خامنه ای در باره « صلح » یا « مصلحت » ، چه اظهار نظری نموده است؟! از نگاه بانو محترم مومنی روحی

0
165

با بسته شدن دست و پای سران بی خرد رژیم منفور آخوندی، در مهار « فشارهای حداکثری جدید »، که از سوی ایالات متحده برای شان در نظر گرفته شده است. برخی از مسؤلان این حاکمیت اشغالگر، و کارشناسان مسائل سیاسی در داخل کشور بر این عقیده اند؛ که در شرایط کنونی، باز هم به یک « نرمش قهرمانانه » دیگر نیاز ضروری دارند. تا که شاید بتوانند، یا از این هفت خوان جدید گذر کنند؛ و یا سرانجام برای نوشیدن یک جام زهر دیگر اعلام آمادگی نمایند؟!

الیوت آبرامز نماینده آمریکا در امور ایران در وزارت خارجه این کشور گفته است: « جمهوری اسلامی بدون در نظر گرفتن این که، چه کسی رئیس جمهور ایالات متحده می شود؟ آماده از سر گیری مذاکراتی جدید خواهد بود. » ؛ به گزارش ایسنا به نقل از العربیه، الیوت آبرامز امروز دوشنبه پنجم اکتبر ۲۰۲۰ میلادی، در گفت و گوئی با شبکه « سی ان ان » ، در ارتباط با افزایش فشارهای حداکثری علیه حاکمیت اسلامی در روزهای پیش رو اظهار داشته است: « ما به فشارهای حداکثری ادامه می دهیم؛ و آن را در روزها و هفته های آتی افزایش خواهیم داد. » !

وی گفته است که رژیم ایران نمی تواند چهار سال دیگر را هم اینگونه تحمل کند. به همین دلیل بدون در نظر گرفتن این که چه کسی پس از نوامبر رئیس جمهور خواهد شد؟ آماده از سر گیری مذاکرات خواهد بود. در این رابطه رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی از مسؤلان خواسته است؛ که در جنگ اقتصادی نزد دشمن اظهار عجز نکنند!

به گفته ابراهیم رئیسی، اظهار عجز مسؤلان در جنگ اقتصادی، دشمنان را گستاخ تر می کند. در همین رابطه صادق زیبا کلام فعال سیاسی اصلاح طلب نیز گفته است؛ که تندروهای حاکم در ایران چاره ای ندارند؛ جز این که در آینده به سمت و سوی یک نرمش قهرمانانه دیگر، و توافق با آمریکا بروند. وی همچنین افزوده است؛ برخوردی که هفته گذشته مجلس با ظریف کرد. به هیچ عنوان نباید باعث غافلگیری و تعجب ما بشود. برای این که مجلس عملا در اختیار تندروها قرار گرفته، بنا بر این، مساله کاملا واضح و طبیعی است؛ که تندروها با همین سیاستی که نزدیک به سه سال است علیه دولت روحانی پیش گرفته اند. همان سیاست را ادامه خواهند داد!

وی در باره رئیس جمهور آینده حکومت خامنه ای و سیاست های او بیان کرده، آنچه که مسلم است این است؛ که یک فرد اصولگرا رئیس جمهور نخواهد شد. بلکه یک فرد تندرو رئیس جمهور می شود. بنا بر این تندروها چاره ای ندارند؛ الا این که به سمت « نرمش قهرمانانه » ( تسلیم ذلیلانه نزد آمریکا) بروند!

ظاهرا خامنه ای هم در حال زمینه چینی جهت اجرای یک نرمش قهرمانانه دیگر است. وی در توئیتی در ارتباط با دو مضمون « صلح » و « مصلحت » ، گمانه زنی هائی در باره احتمال انجام گرفتن یک نرمش قهرمانانه دیگر در فضای مجازی راه انداخته است. خامنه ای در توئیت خود، امام دوم شیعیان(حسن ابن علی) را، شجاع ترین چهره تاریخ اسلام توصیف کرده و نوشته است: « من معتقدم امام حسن مجتبی، شجاع ترین چهره تاریخ اسلام است. ایشان حاضر شد خود را و نام خود را در میان دوستان نزدیکش، فدای مصلحت واقعی کند؛ و تن به صلح دهد. برای این که دیدبانی اسلام و حفاظت از قرآن و هدایت نسل های آینده تاریخ را، در موقع خود انجام دهد. »!

توئیت رهبر جمهوری اسلامی البته به مناسبت سالگرد تولد امام دوم شیعیان منتشر شده است. اما کاربران شبکه های اجتماعی و تحلیلگران آن را، پیام تمایل وی به مذاکره با آمریکار تعبیر کرده اند. پندار واقعی گرایانه جز این نیست؛ که مسؤلان رژیم و به ویژه سرکردگان سه قوه و حتی خود رهبر انقلاب شان نیز، به شدت جاخورده و ترسیده اند. در ظاهر امر اما، فرماندهان حکومت در سایه(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) همچنان برای آمریکائی ها « شاخ و شانه » می کشند !

خامنه ای در سال ۹۲ خورشیدی، و زمانی که مذاکرات محرمانه و مخفیانه ایشان با عمان علنی شد. نیز به صلح امام حسن و معاویه اشاره کرده بود؛ و اصطلاح « نرمش قهرمانانه » را، برای توضیح مصالحه با دشمن بیان نموده بود!

