی شان هستند؛ ناگزیرند طبق قانون نظام وظیفه در هر کشوری، در یکی از مراکز نظامی کشور به گذراندن دوره دوساله ( در ایران) و یا کمتر و بیشتر در سایر نقاط دنیا به این مهم بپردازند. بدیهی است که ایشان نیز، به نسبت میزان تحصیلات خودشان، به درجات ستوان دومی، و ستوان یکمی، یا سروانی مشغول می شوند.

در میان همگی این نظامیان صفردرجه تا آرتشبد، سربازان در هر گروهی که باشند؛ ” مرغ یا گوسفند عزا و عروسی اند؛ که در هر دو وجه آن این مظلومان فداکار قربانی می شوند. تماشای تصویری از جریان رخ دادن کودتای نمایشی رجب طیب اردوغان در کشور ترکیه، که در آن یک فرد هیولا آسای ریشو در حال بریدن سر یک سرباز است. و در تصویر دیگری، که یک مرد تنومند و وحشی، به شدت هر چه تمام تر، در حال ضرب و شتم یک سرباز دیگر می باشد؛ دلم را به درد آورد. با خود اندیشیدم، چقدر این منظره های غم انگیز و تصاویر وحشتناک، به عملیات ددمنشانه گروه وحشی داعش شباهت دارند. سپس به این فکر افتادم، که چه بسا ارودغان جنایتکار، پیش از اقدام به کودتا علیه ملت ترکیه، به ویژه علیه نظامیان این کشور، عده ای از جانیان داعشی را هم اجاره کرده بوده است؛ تا از آنها که در حال کشتار سربازان بی گناه آنجا هستند؛ نمایشی مذبوحانه از طرفداران خویش در میان ملت ترکیه را، در معرض دید همگان بگذارد. و از این طریق، آن جنایتکاران وحشی را، به عنوان مردم هوادار حکومت اش جا بزند!

شاید این دیدگاه در جلوه نخستین خودش، خیلی جدی گرفته نشود و یک اندیشه فانتزی تلقی گردد. اما مگر یادمان رفته، که سردمداران وحشی رژیم آخوندی در ایران، در سال 1388 خورشیدی، با اجاره کردن عده ای دژخیم از میان فلسطینیان تازی تبار، چه کشتار وحشیانه ای را در کشورمان به وجود آورده بودند. در نتیجه به کار گرفتن چنین حیله بی رحمانه ای، چه بر سر ملت ایران آوردند؟!

شباهت زیاد این دو عملیات یادشده، که در دو کشور مختلف در منطقه خاورمیانه، که با یکدیگر همسایه نیز هستند؛ بیانگر آن است که طراح این رویداهای مشابه در دو سرزمین مختلف، یک فرد، گروه یا حکومت بوده است. همان فرد یا گروه و یا حکومتی، که جهت تحقق بخشیدن به نیات اهریمنی و اهداف پلید خودشان، به هر کاری حتی کشتن بی گناهان دست می زنند!

 از زمان دوره اول ریاست جمهوری باراک حسین اوباما تا این اواخر، به طور مرتب و منظم، یا خود رئیس جمهور آمریکا و یا وزیر امور خارجه اش، به کشور ترکیه می روند و باز می گردند. چندی پیش هم خود اردوغان، جهت شرکت در یک مجمع بین المللی  به آمریکا سفر کرده بود. وی در آنجا ضمن شرکت نمودن در مجمع مورد نظر، با چند تن از سیاستمداران آمریکائی نزدیک به رئیس جمهور کنونی در این کشور ملاقات های خصوصی داشته، چگونه است که چندی بعد از آن مذاکرات محرمانه، کودتای مصنوعی کنونی با چنین شکل و شمایلی در کشور ترکیه رخ می دهد؟!

احتمالا در میان فاصله زمانی از بازگشت اردوغان از آمریکا، تا شروع عملیات کودتای فرمایشی اخیر در ترکیه، رئیس جمهور این کشور در حال تدارک دیدن و به مرحله اجرا گذاشتن چنین غائله وحشیانه ای در سرزمین متبوع خویش بوده است. که یکی از اجزاء تدارکات مورد لزوم، اجاره کردن مزدورانی وحشی از گروه جانی پرور داعش بوده است؛ که در متن این کودتا حضور بیابند؛ و چهره دروغین طرفداران آقای اردوغان در میان ملت ترکیه را به نمایش بگذارند!

ضرورت این کار نیز توضیح واضحات است. زیرا قرار دادن این آدمکشان حرفه ای در میان ملت ترکیه، می تواند به دو هدف اردوغان جامه عمل بپوشاند. ایجاد بدبینی نسبت به همدیگر در میان مردم ترکیه، و نیز ایجاد وحشت در میان مردم اصیل این کشور از هواداران قلابی رئیس جمهور، که چنین راحت به کشتار بدخواهان او دست می زنند. اینها مقوله هائی هستند، که از آرمان های اردوغان برای رسیدن به ریاست جمهوری مادام العمر در این کشور می باشند. غافل از این که، در بین حدود هشت هزار از مردم از کار برکنار شده ترکیه در جریان این کودتای حکومتی، کسانی خواهند بود که سرانجام نقاب از چهره این عملیات نادرست بردارند؛ و وجه اصلی و تاریک آن را، که فقط در موجودیت منفور اردوغان دینزده وجود دارد را افشاگری نمایند. چه او و همدستان اش را خوش بیاید؛ و چه نه؟!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیتصادف شدید وزنه بردار ملی پوش
مقاله بعدیفیلم بعدی رومن پولانسکی اقتباسی فرانسوی است
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.