دولت سیزدهم رژیم ملاها با چه شرایطی آغاز به کار خواهد کرد؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
237

به زودی تا چند روز دیگر، دولت « تدبیر و امید » شیخ حسن روحانی، جای خودش را به دولت « آکنده از بی تدبیری و جنایت پیشگی و ناامیدی » سید ابراهیم رئیسی خواهد داد؛ و بیم آن می رود، که نحسی عدد « سیزده »!!! دامان آلوده به ننگ و کثافات عبا و لباده آخوندهای جلاد حاکم بر ایران را بگیرد؛ و به امید اهورای ایرانزمین، و به مدد شورش های کنونی مردم دلاور میهن بزرگ و همواره سربلند مان، که در بیشتر مناطق کشور به پا خاسته اند. تا با همه وجود خویش به این ستمگران اشغالگرا بتازند؛ و داد نزدیک به نیم قرن ستمدیدگی و بی سر و سامانی و اسارت خودشان را، از این سیه دلان ستمگر و ضد ایران و ایرانی بستانند!

ترس و وحشت سران خون آشام حکومت بیدادگر ملاهای جنایتکار، و همدستان پلید ایشان از چنین وضعیتی که هم اکنون به آن دچار گشته اند. تا جائی پیش رفته است؛ که حتی خودی های مزدورشان هم، در جلسات مشورتی که با همدیگر دارند. به این قضیه می پردازند؛ تا ضمن هشدار دادن به یکدیگر، در باره خیزش معترضانه مردم کشور، به مشورت و رایزنی با هم بپردازند؛ که چگونه با این رخداد آخوند براندازانه مقابله نمایند؟!

در این رابطه سایت « اعتماد آنلاین » نوشته است: « دولت ابراهیم رئیسی در شرایطی کار خویش را آغاز می کند؛ که انواع مشکلات در پیرامونش است. از چالش های سیاسی خارجی گرفته ، تا بحران توسعه در داخل کشور، که نمودش در بی آبی در خوزستان است. » !

خوشبختانه، مشکلات و نا به سامانی های حاکمیت ملاها در ایران، فقط به مقوله بی آبی و بی برقی محدود نمی شود؛ بلکه اصل قضیه، نا کارآمدی و نابخردی خودشان در اداره مملکت، و نیز نداشتن تجربه کافی برای ایجاد بهبودی در زمینه های اقتصادی برای شهروندان و ساکنان کنونی در ایران، همچنین بری بودن شان از تجربیات کشورداری، همینطور عدم تخصص و بی تدبیری شان در سیاست با عوامل خارجی و……نیز می باشند؛ که کل این سرزمین بزرگ و زیبا و ثروتمند، و شهروندان بی پناه آن را به جائی کشانده اند؛ که کم ترین آسایشی برای مردم آن باقی نمانده است!

بی برقی ها در بسیاری از شهرهای ایران، به دلیل موسمی بودن آن نیز هست( به سبب بالا رفتن دمای هوا، و نیاز بیشتر مردم به مصرف برق، جهت استفاده نمودن از دستگاه های الکترونیکی، برای سرما زائی در مناطق گرمسیری، به ویژه در شهرهای استان های جنوبی در کشور ) اینگونه ملاحظه می شود؛ که در چنین موقعیتی، باز هم بی تدبیری های همگی مسؤلان در انجام دادن وظایفی که دارند. موجب سنگین تر شدن این مساله و پیش آمدن مشکلات مشابه برای مردم این مناطق می گردد!

این بی خردان حاکم بر ایرانزمین برای اداره کشور، دارای مشکلات عدیده دیگری، همچون موارد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی هم می باشند؛ که بار سنگین تر آن بر دوش مردم اسیر کشورمان می نشیند. در چنین شرایطی پرسش این است: که رئیسی دولتش را چگونه آغاز خواهد نمود؟!

حسین نقوی حسینی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، در این باره گفته است: « شرایط دولت سیزدهم، نسبت به شرایط همه دولت های گذشته متفاوت است. اگر شاخص های اقتصادی، بین المللی و رشد و توسعه را ببینیم؟ متوجه می شویم، که تمام دولت ها در ایران، وقتی می خواستند روی کار بیایند. با ذره ای از امید رو به رو بودند؛ و فرصت لازم برای ارزیابی اوضاع را داشتند. اما دولت سیزدهم در شرایطی کار خود را آغاز می کند؛ که بحران معیشتی و فشار آن بر مردم، در بالاترین سطح آن قرار دارد. تحریم های حد اکثری هم که در اوج خودشان هستند. مذاکرات بین المللی هم لاینحل باقی مانده، و قرار است که دولت آینده به همه این مشکلات سامان بدهد؛ و البته انتظارات هم از دولت آقای رئیسی بالا رفته است. » !

حسین نقوی حسینی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در این خصوص می افزاید: « حالا تصور کنید علاوه بر حجم همه این مشکلات، خشکسالی هم اضافه شده است. و واقعا آقای رئیسی در شرایط بسیار سختی کار خود را شروع می کند. » !

وی در باره نوع مواجهه دولت رئیسی با اعتراضات مردم هم چنین گفته است: « دولت باید در برابر عصبانیت مردم صبور باشد؛ و به هیچوجه تنش ها را تبدیل به بحران نکند. همه مسؤلان نظام از جمله دولت هم باید حواس شان باشد؛ که برخوردهای شدید نظامی و انتظامی با مردم، اوضاع را بحرانی تر می کند. همه باید بدانیم، گه نباید با مردم با خشونت رفتار بکنیم. » !