اما اکنون شش سال از آن تاریخ می گذرد؛ و روابط شان با ایالات متحده محدودتر از آن زمان می باشد. چنانچه در شرایط فعلی بخواهد « جام زهر » دیگری نوش جان بکند؛ و به یک نرمش قهرمانانه دیگر بپردازد؟ در دیدگاه عوام شاید که وی یک رهبر صاحب سیاست درست و صحیح مطرح گردد. اما از نظر خواص در جهان، فرد بزدلی به حساب خواهد آمد؛ که مصالح ملک و ملت را، فدای جاه طلبی های رهبرانه خویش خواهد نمود!

زیرا آنچه که مسلم است. در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سوم نوامبر سال میلادی جاری، چنانکه جو بایدن کاندیدای دموکرات ها گزینش شود؟ خامنه ای و تمامی همدستان او در حاکمیت رسوای آخوندی، از این پس می بایست؛ که چشم و گوش بسته و دست به سینه، در خدمت مطامع ارباب و آورندگان خویش به این مقام عظما باشند؛ و هرگز بدون مصلحت اندیشی های آنان به هیچ اقدامی نپردازند. در صورتی که عکس این امر رخ بدهد؛ و دونالد ترامپ دوباره برای ریاست جمهوری در آمریکا برگزیده بشود؟ با کله شقی هائی که همگان از کنش های فی البداهه و آنی وی سراغ دارند. آخوندها هرگز جرات نمی کنند و نخواهند توانست؛ که دست از پا خطا بکنند؛ و تا وقتی هم که حاکمیت منفور و جنایت پیشه شان ماندگار باشد. ناگزیرند، که جز به خواسته دولت و حکومت ایالات متحده به هیچ اقدامی نپردازند!

چرا که ترامپ و همترازان پیش از او نیز، مهم ترین خواسته شان از حاکمیت کنونی در ایران این بوده و هست؛ که با ایجاد حتی یک صلح ظاهری و بی پایه و اساس با رژيم اسلامی، کم کم به درون ایران راه یافته، و مانند آنچه که در عراق و سوریه و افغانستان نموده اند؛ در کشور ما هم برای خودشان یک پایگاه نظامی ایجاد نمایند. تا ضمن افزودن بر تعداد پایگاه های نظامی خویش درون منطقه خاور میانه، ضمن گرفتن عنان اختیار ملاها در دستان خودشان، « دم و گوش » ولادیمیر پوتین ریاست جمهوری روسیه را هم برابر کنند؛ و خطرات احتمالی او و دولت و حکومت اش برای آمریکا را تقلیل بدهند!

این یک آرمان چندصد ساله در میان دولتمردان آمریکاست؛ که در جهان فقط یک ابرقدرت حضور داشته باشد؛ و آن هم ایالات متحده باشد نه روسیه و….… ؛ از اینرو، داشتن تعداد بیشتری پایگاه نظامی در اطراف کشور روسیه، یک آرمان ملی برای ایشان به حساب می آید؛ و جهت بارور نمودن نهال این آرزوی دیرینه، به هر کاری که به مصلحت شان باشد دست می زنند!

وقتی که در ایران چهار دهه گذشته نتوانستند به این خواسته شان جامه عمل بپوشانند. رذیلانه به فروپاشی حکومت ایرانساز پهلوی پرداختند؛ و نوکرشان خمینی دجال را، جهت به ثمر رساندن آرمان سیاسی شان در ایران به حکومت رساندند. اما او پس از رسیدن به قدرت، روی ارباب را به زمین انداخت؛ و دشمن شماره یک آمریکائی ها شد!

از همان موقع تا کنون، طرح های آمریکائی ها برای وارد شدن به ایران نقش بر آب شده است؛ و به جای آنها، چینی ها و روس ها رفیق شفیق آخوندها شده اند. بدیهی است که رابطه میان سران این سه سرزمین، فقط یک اقدام سیاسی در دنیای کنونی نیست. بلکه یک سر نقشه ایران به دست چینی ها و طرف دیگر آن به دست روس هاست؛ هر کدام آن را به سوی خود می کشند. تا صاحب و مالک نیمی از کهندیار ایران اهورائی ما بشوند!

آخوند برایش مهم نیست که چه بر سر ایران و ایرانی بی آید؟ او فقط می خواهد به هر دلیلی بر سر قدرت باشد. حتی اگر در این رابطه، فقط سه استان تهران و قم و خراسان رضوی( مشهد ) را برای خودشان نگاه بدارند. رضایت می دهند، که بقیه سرزمین باستانی ما به دست این دو نخاله سیاسی بی افتد. اما آقایان بتوانند از طریق همان سه استان، امپراطوری ننگین شیعیان در گیتی را برپا و مدیریت نمایند!

ننگ مان باد اگر اجازه بدهیم؛ که سناریوی چنین تئوری دهشتناکی در دیار ما به اجرا در آید؛ و در دفتر تاریخ ایرانزمین، بدنام ترین مردم ساکن در این خطه زرخیز قلمداد بشویم؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیتا پایه و پیرامون هرم را نلرزانیم، رأس هرم سقوط نخواهد کرد! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیابراز امیدواری مدیرکل سازمان بهدات جهانی برای آماده شدن واکسن کرونا تا پایان سال ۲۰۲۰
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.