دهن کجی رئیس قوه قضائیه، به رئیس قوه مجریه !

0
172

در سالهای اخیر، در حکومت آکنده از نیرنگ و بداندیشی جمهوری پلید اسلامی، مسؤلان مراکز عمده کشور، کارکنان شهره به بدکاری و بدسگالی وزارتخانه ها و دیگر سازمان های دولتی حکومت شان را، از کاری که بدان مشغول بوده اند؛ به علت علنی شدن خطاهای اخلاقی و اداری و شغلی مستعفی می نمایند؛ سپس آنها را در پست و مقامی بالاتر از قبلی ارتقاء می دهند. این کار را بدان سبب نمی کنند که از اشتباهات ایشان بی خبرند؛ بلکه با گماردن نوکران و نورچشمی های مورد اعتماد خودشان در رأس یک سیستم اداری مهم، برآنند که به رقیبان سیاسی خویش، با انجام دادن چنین دهان کجی های تحقیر آمیزی، به کسانی که در موارد خاصی از این افراد و نحوه کار همکاران آنها انتقاد می کنند؛ پوزخند رندانه ای بزنند و به او بفهمانند: ” بهتر است سرت به کار خودت باشد و از ما انتقاد نکنی . ” !

 در اینگونه از دوئل های سیاسی میان سران حکومت بی خردان، هنگامی که یکی از آنها، جهت تخریب نمودن شخصیت آن دیگری نقشه می کشد؛ و با به کار گرفتن حیله هائی که فقط از چنین مزورانی بر می آید؛ می کوشد تا به هر وسیله ای که بتواند؛ آن شخص را نزد بقیه هم کیشان اهریمن صفت خویش ” سکهّ یک پول ” کند. در چنین مواردی، برای فردی که در حال دهن کجی سیاسی به آن دیگری است؛ تفاوتی نمی کند که طرف مقابل اش، در پست و مقام و درجه حکومتی، از وی بالاتر باشد یا پائین !

 یادمان هست که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، وقتی او فردی را برای وزارت در وزارتخانه ای در نظر می گرفت؛ به توصیه مخالفان وی، خامنه ای فرد مورد نظر رئیس جمهور را، از سمتی که به او داده شده بود عزل می کرد. اما پس از یکی دو روز، احمدی نژاد فرد معزول شده را، در مقام بالاتری به کار می گماشت. علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه دولت احمدی نژاد، در سفر خارج از کشور بود که به چنین سرنوشتی دچار گشت؛ و وجه المصالحه ی اختلافات میان رهبر و رئیس قوه مجریه رژیم گردید!

 بعد نیز هنگامی که طبل رسوائی های قاضی سعید مرتضوی بر سر هر بامی به صدا درآمد؛ با آنکه در ارتباط با بی عدالتی ها و صدور احکام ظالمانه و به قتل رساندن بی گناهان کهریزک و غیره شاکیان فراوانی هم داشت. اما پس از بالا گرفتن اعتراضات مردمی، و اصرار و پیگیری های مداوم شاکیان قتلهای انجام شده به وسیله او، زمانی که از قضاوت و ریاست برکنار گردید؛ در جایگاه بهتر و بالاتر و پر سودتر دیگری به کار گمارده شد!

2013123192642734818811_بند-350-زندان-اوین

در جریان رویداد شوم حمله زندانبانان شقی و بی رحم زندان اوین، به زندانیان سیاسی بند 350، بعد از تکذیب شدن مزورانه این حمله وحشیانه، توسط رئیس سازمان زندانهای کشور، رئیس جنایتکار پرور قوه قضائیه صادق لاریجانی ، غلامحسین اسماعیلی را ارتقاء درجه و پست و مقام داده؛ و وی را در دو پست مهم دیگر به ریاست رسانده است. براساس حکمی از سوی رئیس قوه قضائیه، از این پس رئیس سازمان زندانهای کشور، از مقام قبلی اش برکنار، و در پستهای رئیس کل دادگستری استان تهران، و رئیس شعبه یکم دادگاه تجدید نظر استان تهران منصوب گشته است!

 تصور پیشین بسیاری از مردم ایران بر این بود؛ که اختلافات میان سران دو قوه قضائیه و مجریه کشور در زمان احمدی نژاد، به دلیل سویل بودن رئیس جمهور، و معمم بودن رئیس قوه قضائیه پیش می آمد. اما اکنون که هر دو این مقامات معمم می باشند؛ با توجه به این که در ظاهر میان این دو هیچ اختلافی وجود ندارد؛ به انجام رسیدن این برکناری و برگماری، که غلامحسین اسماعیلی را، از ریاست سازمان زندانهای کشور برمی دارند؛ سپس وی را به ریاست دو مرکز مهم کشور می رسانند؛ چه معنائی جز تخریب همدیگر خواهد داشت؟!

 وی به ریاست کل دادگستری استان تهران، و نیز ریاست شعبه یک دادگاه تجدید نظر استان تهران، ارتقاء مقام داده می شود که چه هدفی را معین نماید؟ چند روز پیش، سید علی خامنه ای در سخنانی که به مناسبت تولد دختر محمد، که در جمهوری اسلامی ” روز زن و روز مادر ” می باشد؛ با بدترین الفاظ ممکن، شخصیت زن ایرانی را چنان تخطئه و لجن مال کرد؛ که حتی افرادی از میان خودشان هم، به گونه غیرمستقیم و داخل لفافه، نسبت به اظهارات وی اعتراض نمودند. و چنین اندیشه هائی در مورد زنان را غیرعادلانه توصیف کردند!

635111486292420020

 شیخ حسن روحانی، و شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی، از جمله سران حکومت اند که به منع نمودن غیرمستقیم سخنان خامنه ای اقدام کرده اند. از ابتدای به ریاست جمهوری رسیدن حسن روحانی، خامنه ای هیچ ابراز عقیده مثبت یا منفی نسبت به او نکرده است. یا به سبب تجربه بدی که از تأیید نمودن احمدی نژاد دارد؛ یا نمی خواهد که باری دیگر خودش را در مظان اتهام نابخردی قرار بدهد. و یا اصولا توافقی با روحانی ندارد. و یا از هنگامی که مکالمه تلفنی میان روحانی و پرزیدنت اوباما رخ داده؛ زیاد دل خوشی از او ندارد!

 می دانیم که روابط برادران آملی لاریجانی با سید علی خامنه ای، نسبت به دیگران، بهتر از بقیه ایشان است. از اینرو، هرگونه اغتشاش و آشوبی که در کشور برپا شود؛ مردم جهان و حتی برخی از خود ایرانیان، هر نوع بی نظمی موجود در کشور را، به بی کفایت بودن رئیس جمهور، و نا کارآمدی اعضای کابینه وی نسبت خواهند داد. بنابراین، جهت تضعیف کردن دولت و ریاست حسن روحانی، برای آفرینش بلوا در ایران، و تحقیر شدن رئیس جمهور، بهترین مکان زندان بود و بهترین سوژه نیز زندانیان سیاسی کشور می باشند. که چنین ناجوانمردانه، مورد سوء استفاده آخوندهای جنایت پیشه حکومت آکنده از نکبت و حقارت جمهوری ننگین اسلامی قرار گرفته اند!

 محترم مومنی

 

مقاله قبلیزندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان یورش وحشیانه و خونین به زندانیان سیاسی زندان اوین را محکوم می کنند
مقاله بعدیقیمت بنزین آزاد 1000 تومان شد، سهمیه ای 700 تومان، به همراه جزئیات
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.