دست و پای صادر کنندگان نفت ایران، در غل و زنجیر تحریم ها! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
371

سران دروغپرداز و خودمحور جمهوری پلید آخوندی در ایران، جهت فروختن نفت کشور، که برجسته ترین کالای صادراتی ایران می باشد. در اثر تحریم های اخیر ایالات متحده آمریکا، چنان دست و پای شان درون زنجیرهای آهنین بین المللی بسته شده اند؛ که نفس حکومتی ها را به شماره معکوس تنزل داده اند؛ و از هیچ سوئی کم ترین روزنه ای در برابر ایشان، کم ترین کورسوئی نمی زند!

کشورهائی که از آمریکا مجوز خریدن محدود نفت ایران را دارند؛ به اندازه کافی حساب دست شان هست؛ که حتی یک بشکه نفت اضافه بر آنجه که اجازه خریدن آن را دارند از فروشنده درخواست نکنند. هر چند که احتمال دارد؛ که این امر بتواند همچون رازی میان آنها به عنوان خریدار، و وزارت نفت کابینه روحانی به عنوان فروشنده مخفی بماند؛ و به هر دلیلی در هیچ کجا نیز مطرح نشود. که صد البته این امر، ( دروغگویی و زد و بند با آخوندها ) از صداقت خریداران و توجه ایشان به قوانین بین المللی به دور است و از آنها بر نخواهد خاست. نه از قانونمداری سرکردگان جمهوری ننگین اسلامی، که به طور کامل کوچک ترین ارتباطی با راست گوئی و درست کرداری ندارند.) !

در تحریم های پیشین که در زمان ریاست جمهوری حسین باراک اوباما برای حکومت ملاها در نظر گرفته شده بودند. آخوندها توانستند با دهها حیله و کلک و پشت هم اندازی، به کمک همدستان داخلی و خارجی خودشان، تحریم های مربوطه را دور بزنند؛ و به قول خودشان سر تحریم کنندگان را کلاه بگذارند. اما این بار، با تجربه ای که دولتمردان آمریکا از تحریم های پیشین و دور زدن شان توسط رژیم ملاها در ایران دارند. حواس شان را کاملا جمع کرده اند؛ که در تحریم های مقرر شده اخیر، هیچ منفذی برای تنفس تحریم شدگان، و هیچ مفری جهت پنهانکاری های ایشان را، برای شان باز نگذارند. تا کاملا و به گونه صد در صد، اهداف خویش علیه حاکمیت استبدادی آخوندها را به نتیجه ای که مد نظرشان است برسانند!

در این رابطه رئیس سازمان برنامه و بودجه جمهوری اسلامی به خبرنگاران گفته است: « با توجه به مشکلاتی که حکومت در ارتباط با تحریم ها به آن گرفتار گشته، و با آنها دست و پنجه نرم می کند؛ در حوزه صادرات نفتی، به شدت دچار مشکل هستیم. به گونه ای که از دو میلیون و چهارصد و ده هزار بشکه نفت، که برای صادرات هر روز در سال ۱۳۹۷ در نظر گرفته شده، که درآمد آن برای سال جاری به مبلغ چهل و هفت میلیارد دلار پیش بینی شده بود. اما به دلیل مشکلات مربوطه، در حال حاضر بسیار با آن فاصله داریم.» !

طبق گزارش خبرگزاری « رویترز » ، تلاش های مقامات جمهوری اسلامی، جهت پیدا کردن هر خریداری که بتواند؛ نفت ایران را به شرکت های خصوصی بفروشد؛ که آن را در بازارهای جهانی به فروش برسانند؛ با شکست فاحشی مواجه گشته اند.» ؛ که این خود البته یک ضربه شدید و سنگین برای رو به رو شدن رژیم ملاها با مشکلات فراوان، جهت دور زدن تحریم های اخیر آمریکا است. معاون وزیر نفت در دولت روحانی هم می گوید: « مشتریان نفت ایران حاضر نیستند؛ حتی یک بشکه بیشتر از آنچه که آمریکا مجاز دانسته از ما نفت بخرند. » !

در این رابطه محمد باقر نوبخت، شامگاه روز پنج شنبه گذشته، در آخرین برنامه سفر خود به جنوب استان کرمان، و در ستاد فرماندهی < اقتصاد مقاومتی > ، تحریم های دشمن را بسیار بی رحمانه دانسته ، و به تبیین تحریم های هواپیمائی کشور، و مشکلاتی که هواپیماها در این ارتباط دارند پرداخته است. وی با بیان این که اکنون در حوزه صادرات نفتی، به شدت دارای مشکل هستیم؛ به این موضوع پرداخته و اشاره کرده است: « برای صادرات نفت مجبور هستیم که از کشتی استفاده بکنیم. اما کشتیرانی ما نیز تحریم است؛ و این در حالی است، که حتی اگر کشتی هم پیدا کنیم؛ باید آن را بیمه نمائیم. ولی بیمه های ما نیز تحریم هستند. » !

اینها فقط بخش هائی اندک و کوچک، از مشکلات دست اندرکاران فلکزده جمهوری منفور آخوندی، در رابطه با تحریم های اخیر هستند؛ که عده ای از این اشغالگران، مجاز به مطرح کردن آنها هستند. چه بسا مشکلات بی شمار دیگری، که شدت و حدت شان بسیار بیشتر و مؤثرتر از آنچه که در تصور ما و دیگران گنجانده بشوند می باشند. که چنانچه وقت مطرح شدن شان برسد. به معنای آن خواهد بود؛ که این مزدوران اهریمن و اشغالگران میهن ما، لحظه سرنگونی حکومت بی هویت و از خود ساخته شان فرا رسیده، و لازم است که تمامی ایرانیان میهن پرست، در جای جای مرزهای سرزمین باستانی خویش حاضر باشند. تا هیچیک از این بانیان تباهی و فساد در ایرانزمین نتوانند. از میان خیل نگاهبانان میهن پرست ایرانی بگریزند؛ و به آن سوی مرزهای ایران بروند!

چنانچه همگی به پا خاستگان کنونی معترض به تمامی کنش های ضد ایرانی و بری از احکام بشردوستانه رژیم آخوندی، تجمعات خودشان را به تعداد میلیونی افزایش بدهند. معنای آن این خواهد بود: که طعم برگزاری جشن چهلمین سالگرد انقلاب سیاه و شوم آخوندی در ایران، همچون زهر کشنده « شوکران » ، تک تک سلول های وجود موذی و قدرت پرست و منفعت طلب شان را مسموم کند؛ و با سرنگونی حاکمیت دیکتاتوری و ضد بشری شان، از اوج عزتی که به هیچوجه شایستگی آن را ندارند؛ به حضیض ذلت و پستی یی که استحقاق آن را دارند سقوط نمایند. تا بار بسیار سنگین و حجیم حاکمیت استبدادی اسلامی، و دولت بی کفایت و شیاد آن، از روی شانه های ایرانیاران میهن پرست برداشته شود. که در این ارتباط، داغ رؤیائی که برای خودشان، جهت برقراری یک امپراطوری شیعه در سراسر جهان به ریاست خودشان، بر دل این تاریک اندیشان بماند. هرگز هم نتوانند؛ از چاه خفت و ذلتی که به انتهای آن سقوط خواهند نمود خارج گردند!

محترم مومنی

مقاله قبلینتانیاهو: به صورت روزانه با حملات سایبری جمهوری اسلامی مقابله می‌کنیم
مقاله بعدیماجرای تجزیه ایران در شمال کشور، و اکنون در جنوب آن! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.