حالا تصور کنید، با تعداد مشکلاتی که برای دولت رئیسی وجود خواهد داشت. باید نتیجه گرفت؛ که خود مردم کشور که در کوره های آتشزای این شرایط بسیار سخت در حال سوختن می باشند. چگونه با اینهمه مسائل طاقتفرسا تا کنون توانسته اند؛ به چنین زندگی غیر قابل تحملی ادامه بدهند؛ و روزگار نامطلوب خویش را بگذرانند؟!

اکنون که مردم ایران با شجاعت بسیار و دلاورانه خود، جهت ستاندن حق شان از حاکمیت ستمگر اسلامی به پا خاسته اند. به یقین می دانند، تا وقتی که دادشان را از بیدادگران حاکم بر دیارشان نستانند؟ از سطح خیابان های شهرهای شان خارج نشوند؛ و به هر طریق ممکن، با شرایط پیش آمده، تا خویشتن را به قله پیروزی بر اشغالگران میهن شان نرسانند. از چنین مسؤلیت بزرگی نهراسند؛ تا زمانی که بتوانند، با چنین خیزشی که آغاز نموده اند. دامان آلوده به ننگ عبای خامنه ای جلاد را با خشم فراوان به آتش بکشند؛ و او را به سوی چاه مرگ و نابودی حاکمیت منفورش سرنگون نمایند؛ تا این جنایتکار قدرت پرست و مزدوران جانی وی را، با تمام نیروی خویش به زباله دان تاریخ رهسپار نکنند. دست از شورش و ایجاد بحران های آخوند کش خویش بر ندارند!

« بی مایه فتیر آید » ، آدمی جهت رساندن خودش به هدفی که دارد؛ ناگزیر به انجام دادن اموری است؛ که در ظاهر سخت و نشدنی به نظر می رسند. اما آنگاه که به اصل قضیه و باطن موضوع توجه می کند؛ در می یابد، که به انجام رساندن چنین امر خطیری، نه فقط خود او و بستگان و هم میهنانش را به نتیجه ای شگفت آور خواهد رساند؛ بلکه نسل های بعدی در سرزمین وی را نیز، از مصیبتی بدون علاج نجات خواهد داد. بدون کم ترین تردیدی به آن می پردازد. تا در این رابطه ، برگی زرین را بر دفتر تاریخ ارزشمند دیار خود بیفزاید. تا که نزد آیندگان ساکن در سرزمین خویش، همچون یک ناجی قهرمان به نظر برسد؛ که کهندیار باستانی آنها را، پس از اسارتی چهار دهه ای، از چنگال دیوان ددمنش حاکم بر آن، و ضحاکان خون آشام رهانیده و به سرمنزل مقصود رسانده اند!

در مملکتی که دزدان و جنایتکاران بر آن حکومت می کنند. ماندن در اسارت چنین حاکمان پلیدی، جز ننگی آشکار برای ساکنان آن نخواهد بود. در خبرها آمده است، که در ایران به رهبری آخوند خامنه ای جنایت پیشه، یکی از بزرگ ترین دزدی های تاریخ صورت گرفته، که در این غارت چپاولگرانه، دست اندرکاران رژیم اهریمنی آخوندی، بیش از ۳۰ ( سی ) میلیارد دلار و نزدیک به هشت میلیون سکه بهار آزادی، یعنی ۶۰ تن طلا در کشور گم شده است!

آیا کسانی غیر از نیروهای امنیتی سپاه و اعضای بیت رهبری می توانند اینگونه به خزانه دولت دستبرد بزنند؟ بدیهی است که چنین سرقت های عظیمی، فقط از سوی کسانی بر می آید؛ که از مقامات صاحب نام و شخصیت های مهم حکومتی و دولتی، و از معتمدین رهبر دزد و سیه دل رژیم ننگین آخوندی، و نیروهای امنیتی مانند سپاه و انتظامی و بسیجی، و یا خود مدیران و رؤسای بانک های کشور باشند؛ که آزادانه می توانسته اند؛ به بانک مربوطه و محل انباشته بودن اینهمه طلا و پول رایج مملکت، به مبلغی چنین هنگفت، و اینهمه سکه گرانقیمت دسترسی داشته باشند!

با همه امکاناتی که در اختیار دارند؛ و نیز با تمامی لفت و لیس هائی که در طول حکومت پلیدشان از دارائی های ملی مردم ایران نموده اند. همچنان نسبت به رفاه ملی مردم کشور بی تفاوت اند؛ و جهت یاری رساندن به ایشان برای رفع مشکلات مالی و اقتصادی آنها، « ناخن خشک » هستند و برای یاری رساندن به آنها برای حل نمودن مشکلات عدیده ای که دارند دریغ می نمایند؛ زیرا که « گدا گداست، هر چند که با بزرگان نشست و برخاست داشته باشد. » !

مقاله قبلیصدای ورشکستگی صنایع چوب و کاغذ به آسمان رسید!
مقاله بعدیاستفاده از دوچرخه اشتراکی برای دختران مشهدی ممنوع شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.